1403/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
مکاسب محرمه/کذب/ مسوغات کذب/ ضرورت/ ادامه پاسخ صاحب انوار الفقاقه به اشکال برخی بزرگان
موضوع: مکاسب محرمه/کذب/ مسوغات کذب/ ضرورت/ ادامه پاسخ صاحب انوار الفقاقه به اشکال برخی بزرگان
خلاصه مناقشه جلسه قبل:
این اخبار باب ربطی به کذب عند الضروروه ندارد. روایات موضوعش حلف است. و نه حلف به معنای مطلق (اعم از کذب و صدق).
دفع مناقشه: این روایاتی که ما خواندیم که تعدادی از این روایات از جهت سند هم صحیحه و موثقه بود، به لحاظ دلالی این روایات مربوط به همین کذب عند الضروره (حلف کذبا) است. بسا این روایات اساسا مربوط به کذب نباشد. مربوط به نفس حلف باشد. تایید حرف: مفاد مرسله بود که گفتند ما زکات مال را دادیم و این ها باز میخواهند از ما بگیرند. بعد ایشان این را قرینه گرفت بر اینکه زکات داده و قسم می خورد، این قسم صدق است. لکن از این حرف بر می گردد. بعضی روایات مفادش به نحوی است که مربوط به همین حلف کذبا می شود. برخی از این روایات هم از فهوای سخن فهمیده می شود حلف کذبا است. مثلا در مورد تقیه حرفی از کلمه کذب ندارد.
ادامه کلام امام خمینی (ره) در مکاسب محرمه شان:
لكن يمكن دفع المناقشة بأن يقال : مقتضى القرائن الموجودة في نفس الأخبار أن محط السؤال والجواب فيها هو الحلف كاذبا ، أما صحيحة إسماعيل بن سعد فإن السؤال عن حلف السلطان بالطلاق منشأه احتمال وقوعه مع عدم موافقة مقدمة للواقع فإنه مع صدقه لا يحتمل وقوعه فقوله : إن كان هذا مال زيد فامرأتي طالق وإن كان انشاء لكن وقوع الطلاق عند العامة إنما هو فيما إذا كان مال زيد وكان القائل في مقام انكاره ، فعليه كان محط الحلف بالطلاق والعتاق في مورد كان المسؤول بالحلف يحلف في مقام انكار ما كان واقعا أو اثبات ما لم يكن كذلك فيكون قوله : وعن رجل يخاف على ماله من السلطان ( الخ ) مورد الحلف كذبا أيضا .
ومنها يظهر حال ما ورد فيها السؤال عن الحلف بالطلاق والعتاق ، كصحيحة معاذ[1] بياع الأكسية بناء على وثاقته بشهادة المفيد " قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام :
إنا نستحلف بالطلاق والعتاق فما ترى أحلف لهم فقال : احلف لهم بما أرادوا إذا خفت " ، وصحيحة إسماعيل الجعفي[2] بناء على وثاقته بشهادة العلامة والمجلسي وغيرهما " قال : قلت لأبي جعفر عليه السلام أمر بالعشار ومعي المال فيستحلفوني فإن حلفت تركوني وإن لم أحلف فتشوني وظلموني فقال : احلف لهم قلت : إن حلفوني بالطلاق قال : فاحلف لهم قلت : فإن المال لا يكون لي قال : تتقي مال أخيك وصحيحة زرارة[3] عن أبي جعفر عليه السلام " وفيها قلت : إني رجل تاجر أَمُرُّ بالعشار ومعي مال فقال : غيبه ما استطعت وضعه مواضعه قلت : فإن حلفني بالعتاق والطلاق فقال : احلف له ثم أخذ تمرة فحلف بها من زبد كان قدامه فقال : ما أبالي حلفت لهم بالطلاق والعتاق أو أكلتها " .
اما میتوان به مناقشه پاسخ داد که میتوان گفت: مقتضای قرائن موجود در خود اخبار این است که محل سؤال و جواب در آنها، قسم دروغ است. اما صحیحۀ اسماعیل بن سعد در این است که سؤال درباره حلف سلطنت به طلاق، ناشی از احتمال وقوع آن با عدم توافق مقدمهای با واقع است؛ زیرا در صورت صدق او، وقوع آن محتمل نیست. بنابراین، گفته او که "اگر این مال زید باشد، همسرم طلاقه است" و اگر چه انشا شده باشد، اما وقوع طلاق در نظر عامه تنها در صورتی است که مال زید باشد و قائل در مقام انکار آن باشد؛ بنابراین، محمل حلف به طلاق و عتق در مواردی بوده که مسؤول به حلف در مقام انکار آنچه واقع شده یا اثبات چیزی بوده که چنین نبوده است، لذا گفته او درباره مردی که از سلطان بر مالش میترسد، نیز محل حلف به دروغ است.
بنابراین حال آنچه در آن سؤال درباره حلف به طلاق و عتق آمده، مانند صحیحۀ معاذ که بر وثاقت او شهادت المفید را داریم، روشن میشود. او گفت: "به ابی عبدالله علیه السلام گفتم: ما را به طلاق و عتق قسم میدهند؛ چه کنیم؟" فرمود: "اگر ترسیدی، به آنها قسم بخور."
از حلف دوم متوجه می شویم منظور حلف کذبا است. اگر جواز حلف کذبا صادر شد، نفس کذب صادقا به طریق اولی جایز است.
صحیحۀ اسماعیل جعفی نیز بر اساس وثاقت او با شهادت علامه و مجلسی و دیگران، بیان شده است. او گفت: "به ابی جعفر علیه السلام گفتم: من مأمور به عشار هستم و مالی دارم، پس اگر به من قسم دهند و اگر قسم بخورم، مرا رها میکنند و اگر قسم نخورم، بازرسی میکنند و بر من ظلم میکنند." او فرمود: "به آنها قسم بخور." گفتم: "اگر به طلاق قسم دهند؟" فرمود: "به آنها قسم بخور." گفتم: "اما مال برای من نیست." فرمود: " مال برادرت را حفظ کن و برای آن هم قسم بخور." صحیحۀ زراره از ابی جعفر علیه السلام نقل شده که در آن گفتم: "من تاجر هستم و مأمور به عشار هستم و مالی دارم." فرمود: "هر چه میتوانی، پنهانش کن." گفتم: "اگر به عتق و طلاق قسم خوردند؟" فرمود: "به او قسم بخور." سپس یک خرما برداشت و به آن قسم خورد، از زبدهای که در جلوش بود. فرمود: "من نسبت به اینکه به آنها به طلاق و عتق قسم بخورم یا خرما را بخورم، نگران نیستم."