1403/06/25
بسم الله الرحمن الرحیم
مکاسب محرمه/کذب/ مسوغات کذب/ ضرورت
موضوع: مکاسب محرمه/کذب/ مسوغات کذب/ ضرورت
مطلب مورد بحث ما طبق کلام شیخ در مکاسب محرمه پیش می رویم
در سال گذشته بحث در مورد کذب بود. در مورد توریه هم بحث کردیم. منتهی چند نکته در مورد توریه باقی ماند.
سوال
الکذب قبیح بلا شک. آیا قبح کذب ذاتی است یا اقتضایی (یعنی کذب به خودی خودش قبیح است و به خودش خودش اقتضای قبح را دارد) یا اینکه قبح کذب بالوجوه و الاعتبار است؟
جواب: کذب اقتضای قبح را دارد. یعنی کذب به خودی خودش قبیح و حرام است و ادله حرمت در سال گذشته بحث شد.
مواردی که کذب جایز است (مسوغات کذب) :
1-ضرورت 2- اصلاح ذات بین و ...
حضرت آیت الله مکارم در انوار الفقاهه می فرمایند:
المقام السّادس: في مسوغات الكذب[1]
الأوّل من مسوغات الكذب: ما كان للضرورة
الذي يظهر من كلماتهم أنّ العناوين المحرّمة على قسمين: ما يكون قبحه ذاتيا لا يختلف بالوجوه و الاعتبار، و مثّلوا له بالظلم، و ما يختلف بذلك و جعلوا الكذب منها.
و لكن هذا التقسيم قابل للتأمّل، لأنّ كلّ شيء غير الكفر و هدم الدين- الذي هو أكبر الكبائر- ليست حرمته ذاتية حتّى لو كان ظلما، فلذا يجوز أكل مال الغير في المخمصة، و الهجوم على المسلمين إذا تترّس الكفّار بهم في الحرب بشرائطه مع أنّ وقوع الظلم عليه حينئذ واضح، و لو اجيب عن الأوّل، فلا يمكن الجواب عن الثاني، نعم وجود الغرض الأهمّ رخّص هذا الظلم.
ترجمه: مقام ششم : در مورد مسوغات دروغگویی
اولین مسوغ برای دروغگویی : از روی ناچاری نبوده است
آنچه از کلام فقها بر می آید این است که عناوین محرمه به دو دسته تقسیم می شوند: القابی که قبح آنها ذاتی است و بوسیله وجوه و اعتبار با هم تفاوتی ندارند و برای آن به ظلم مثال زده اند و آنچه به این وجوه و اعتبار مختلف می شود و کذب را از آن ها قرار داده اند.
نظر استاد: خود کذب اقتضای قبح را دارد. البته در مواردی بخاطر عروض عوارض این اقتضااش اثر ندارد یا تبدل حاصل می شود.
ایشان در این تقسیم نکته ای دارند که می گویند : این تقسیم قابل تأمل است، زيرا هر چيزى غير از كفر و از بين بردن دين - كه بزرگترين گناهان است – حرمتش ذاتی نيست، حتى اگر ظلم باشد،(ممکن است ظلم باشد اما قبیح نباشد).مثال: 1- فلذا خوردن مال ديگران در تنگنا (مجبوریت) جايز است. 2-اگر کفار به مسلمانان حمله کردند و تعدادی از مسلمانان را سپر قرار دادند. اینجا اجازه داده شده که این تعداد مسلمانان را بکشند. کشتن این مسلمانان ظلم است و شارع به آن اذن داده است. پس معلوم می شود این ظلم قبح ذاتی ندارد.
نظر استاد: این سخن قابل خدشه است. نظر ما این است که یک چیزی که قبحش ذاتی باشد داریم، مثل ظلم. و خود صاحب مصباح الفقاهه در جای دیگر حرف مخالف این را میزند.
مثال اولی که صاحب مصباح الفقاهه ذکر کرد: اگر در تنگنا در مال دیگری تصرف کرد، آیا ضامن است یا خیر؟ ضامن است. آن شخص در آن حالت دو تکلیف دارد: 1- جانش را حفظ کند 2- در مال دیگران تصرف نکند. اینجا باب تزاحم است و یکی از حکم ها بخاطر اهمیتی که دارد فعلی است.
در متزاحمین هر دو ملاک دارند اما اهم ملاکا را باید اخذ کرد.
در اینجا در حق صاحب مال ظلم نشده و پول آن به او پرداخت می شود.
در مثال دیگر نیز افرادی که سپر بلا قرار گرفته اند در حق آن ها ظلم نشده . برای آن ها پاداش شهید در نظر می گیرند.
حسن و قبح اشیا به سه قسم قابل تصور است:
1- حسن ذاتی شی باشد مثل عدل و قبح ذاتی شی باشد مثل ظلم
2- شی اقتضا قبح را داشته باشد (به خودی خودش قبح داشته باشد). حسن صدق اقتضایی است. صدقی که مستلزم ریختن خونی که به ناحق باشد حسن نیست.
3- بالوجوه و الاعتبار است. ضرب الیتیم برای تادیب حسن است و برای تشفی قبیح است.