« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید علی موسوی اردبیلی

1404/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه اشکالات بر مدعای شهيد صدر/ مقدمات /عام و خاص

موضوع: عام و خاص / مقدمات / ادامه اشکالات بر مدعای شهيد صدر

 

ادامه اشکالات مدعای شهيد صدر به قرار ذیل است:

ثانياً: اگر شمول موضوع له لفظ «کلّ» بر افراد مدخول بدین معنا باشد که به نحو مشترک لفظی برای آن افراد وضع شده است، این مطلب دیگر به معنای عموم و شمول لفظ «کلّ» بر افراد یک مفهوم نخواهد بود.

و اگر مقصود این باشد که «کلّ» برای هر یک از آن افراد به شرط همراهی با بقیه‌ی افراد وضع شده است، در این صورت ـ با توجه به این‌که گفتیم لازمه‌ی مدعای شهید صدر آن است که لفظ «کلّ» برای افراد تمام مفاهیم وضع شده باشد و ورود آن بر هر مدخولی، موجب تحصیص معنای موضوع له آن گردد ـ باید استعمال آن را در همه‌ی موارد، استعمالی مجازی و در غیر ما وضع ‌له بدانیم که چنین ادعایی پذیرفتنی نبوده و با وجدان مخالف است.

ثالثاً: این که لفظ «کلّ» اسم است و می‌تواند به عنوان مبتدا واقع شود، ارتباطی با مدّعای ایشان ندارد؛ زیرا نقش نحوی یک کلمه، با معنای موضوع له آن ارتباطی پیدا نمی‌کند و نهایتاً می‌تواند نشان دهد که آن لفظ، دارای معنای اسمی یا حرفی است.

بنابر این با پذیرش این‌که لفظ «کلّ» دارای معنای اسمی است، می‌توان بر مدّعای شهید صدر اشکال کرد و گفت: اسمی بودن معنا لزوماً به این معنا نیست که لفظ «کلّ» دربرگیرنده‌ی افراد مدخول خود باشد؛ بلکه این معنا می‌تواند مفهوم «تک تک افراد مفهومی ديگر» باشد که در ترکیب با مدخول «کلّ»، نسبتی ایجاد می‌کند که از آن نسبت، عموم و شمول مدخول بر افراد خود برداشت می‌شود.

به بیان دیگر، لفظ «کلّ» سبب می‌شود که مدخول آن، طرف نسبتی واقع شود که به‌واسطه‌ی آن، همه‌ی افراد آن مفهوم، ملحوظ گردند و از این جهت، تفاوتی میان این‌که مفهومی، مدخول لفظ «کلّ» قرار گیرد یا این‌که هیأتی بر لفظ عارض شود که افاده‌ی چنین نسبتی نماید، وجود ندارد.

البته مرحوم شهید صدر، مدّعای خود را به مرحوم محقق عراقی نیز نسبت داده و فرموده‌اند که ایشان نیز قائل به همین مطلب هستند؛ حال آن‌که با مراجعه به کلمات مرحوم محقق عراقی، نادرستی این نسبت آشکار می‌گردد.

مرحوم محقق عراقی پس از اين که در تعريف عموم، آن را به معنای احاطه و شمول نسبت به افراد به نحو عرضی یا بدلی دانسته‌اند و گفته‌اند که مرادشان مفهوم «احاطه» نيست، بلکه منظور واقع احاطه و مصداق آن است که منشأ انتزاع این مفهوم است، و این در حقیقت معنایی حرفی می‌باشد، می‌فرمايند: اشکالی در این‌جا مطرح شده است، مبنی بر این‌که لازمه‌ی این قول آن است که نتوان احکام اسم را بر الفاظی که برای عموم وضع شده‌اند ـ مانند «کلّ»، «جمیع»، «مجموع» و امثال آن ـ جاری ساخت، در حالی‌که قطعاً چنین نیست.[1]

سپس در مقام دفع اين اشکال برمی‌آيند که مطالب ايشان در اين خصوص را جلسه آينده مطرح خواهيم کرد ان شاء الله.

 


logo