1404/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
تقديم منطوق بر مفهوم در تعارض - تفاوت مدلول منطوقی و مفهومی مستثنی/ مفهوم حصر /مفاهيم
موضوع: مفاهيم/ مفهوم حصر / تقديم منطوق بر مفهوم در تعارض - تفاوت مدلول منطوقی و مفهومی مستثنی
اشکالی که در خصوص مدخليت منطوقی و مفهومی بودن دلالت الفاظ در تقديم و تأخير آنها در مقام تعارض بود را جلسه قبل مطرح کرديم.
اما پاسخ اشکال مذکور اين است که اگرچه نمیتوان به مجرّد اين که مدلولی مستفاد از منطوق کلام است، آن را بر مدلول مفهومی کلام ديگر مقدم دانست، اما شکی نيست که مفهومی يا منطوقی بودن مدلول در تقديم آن بر مدلول کلام ديگر دخيل است.
به عبارت ديگر: يکی از اموری که سبب میشود مدلول کلام بر مدلول لفظی ديگر تقدم پيدا کند، منطوقی بودن آن در برابر مفهومی بودن مدلول ديگر است، هرچند اين مطلب سبب نمیشود که امور ديگر در تقديم مدلولهای الفاظ بی اثر گردند و ملاک تقديم مجرد منطوقی يا مفهومی بودن دلالت باشد.
امّا مرحوم آیتالله روحانی تفاوت دیگری را برای اینکه معنای مربوط به مستثنى، منطوقی باشد یا مفهومی، بیان کردهاند.
ایشان میفرمایند: اگر ثبوت حکم در مستثنى، از باب مفهوم و لازمه خصوصیتی باشد که برای حکم مستثنىمنه ثابت است، در صورت شک در سعه و ضیق حکم مستثنى، نمیتوان با تمسک به اطلاق حکم مستثنى، سعهی آن را اثبات کرد؛ زیرا اطلاق، در مدلول التزامی معنا ندارد. همانگونه که با تمسک به اطلاق منطوق ملازم با آن نیز نمیتوان ضیق آن را اثبات کرد؛ چون احتمال دارد خصوصیتی که در مستثنىمنه وجود دارد، ملازمه با نفی اطلاق از مستثنى داشته باشد، نه ملازمه با نفی تکتک افراد مطلق. امّا اگر حکم مستثنى معنایی منطوقی باشد، میتوان برای اثبات سعهی آن به اطلاقش تمسک نمود.
برای مثال در جملهی: «لا تعاد الصلاة إلا من خمسة...»[1] [2] اگر در ثبوت اعاده از جهت یکی از موارد پنجگانه شک شود، در صورتی که بگوییم ثبوت اعاده از باب مفهوم است، نه میتوان با تمسک به اطلاق حکم مستثنى، عدم ثبوت اعاده را احراز کرد، و نه با تمسک به اطلاق حکم مستثنىمنه، ثبوت اعاده را اثبات نمود؛ زیرا احتمال دارد استثناء، از حیث مجموع باشد نه از حیث تکتک افراد.[3]
امّا بر این مدّعا چند اشکال وارد است:
اولاً: تمسک به اطلاق مفهوم، هیچ مانعی ندارد؛ همانگونه که در مفهوم شرط نیز به اطلاق آن تمسک میشود.
ثانیاً: صرف اینکه معنایی مدلول التزامی لفظ باشد، موجب نمیشود که نتوان به اطلاق لفظ در آن مورد تمسک نمود؛ مثلاً اگر مولی به عبد بگوید: «جهّز لي هذا البيت»، که لازمهاش این است که عبد لوازم مورد نیاز خانه را تهیه کند، چنانچه عبد در خصوص وسیلهای خاص شک کند که آیا خصوصیتی در آن مورد نظر مولی بوده است یا خیر، میتواند با تمسک به اطلاق کلام وی، آن خصوصیت را نفی نماید؛ و هیچ منعی از جریان مقدمات حکمت در این مورد وجود ندارد.
ثالثاً: آنچه در خصوص وجه عدم جواز تمسک به اطلاق حکم مستثنی منه بیان شده، مدعای تمامی نیست؛ زیرا ـ علاوه بر اینکه بر فرض تمامیت، تنها در جایی قابل التزام است که مستثنى مرکب از چند امر باشد نه یک امر واحد ـ حتی در فرض تعدد مستثنى نیز احتمال نمیرود که استثناء از حیث مجموع آنها باشد نه از حیث تکتک افراد؛ وگرنه باید احتمال دهیم که اگر کسی به یکی از ارکان نماز خلل وارد کند و باقی ارکان را اتیان نماید، امر به اعاده شامل حال او نشود، در حالیکه چنین احتمالی پذیرفتنی نیست.