1404/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
مبنای مختار/ مفهوم وصف /مفاهيم
موضوع: مفاهيم / مفهوم وصف / مبنای مختار
مبنای مختار:
آنچه که در نهايت در خصوص مفهوم وصف میتوان به آن ملتزم شد اين است که چون وصف، فاقد ملاکی است که برای افاده مفهوم توسط هر قیدی به آن نيازمندیم ـ يعنی علّيّت منحصره برای ترتب حکم بر ذات موضوع ـ نمیتوان آن را دارای مفهوم دانست، زيرا وصف نه وضعاً و نه بر اساس تماميت مقدمات حکمت، دارای چنين خصوصیتی نیست، هرچند ممکن است که در مواردی بر اساس قرائنی که وجود دارد، چنين چيزی برداشت شده و کلام مستند به قرائن، دلالت بر انتفاء حکم با انتفاء وصف داشته باشد، اما اين مطلب همان گونه که گذشت، ارتباطی به افاده مفهوم توسط وصف نداشته و مستند به قرینه بوده و خارج از محل کلام ماست.
مثلاً چنانچه موصوف، جزئی خارجی باشد ـ مثل «زيد» در «أکرم زيداً العالم» ـ و يا اين که شمول حکم بر آن به نحو عام مجموعی یا استغراقی باشد ـ مثل «أکرم العلماء العدول» ـ در این صورت میتوان بر اساس اصل احترازی بودن قیود، ادعا کرد که قضیه وصفیه دلالت بر انتفاء حکم در صورت تقيّد موصوف به سلب وصف از آن یا اتصاف آن به وصفی متضاد با وصف مذکور در قضیه مینماید، مشروط بر این که تضاد آنها به نحو ضدین لا ثالث لهما باشد.
بنابر این میتوان گفت که قضیه: «أکرم زيداً العالم» دلالت بر عدم وجوب اکرام «زید مقيّد به غير عالم بودن» او میکند، همچنان که قضیه: «أکرم العلماء العدول» دالّ بر عدم وجوب اکرام «علماء مقیّد به فاسق بودن آنان» است، چون در غير اين صورت باید گفت که با ذکر وصف، احتراز از چيزی صورت نپذيرفته است و اين مطلب با اصل احترازی بودن قيد سازگاری ندارد.
اگر گفته شود: بنابر آنچه که سابقاً ادعا شد، احترازی بودن قيد فقط سبب تضييق دايره منطوق میگردد و دلالت بر انتفاء حکم به انتفاء قيد نمیکند.
پاسخ اين است که آنچه که در اين مقام ادعا شد، با مدعای فوق منافاتی ندارد، چون ادعای ما در اين جا اين نيست که با انتفاء وصف، حکم منتفی میشود، بلکه مدعا اين است که ذکر وصف با توجه به احترازی بودن آن قرينه بر این است که موضوع در صورت تقيّد آن به عدم وصف مذکور و يا اتّصاف آن به وصفی ضد وصف مذکور، موضوع حکمی که در قضیه آمده نيست، وگرنه وجهی برای اين که وصف مذکور در قضیه به عنوان قيدی که مدخليت در ترتب حکم بر موضوع دارد در نظر گرفته شود، وجود ندارد.
در واقع باید گفت: اطلاق مفهوم بر معنای مذکور، مسامحی است و اين معنا، مدلول التزامی قضیه وصفیه است که همان گونه که در مباحث مقدماتی گذشت، با مفهوم قضیه متفاوت است.
ادامه مطلب را جلسه آينده پی خواهيم گرفت ان شاء الله.