1404/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
جمع بندی مباحث حجیت ظواهر/حجیت ظواهر /امارات و حجج
موضوع: امارات و حجج/حجیت ظواهر /جمع بندی مباحث حجیت ظواهر
تحقیق و جمع بندی در بارهی حجیت ظواهر کلام:
پس از آن که اقوال صاحب نظران از محقق قمی، شیخ انصاری، محقق خراسانی، محقق نائینی، سیدنا الاستاد، امام خمینی و شهید صدر بیان شد، رسیدیم به مرحله جمع بندی. بر اساس سیاست ما که نقد و ردّ در بحث ما وجود ندارد و تنها رأی صاحب نظر را بیان میکنیم و سپس جوهرگیری و جمع بندی میکنیم. این صاحب نظران با مسالک مختلف در بارهی حجیت ظواهر متفق القول اند بر این که ظواهر حجیت دارد. تسالم و توافق شان محقق و بدون اشکال است. در بارهی اختلاف نظر با اخباریها وجه جمعی وجود دارد که در ادامه خواهد آمد.
شهید صدر در بحث حجیت ظواهر اقسام ظواهر، اعتبار ظواهر و در کل ظواهری که در اصول مطرح است و در صدر بوده و در حال حاضر و عصر موجود هم مطرح است، به طور مبسوط بحث کرده است و از باب وظیفه یادآوری شد. رأی و نظر خود ایشان همان رأیی است که صاحب نظران قبل از ایشان اظهار نموده اند.
در جمع بندی در سه مرحله انجام میگیرد: مرحله اول حجیت ظواهر از منظر عقلاء است. در این مرحله که بحث از اعتبار حجیت ظاهر کلام در بین عقلاء است، گفته شد که بنای عقلاء مستقر است و طبق تحقیق نسبت به ظواهر کلام چیزی بالاتر از بنای عقلاء وجود دارد آن این است که حجیت ظواهر کلام یک ضرورت است که در حیات مدنی وجود دارد و زندگی دارای ارتباطات مرتبط با ظواهر کلام است و این ضررورت در حدی است که تصورش برای تصدیقش کافی است. اگر فرض شود که در بین عقلاء اعتماد به ظواهر کلام نباشد، قاعده اختلال نظام اجتماعی که یک قاعده عقلی قطعی است از این امر منع میکند و نظام اجتماعی انسان مختل میشود. هر کاری که موجب اختلال نظام شود نباید به آن ترتیب اثر داده شود و چنین چیزی محال است.
ادله حجیت ظواهر:
مرحله دوم حجیت ظواهر آیات و روایات است که نسبت به اخبار و روایات بگوییم ظواهر آن اعتبار دارد. در این رابطه با استفاده از بیانات صاحب نظران به طور جوهرگیری گفته میشود که حجیت ظواهر نصوص ثابت است به ادله اربعه.
دلیل اول کتاب الله است. در بارهی اعتبار نصوص قرآن در آیه 7 سوره حشر میفرماید: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا﴾.[1] نصوص یا مستقیما از رسول الله است یا به وسائط ائمه اطهار علیهم السلام که امام صادق (ع) میفرماید: آنچه ما میگوییم از جد خود شنیده ایم.
دلیل دوم نصوص است. ارجاعات ائمه اطهار علیهم السلام در حدی است که نسبت به هیچ موضوعی این مقدار ارجاعات وجود ندارد. در کتاب وسائل، باب نه از ابواب صفات قاضی، 48 روایت آمده است که از بین آن تقریبا نصف آن ارجاعات است. بیست و دو روایت صریحا ارجاع دارد. در صورتی که روایات در این حد باشد، ارجاعات ائمه نسبت به روایات برای ما اعلام میکند که از ظواهر روایات استفاده ببریم. نصوص در این زمینه از حد تواتر فراتر است. اگر گفته شود که حجیت ظواهر توقف بر حجیت روایات دارد و بر عکس و این دور است، جواب این است که ارجاعات در حد تواتر است و مقدم است بر ارجاعات پراکنده، پس موقوف و موقوف علیه یکی نیستند و در نتیجه دوری در کار نخواهد بود.
دلیل سوم عبارت است از حکم عقل. در بارهی روایات اگر بگوییم مراجعات به ظواهر روایات جا نداشته باشد و از ظاهر روایات استفاده به عمل نیاید، در حقیقت از لحاظ اشکال داخلی، مسأله استنباط احکام به مشکل اصلی رو به رو میشود. اسنتباط احکام از نصوص و ظواهر روایات است. اشکالی که با صیاغت و صبغهی عقلی در کار باشد، نسبت به روایات که به ظواهرش عمل نشود موجب لغویت اکثریت روایات میشود؛ چون آن روایاتی که نص هستند در حد اندک و قلیل اند و اکثر روایات که از معرض استفاده ساقط شوند، موجب لغویت میشود و لغویت در نصوص موجب استحاله میشود.
دلیل چهارم اجماع است که بدون شک گفته میشود تسالم بین صاحب نظران نسبت به استفاده از نصوص و روایات محقق است.
اشکال: محقق قمی و اخباریها در مورد حجیت ظواهر اشکال کرده اند و آنان مخالف به حساب میآیند، پس مسأله اجماعی نیست.
جواب: محقق قمی میگوید به حجیت ظواهر به مقصودین به افهام اختصاص دارد؛ ولی ظواهر حجیت دارد. اخباریها که اشکال میکنند میگویند باید به اخبار و روایات که اطمینان به صدور آن داشته باشیم مراجعه کنیم. ما با اخباریها در این قسمت مخالفت نظری نداریم؛ چون ما هم میگوییم به اخباری که وثوق به صدور آن وجود دارد، مراجعه کنیم. در این جهت ما هم موافق هستیم.
ادله حجیت ظواهر کتاب:
دلیل اول خود کتاب است؛ چنانکه در سوره بقره میفرماید: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ﴾.[2] در بدو ورود گویا قرآن و وضعیت نزول قرآن را کتاب بیان میکند و روشنیهایی در تمامی جوانب زندگی و شئون آن وجود دارد. فرقان یک معنایش فرق گذارنده بین حق و باطل است. قرآن که نازل شده هدایت تعریف شده است.
دلیل دوم نصوص است. نصوص قابل استفاده در این جهت، در باب 9 از ابواب صفات قاضی آمده و اینجا تنها به حدیث ثقلین اشاره میکنیم با این توضیح که در این حدیث متواتر بین الفریقین آمده «ما إن تمسكتم بهمالن تضلوا بعدي وانهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض»[3] این بیان چند منظوره است. منظور اول این است که در این حدیث ارجاع به قرآن داده شده و فرموده از قرآن در کنار روایات استفاده کینم و تا قیامت این گونه است و تا بلندای ابدیت این وضعیت باقی است و این امر بدون استفاده از ظاهر قرآن راهی ندارد. منظور دوم این است که فرموده: «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» قرآن و عترت تا قیامت از هم جدا نمیشود. این فراز از حدیث شاهد جمع بین مسلک اخباری و اصولی است که اخباریها میگویند به ظاهر قرآن بدون استفاده از روایت مبادرت نکنید. اصولیها هم قبول دارند که به روایات مراجعه شود تا ظهورات کتاب را برای ما مشخص کند. اصل حرف اخباری هم به جمله «لن یفترقا» بر میگردد و شعار «حسبنا کتاب الله» از خرابات است. کتاب متن است و نصوص شرح آن است. احادیثی که خیلی شدید اللحن است، نسبت به تفسیر به رأی است. برای استفاده از روایت باید جهت روایت را تشخیص داد. روایات حرمت تفسیر به رأی جهتش اهل قیاس است؛ لذا موردی هم خطاب امام صادق علیه السلام به ابوحنیفه و خطاب امام باقر علیه السلام به قتاده است که نهی از تفسیر بر اساس مذهب مبتنی بر قیاس صورت گرفته است و معارضهی در کار نیست. پس حجیت ظواهر به تسالم اصحاب ثابت است.
دلیل سوم دلیل عقلی در جهت استفاده از ظاهر قرآن قاعده نقض غرض است؛ چون قرآن برای هدایت است و اگر از ظاهر آن استفاده نشود نقض غرض لازم میآید و بعد از شرح حدیث ثقلین اختلاف با اخباریها هم زمنیه ندارد.