1404/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی حجیت ظواهر کتاب از منظر شیخ انصاری/حجیت ظواهر /امارات و حجج
موضوع: امارات و حجج/حجیت ظواهر /بررسی حجیت ظواهر کتاب از منظر شیخ انصاری
رأی و نظر شیخ انصاری در بارهی عمل به ظنون معتبره:
در کتاب رسائل، اوائل کتاب، شیخ انصاری میفرماید: اموری که در بارهی استفاده از ظهورات مورد تمسک قرار میگیرد دو قسم است: قسم اول امور و طرقی است که در جهت تعیین مراد متکلم به کار میروند، مثل اصالة الحقیقة، اصالة العموم، اصالة الاطلاق و ... که بعد از تحقق ظهور اگر شکی به وجود آید که ظاهر مراد متکلم است یا نه؟ با این اصول مراد او احراز میشود. قسم دوم امور و طرقی هستند که در جهت تعیین اوضاع الفاظ به کار میروند؛ یعنی معنای حقیقی را از معنای مجازی تشخیص میدهند که عبارتند از تبادر، صحت سلب، عمل اهل لسان و ... در این قسم در حقیقت از اصل تحقق ظهور صحبت به میان میآید.
قسم اول که عبارتند از اصالة الحقیقة، اصالة العموم، اصالة الاطلاق و ... از اموری عقلائیه اند و خلافی در آن وجود ندارد و از اعتبار مسلّمی برخوردارند. بنابراین در اصل این طرق اختلافی وجود ندارد که امور عقلائی اند و به تعبیر شیخ انصاری برای اهل لسان امر مسلّمی هستند.
مدعا و ادلهی اخباریها نسبت به حجیت ظواهر قرآن:
بحث در این است که آیا ظواهر کتاب الله هم بر اساس همان قواعد و طرق عقلائیه که اصالة الحقیقة، اصالة العموم، اصالة الاطلاق و ... اند قابل استفاده است یا نه؟ ظهورات به وسیلهی قواعد به دست میآیند؛ اما در بارهی ظاهر قرآن اختلاف وجود دارد که به وسیلهی آن به دست میآید یا نیاز به امر دیگری دارد؟ اخباریها تمسک به ظواهر کتاب را برای افراد بدون استفاده از اهل ذکر جایز نمیدانند و میگویند هر معنایی که از کتاب الله استفاده شود باید از طریق معصوم که مفسر اصلی هستند استفاده شود. خود مکلف و محقق و اهل علم این حق را ندارد که از ظاهر قرآن استفاده کند. شیخ انصاری ادلهی اخباریها را در حد مفصل ذکر میکند. به طور عمده مجموع نصوص و ادله در یک جهت است و آن این است که تفسر قرآن به رأی درست نیست. شیخ یازده روایت نقل میکند مبنی بر این که تفسیر به رأی درست نیست که در ذیل به چند مورد اشاره میشود:
ادله اخباریها بر عدم حجیت ظواهر کتاب:
1-حدیث نبوی معروف که میفرماید: «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار»[1] کسی که قرآن را تفسیر به رأی کند جایگاهش جهنم است.
2-روایت نبوی «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِب»[2] .
3-حدیثی که در تفسیر عیاشی از امام صادق7 نقل شده: «و من فسر [برأيه] آية من كتاب الله فقد كفر».[3] برقی در محاسن هم این روایت را در صفحه 300 نقل کرده است. متن این روایت خیلی حساس است.
4-استناد به بیان شیخ طبرسی در مقدمه تفسیر مجمع البیان که فرموده تفسیر قرآن جایز نیست مگر با اثر صحیح و نص صریح (إن تفسير القرآن لا يجوز إلا بالأثر الصحيح، والنص الصريح[4] ).
5-روایت زید شحام که از اصحاب امام صادق7 و از اجلاء و ثقات است، از امام باقر علیه السلام این گونه نقل کرده که قتاده خدمت امام باقر7 رسید. حضرت فرمود: ای قتاده تو فقیه اهل بصره هستی گفت: این گونه میپندارند. حضرت پرسید قرآن هم تفسیر میکنی؟ گفت بلی. حضرت فرمود: «وَيْحَكَ يَا قَتَادَة إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.»[5] .
از لحاظ مستند و استدلال برای اثبات این مطلب که تفسیر قرآن به رأی جا ندارد درست است. گفته میشد که شیخ انصاری وقتی ادلهی اخباریها را تبیین کرد آنان ادله را گرفتند و جلسه را ترک کرد و منتظر جوابهای شیخ انصاری نماندند.
شیخ انصاری در جواب میفرماید: این نصوصی که گفته شد هیچ کدام بر منع از استفاده از ظواهر کتاب دلالت ندارد. تمام آن یک هدف دارند و آن عدم جواز تفسیر بدون استفاده از معصومین است؛ اما نهیی که واضح باشد و ناسخ و منسوخی و تقیید و تخصیصی در کار نباشد و ظواهری که روشن باشد، این نصوص دلالت بر منع از آن نمیکند. برای این که ظواهر قران تفسیر نیست. تفسیر در لغت و اصطلاح به معنای کشف الغطاء و درک مطالب معقّد و متشابه است که از ظاهر چیزی استفاده نمیشود مثل ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾.[6] متشابهات تفسیرش نیاز دارد که از نصوص اهل بیت علیهم السلام استفاده شود. اگر گفته شود که فهم معانی قرآن هم تفسیر گفته میشود، با آن هم از نصوص مذکور مطلوب اخباریها ثابت نمیشود؛ برای این که در این نصوص کلمه رأی آمده است و معنایش این است که تفسیر و فهم معنا اگر با رأی باشد؛ یعنی از طریق استحسان، ذوق و قیاس، جایز نیست. تفسیر به رأی جا ندارد و برای یک محقق و مفسر حقی وجود ندارد که متشابه را معنا کند و توان معنای آن را ندارد.
مؤید این مطلب روایتی است از امام صادق7 که در یک حدیث طولانی میفرماید: «وَ إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ فِي الْمُتَشَابِهِ لِأَنَّهُمْ لَمْ يَقِفُوا عَلَى مَعْنَاهُ وَ لَمْ يَعْرِفُوا حَقِيقَتَهُ فَوَضَعُوا لَهُ تَأْوِيلَاتٍ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ بِآرَائِهِمْ وَ اسْتَغْنَوْا بِذَلِكَ عَنْ مَسْأَلَةِ الْأَوْصِيَاء».[7] جمله «من عند انفسهم بآرائهم» موجب هلاکت است. پس روایات مذکور مربوط به متشابه میشود و این افراد از نزد خود برای آن تأویل ارائه میکنند.
شیخ انصاری در ادامه میفرماید: این نصوصی که در بارهی تفسیر آمده با این که توجیه شد، در برابر آن نصوص معارض وجود دارد. نصوصی است که دلالت میکنند بر استفاده از ظواهر قرآن. در این رابطه شیخ انصاری سیزده روایت را نقل میکند که به چند نمونه اشاره میشود:
ادله حجیت ظواهر از منظر شیخ انصاری:
1-حدیث ثقلین است «إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله تعالى حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي اهل بيتي»[8] . این حدیث متواتر بین الفریقین است. پیامبر قرآن و عترت را برای شما قرار داده است، پس قرآن تا ابد قابل استفاده است و استفاده از آن، استفاده از ظواهر آن است.
2-نهی امام صادق7 منصور دوانیقی را از قبول کردن اتهام یا خبری که از سوی شخص متهمی شنیده شود: «أَ لَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَة».[9]
3-فرمایش امام صادق7 نسبت به فرزندش اسماعیل است: «يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ- يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِين يُصَدِّقُ اللَّهَ وَ يُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِينَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَكَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُم».[10] در این روایت استفاده از ظاهر قرآن مطرح شده است.
4-حرمت استماع غناء: «أَنَّهُ سَأَلَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ لِي جِيرَاناً وَ لَهُمْ جَوَارٍ قَيْنَاتٌ يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا دَخَلْتُ الْخَلَاءَ فَأُطِيلُ الْجُلُوسَ اسْتِمَاعاً مِنِّي لَهُنَّ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّه ع لَا تَفْعَلْ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ مَا هُوَ شَيْءٌ آتِيهِ بِرِجْلِي إِنَّمَا هُوَ مَا أَسْمَعُ بِأُذُنِي فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِاللَّهِ أَنْتَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا».[11]
بعد میفرماید: پس از آن که عمل به ظاهر قرآن جایز است، شما که به روایات اعتماد میکنید روایات هم ظاهری دارد و باطنی، اگر میگویی ظاهر کلام اعتبار ندارد روایات هم عام و خاص، مطلق و مقید دارند و به ظاهر روایات هم عمل نکنید.
اخباریها در تمام استدلالهای شان یک هدف را دنبال میکنند و آن از بین بردن مرجعیت است و این ارتباط دارد به همان داستان معروفی که صاحب نظران اسرائیل در تحقیقات شان اعلام کرده اند که در شیعه عاشورا و مرجعیت بسیار خطرناک اند. در عمل هم اخباریها و هم ابناء عامه مفتی و مرجعیت دارند. متأسفانه اخباریها تحت عنوان تشیع اند و در پی از بین بردن مرجعیت اند که این کار آنان به نفع اسرائیل است و این کار ان شاء الله به جایی نمیرسد؛ زیرا مرجعیت شیعه از مدیریت بالا تعیین میشود و آقا و صاحب دارد که «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»[12] مرجعیت به تأیید آقا صاحب الزمان میرسد و وابسته به قدرت الهی است و این روند ادامه دارد تا آقا امام زمان علیه السلام ظهور نماید.