« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1404/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمات حکمت در بحث مطلق و مقید/مقدمه حکمت /مطلق و مقید

 

موضوع: مطلق و مقید/مقدمه حکمت /مقدمات حکمت در بحث مطلق و مقید

 

مقدمات حکمت در بحث مطلق و مقید:

این بحث جزء ابتکارات شیخ انصاری و در مکتب اصولی شیخ انصاری است که در کتاب مطارح الانظار، ج2، ص259 می‌فرماید: برای تحقق اطلاق، دو امر مقدماتی لازم است. امر اول این است که قرینه‌ی بر خلاف اطلاق یا قرینه‌ی بر تعیین مراد وجود نداشته باشد. امر دوم از مقدمات حکمت این است که مولی در مقام بیان باشد.

به طور کلی بیان باید به صورت اظهار مطلب صورت گیرد؛ هر چند که جدی نباشد و متکلم که این بیان را داشت مطلق محقق می‌شود.

آنگاه می‌فرماید: اگر شکی در تقیید به وجود آید، اصل عدم تقیید است و اگر شک در تحقق بیان به وجود آید بر اساس غلبه‌ی در محاورات که متکلم در مقام بیان قرار دارد، حمل می‌شود بر این که این کلام در مقام بیان است.

خلاصه شیخ انصاری می‌فرماید: مقدمات حکمت دو امر است: یکی این که قرینه‌ی بر تعیین نباشد. دیگری این که مولی در مقام بیان باشد. سپس می‌فرماید: در فایده پنجم حائریه آمده است که شرط تحقق اطلاق این است که انصرافی وجود نداشته باشد. گویا اشاره شد که تقیید اختصاص به تقیید لفظی ندارد و به وسیله‌ی انصراف هم محقق می‌شود. انصراف اقسامی دارد. به طور کل در مطارح الانظار برای انصراف پنج قسم ذکر شده است: قسم اول انصراف حضوری است که مورد در محضر خطاب باشد. دوم انصراف بدوی است که در بدو بیان به نظر می‌رسد. سوم انصرافی که موجب استمرار شک در مقدار معنا به وجود بیاورد. چهام انصرافی برای کلمه که در حد مجاز مشهور در بیاید و با حقیقت مهجوره تعارض کند. پنجم انصرافی که موجب اشتراک شود و پس از آن موجب نقل گردد.

نظر شیخ انصاری این است که می‌فرماید: مختار ما آن است که انصراف مثل قرینه لفظیه است و اگر محقق شود به طور طبیعی اطلاقی در کار نخواهد بود. از این پنج مورد انصراف فقط یک مورد انصراف اثر گذار نیست و موجب تقیید نمی‌شود و آن انصراف بدوی است که با تصور، رفع و برداشته می‌شود.

امر دومی که در فایده پنجم از فوائد حائریه گفته شده، این است که جهت بیان را باید تشخیص داد و بیان در جهت مجامله و در مقام بیان جهت خاص نباشد و فقط مدلولی که داشته باشد آن را به طور مطلق بیان کند.

در نتیجه می‌فرماید: اگر مولی در مقام بیان نبود یا قرینه یا انصرافی وجود داشت، اطلاق محقق نمی‌شود.

در باره‌ی شک در انصراف می‌فرماید: در صورتی که شک در انصراف داشته باشیم، اصل عدم انصراف است. شک در یک عنوان وجودی، مساوی با عدم آن است. پس شک در انصراف مساوی با عدم انصراف است.

رأی و نظر محقق خراسانی:

در باره‌ی مقدمات حکمت ایشان می‌فرماید: مقدمات حکمت سه امر است: یکی این که مولی در مقام بیان باشد. دوم این که قرینه‌ی بر تعیین مراد وجود نداشته باشد. سوم این که قدر متیقنی در مقام تخاطب وجود نداشته باشد؛ مثلا اگر گفته «اکرم العلماء» و در مقام تخاطب فقهاء وجود داشته باشد، فقهاء قدر متیقن می‌شود و اطلاق از کار می‌افتد.

می‌فرماید: منظور از بیان این است که بیان در حد قانونی و طبق قاعده و قانون باشد؛ یعنی برای مخاطب مطلب تفهیم شده باشد؛ ولی بیان جدی باشد؛ مثل بیانی که در بحث عدم جواز تأخیر بیان از وقت حاجت گفته می‌شود، لازم نیست. با این توضیح معلوم می‌شود که بیان دو قسم است: یکی بیان جدی مثل بیانی که در بحث عدم جواز تأخیر بیان از وقت حاجت است و مولی حکم واقعی را در آن بیان می‌کند. دیگری بیانی که طبق قانون و قاعده است و بیانی است که در آن مطلب برای مخاطب اظهار شود و لو این که جدی نباشد، این بیان کافی است.

می‌فرماید: مولی در مقام بیان باشد نه در مقام مجامله یا رفع رجوع یا تقیه یا بیان جهت خاص که معروف و مشهور جهت خاص آیه 4 سوره مائده ﴿فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾[1] است که اطلاق دارد یعنی جای زخم کلب صید نیاز به تطهیر ندارد؛ در حالی که قطعا نیاز به تطهیر دارد. کلوا در جهت حلیت و حرمت است نه در جهت طهارت و نجاست.

می‌فرماید: قرینه باید در وضعیتی باشد که اگر مولی قرینه‌ی را در نظر گیرد، اخلال در بیان مولی به وجود نیاید و قدر متیقن هم همین گونه است که اگر مطلق حمل بر قدر متیقن شود، اخلالی در بیان مولی به وجود نمی‌آید تا بیان مولی ناقص تلقی شود.

محقق خراسانی بر اساس تبعیت از استاد خودش شیخ انصاری عناوین دیگری را هم ذکر می‌کند. یکی از عناوین، اصل است که اگر شک در بیان داشته باشیم مقتضای اصل چیست؟ محقق خراسانی می‌فرماید: اگر شک داشته باشیم مقتضای اصل تحقق بیان و اطلاق است. این اصل برگرفته از سیره‌ی عقلاء است. عقلاء کلام متکلم را بر این معنا حمل می‌کند که اصل در کلام این است که در مقام بیان باشد و مجامله، رفع رجوع، تقیه و جهت خاص دیگر عوامل خاصی می‌طلبد و بر خلاف طبیعت اصلی بیان است و این سیره مستقر است؛ لذا شک در بیان به وسیله‌ی اصل رفع می‌شود.

نسبت به مسأله انصراف می‌فرماید: انصراف مراتبی دارد و اگر انصراف محقق شود در حدی که مدلول اگر در جهت منصرف الیه سوق داده شود یا مخاطب آن را تلقی کند، جزء قرینه برای تعیین به حساب می‌آید و اگر انصراف بدوی باشد که با تصور و دقت رفع شود، قرینیتی نخواهد داشت. نسبت مطلبی که در کلام شیخ انصاری به نقل از فوائد حائریه آمده که جهت اطلاق باید تعیین شود، محقق خراسانی آن را تعیین می‌کند و می‌فرماید اطلاق ممکن است جهاتی داشته باشد؛ اما در بیان باید دقت به عمل آید و جهت بیان تشخیص داده شود تا به اشکالی بر نخورد.

رأی و نظر محقق نائینی نسبت به مقدمات حکمت:

محقق نائینی در کتاب اجود التقریرات، ج2، ص429 می‌فرماید: مقدمات حکمت سه امر است: امر اول قابلیت انقسام برای متعلق است. به این معنا که امری که متعلق مطلق قرار می‌گیرد قابل تقسیم برای مطلق و مقید باشد؛ یعنی قابلیت برای تقیید داشته باشد؛ چون تقابل بین اطلاق و تقیید، تقابل عدم و ملکه است که اگر قابلیت تقیید نباشد، قابلیت اطلاق هم نیست. امر دوم این است که قرینه‌ی بر تعیین مراد وجود نداشته باشد. امر سوم این است که مولی در مقام بیان باشد.

نسبت به شک در بیان و شک در تقیید، می‌فرماید: شک در تقیید مساوی با عدم آن است و شک در اطلاق بر اساس غلبه‌ی در عرف، کلام متکلم حمل می‌شود بر این که در مقام بیان باشد. نسبت به انصراف می‌فرماید: مراتب متعددی که گفته شده است وجهی ندارد. به طور کل انصراف اگر بدوی باشد قابل التزام و قابل اعتبار نیست و اگر بدوی نبود در این صورت یا انصراف موجب تغییر ماهیت می‌شود؛ مثلا بیان که وارد شده باشد انصراف دارد به موردی که آن مورد قطعی است و در کنار آن منصرف عنهی است که خارج از ماهیت به حساب می‌آید؛ مثلا در باره‌ی حکم حیوان که صحبت شود از نظر عرف حکم حیوان برای انسان مترتب نمی‌شود چون در عرف حیوان انصراف از انسان دارد و منصرف عنه است و در این صورت ظهور برای اطلاق محقق نمی‌شود؛ اما اگر شک در خروج از ماهیت متعلق وجود داشته باشد؛ مثلا در «جئنی بالماء» انصراف به آب شرب دارد و آب انار منصرف عنه است، در این صورت هر چند که شک در خروج از ماهیت است؛ ولی در واقع کلام محفوف به قرینه به حساب می‌آید؛ لذا اطلاق برای کل میاه محقق نمی‌شود و اختصاص به ماء مطلق پیدا می‌کند و آب انار، آب گل و آب گلاب خارج می‌شود.

خلاصه مقدمات حکمت از دیدگاه محقق نائینی سه چیزی است.

مقدمات حکمت از منظر سیدنا الاستاد:

سیدنا الاستاد در کتاب محاضرات، ج4، 530 می‌فرماید: مقدمات حکمت سه امر است. همان سه امری که محقق نائینی بیان کرد. اگر یکی از این امور نباشد اطلاق محقق نمی‌شود. بعد می‌فرماید: انصراف گاهی به وسیله‌ی علوّ مورد انصراف محقق می‌شود؛ مثل انصراف انسان از حیوان. گاهی به وسیله‌ی دنوّ منصرف الیه محقق می‌شود؛ مثل انصراف ماء کبریت از ماء مطلق.

نسبت به تشخیص جهت بیان همانند محقق خرسانی و محقق نائینی سخن گفته و همان سبک و سیاق را تأیید کرده است.

رأی و نظر سید بروجردی و امام خمینی (ره) در باره‌ی مقدمات حکمت:

سید بروجردی در کتاب نهایة الاصول، ص343 می‌فرماید: برای تحقق اطلاق یک امر مقدماتی لازم است نه دو یا سه امر و آن این است که مولی در مقام بیان باشد. نبودن قرینه را گویا جزء اولیات می‌داند و انصراف نباشد.

امام خمینی در کتاب مناهج الاصول، ج2، ص225 رأی و نظر استاد خودش سید بروجرئی را تأیید کرده است که در اطلاق یک امر مقدماتی لازم است و آن این است که مولی در مقام بیان باشد. اگر مخاطب ببیند که مولی در مقام بیان است و بیان کامل آن است که تقیید و انصراف و قرینه‌ی نداشته باشد. این مقام بیان متضمن این خصوصیات است.

در جمع بندی کوتاه می‌توان گفت که مطلق مثل نکره و اسم جنس برای تحقق اطلاق نیاز به مقدمات حکمت دارد. مقدمات حکمت را اگر تجزیه کنیم سه تا می‌شود و اگر نکنیم یکی می‌شود. پس مقدمات حکم لازم است و اساس مقدمه حکمت بودن مولی در مقام بیان است.

 


logo