« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1404/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم شناسی مطلق و مقید/تعریف /مطلق و مقید

 

موضوع: مطلق و مقید/تعریف /مفهوم شناسی مطلق و مقید

 

مطلق و مقید:

در باره‌ی این دو عنوان صاحب نظران تعاریفی دارند که مشهور و معروف آن اشاره می‌شود و بعد جمع بندی صورت می‌گیرد. در کتب قدمای اصحاب تعریفی از مطلق و مقید دیده نمی‌شود. آن مقداری که در کتب اصولی اعلام حلی آمده است فقط بحث از حمل مطلق بر مقید است اما تعریفی دیده نمی‌شود. از زمان صاحب معالم به بعد صاحب نظران اصول از مطلق و مقید تعریفاتی داشته اند.

معنای مطلق:

طبق ترتیب طبعی و اشتهاری که وجود دارد، تعریف اول از محقق قمی است که در کتاب قوانین می‌فرماید: «المطلق على ما عرفه أكثر الأصوليين هو ما دل على شايع في جنسه أي على حصة محتملة الصدق على حصص كثيرة مندرجة تحت جنس ذلك الحصة»[1] مطلق چیزی است که دلالت کند بر شمول و سریان در جنس خودش. هر آنچه که تحت عنوان جنس مطلق قرار گیرد، مطلق شامل آن شود. صاحب قوانین آن را تفسیر کرده به «حصة محتملة الصدق على حصص كثيرة»[2] مطلق یک حصه‌ی است که قابل حمل و تطبیق بر سایر حصص است. در اصول اصطلاح حصص و افراد بین عام و مطلق به ثبت رسیده است. در باره‌ی عام گفته می‌شود مصادیق عام افراد است و در مطلق گفته می‌شود مصادیق آن حصص است. هر حصه؛ یعنی یک مصداق خاص و یک مصداق متفرد و واحد که مساوی آن در عام فرد می‌شود.

صاحب نظران ماهیت را در قلمرو بحث قرار داده اند و اقسام آن را بیان کرده اند. در بحث مطلق که گفته می‌شود ماهیت من حیث هی هی یا ماهیت مبهمه است؛ اولا منظور از این ماهیت حقیقة الشیء است. منظور از این ماهیت آن اصطلاحی نیست که در فلسفه در برابر وجود به کار می‌رود و بحث می‌شود که ماهیت اصیل است یا وجود؟ فلسفه مشاء (صدرا) اصالة الوجودی هستند و فلسفه اشراق اصالة الماهیتی هستند. در بیان حاجی آمده «إن الوجود عندنا أصیل دلیل من خالفنا علیل»[3] منظور از آن ماهیت، هستی و واقع شیء است. اگر قائل به اصالة الماهیة نباشیم، ماهیت اعتباری می‌شود. منظور از اعتباری، آن اعتباری نیست که در اصول می‌گوییم اعتباری تابع جعل معتبر است؛ بلکه در ظل اصل و به تبع اصل است. در صورتی که اصالة الوجودی شویم در باره‌ی ماهیت تعبیر خاصی داریم و آن این است که ماهیت حدود وجود است؛ یعنی وجود را که یک هستی است حدش را از لحاظ کمیت و کیفیت تعیین می‌کند.

پس منظور از ماهیت در مطلق و مقید حقیقت شیء است نه آن ماهیتی که در برابر وجود و اصطلاح فلسفی است.

در اصول که بحث می‌شود ماهیت را به طور کل چند قسم می‌کنند: یکی ماهیت مهمله که بدون لحاظ است؛ حتی لحاظ اهمال هم در آن وجود ندارد و به آن ماهیت مبهمه هم می‌گویند. قسم دوم ماهیتی است که ذاتیات آن ماهیت در آن لحاظ شده است و به آن ماهیت لا بشرط مقسمی می‌گوییم. اگر ماهیت مورد لحاظ قرار گیرد و در لحاظ شیء وجودی لحاظ شود، در اصول ماهیت مخلوطه (به شرط شیء) گفته می‌شود و اگر عدم شیء لحاظ شود، به آن ماهیت مجرده گفته می‌شود که خالی از هر قید است. اگر در ماهیت اطلاق لحاظ شود، در اصول ماهیت مطلقه (لا بشرط) گفته می‌شود.

بحث می‌شود که مطلق در تعریف برخی از اصولیون آمده است و گفته شده مطلق عبارت است از ماهیت لا بشرط یعنی اطلاق در آن لحاظ شده است و قابل تطبیق بر مصادیق کثیری است که قلمرو جنس او باشد. مثل کلمه بیع که کلمه بیع یک ماهیت مطلقه است و دارای یک لحاظ می‌باشد. اطلاق در آن لحاظ شده است و قید ندارد و اضافه‌ی دیگری ندارد و اضافه اش فقط اطلاقش است.

صاحب فصول در کتاب الفصول، ج4، ص515 می‌فرماید: «المطلق ما دل علی شایع فی جنسه شیوعا حکمیا» شیوع موضوعی نیست و حکمی است. برای این قید ممکن است اطراد و انعکاس را جواب گفته باشد؛ ولی در واقع قید تخریجی نباشد و قید توضیحی است.

شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار، ج2، ص241 دو تعریف از دو مجموعه صاحب نظران نقل می‌کند. تعریف اول همان است که محقق قمی بیان کرد با این توضیح که اکثر اصولیون مطلق را به این گونه تعریف کرده اند و شیخ می‌فرماید این تعریف اول است. تعریف دوم این است که شیخ می‌فرماید: جماعتی از صاحب نظران؛ از جمله شهید در کتاب تمهید القواعد، ص222 آورده اند که مطلق عبارت است از طبیعت لا بشرط یعنی هیچ قید دیگری ندارد و فقط قیدش یا وصفش همان اطلاق است. هیچ لحاظی ندارد و یک لحاظ دارد و آن لحاظ اطلاق است. بنابراین مطلق یعنی طبیعت لا بشرط به این معنا که بر یک فرد هم قابل تطبیق است و بر افراد کثیر هم قابل تطبیق است.

شیخ می‌فرماید: اطلاق و تقیید هر دو عنوان اضافی هستند. عنوان واقعی قطعی نیستند. به این معنا که یک عنوان نسبت به عنوان دیگر اطلاق دارد و نسبت به عنوان بالاتر از خودش صورت تقیید دارد؛ مثلا رقبة مؤمنة نسبت به اصل رقبة مقید است؛ اما نسبت به افراد خودش (رقبه مؤمنة) مصادیق کثیر دارد. پس اطلاق و تقیید نسبی است.

نکته‌ی دیگر در باره‌ی تقیید این است که در تعریف گفته می‌شود مطلق ما دل علی شایع فی جنسه و مقید ما دل علی ما لا شایع فی جنسه. نکته این است که قید اختصاص به قید لفظی و عقلی ندارد که قید گاهی از طریق لفظ اعلام شود و گاهی به حکم عقل قطعی به میان بیاید؛ بلکه گاهی قید به وسیله‌ی انصراف هم محقق می‌شود. یک عنوان مطلق که انصراف دارد تقیید به وجود آمده است. قید عقلی به حکم عقل است و انصراف به جهت ظهور است.

شیخ می‌فرماید: دو تعریفی که گفته شده است هر دو تعریف کامل و جامع نیستند. این دو تعریف نسبت به نکره و نسبت به ماهیت مطلق مشکل دارند. تعریف اول گویا نکره را شامل نمی‌شود و تعریف دوم ماهیت مطلقه و مبهمه را شامل نمی‌شود.

در نهایت می‌فرماید: این دو تعریف ناقص است و جامع و مانع نیست. بعید نیست که معنای مطلق همان معنای لغوی اش باشد. معنای لغوی مطلق در برابر قید و به معنای ارسال و نداشتن قید و تحدید در جنس خودش است. این معنا بعید نیست که برای مطلق اعلام شود و معنای درستی باشد. همین تعریف شیخ را محقق خراسانی، محقق نائینی و سیدنا الاستاد با یک رنگ و لعاب بیشتر رائه داده اند.

محقق خراسانی می‌فرماید: صاحب نظران در باره‌ی تعریف مطلق و مقید بحث‌ها و تعاریف متعدد و نقض و ابرام‌ها دارند؛ ولی این بحث و تحقیقات در باره‌ی این تعاریف جا ندارد؛ برای این که این تعاریف همه شرح الاسمی است و تعریف حقیقی نیست. اشکال جامع و مانع در جایی است که تعریف، تعریف حقیقی باشد و اگر شرح الاسمی بود جایی برای جامع و مانع وجود ندارد؛ چون تعریف شرح الاسمی عنوان را توضیح می‌دهد و تعریف لفظی است. تعریف حقیقی که در باره‌ی مطلق به ثبت نرسیده است؛ لذا همان معنای لغوی مطلق به عنوان یک تعریف شرح الاسمی اعلام شود که مطلق دارای ارسال و قابل تطبیق بر موارد متعدد است. بنابراین مطلق شامل می‌شود جواهر و اعراض و عرضیات را. این اصطلاح در منطق شکل دیگری دارد. در منطق عرض و عرضی مثل بیاض و ابیض است که جسم متصف به عرض، عرضی است و خود عرض، عرض است؛ اما محقق خراسانی در باره‌ی عرضی و عرض اصطلاح دیگری دارد. در باره‌ی عرض می‌فرماید اعراض متأصله عرض است و عرضیات، اعراض انتزاعیه و عناوین انتزاعیه اند؛ مثل ملکیت و زوجیت. مطلق در همه‌ی این موارد جاری است و بهتر این است که سراغ موارد برویم و آن مواری که مطلق است را مورد بحث قرار دهیم. اولین عنوان در مطلق اسم جنس است. دیگری علم جنس و سومی معرف محلی به لام علی قول است. در رأس موارد مطلق اسم جنس است مثل انسان، فرس، بقر و ... که اسم برای جنس است. این‌ها مطلقات هستند و ماهیتی است من حیث هی هی و اصطلاح دیگر آن ماهیت مطلقه است که قابل صدق بر موارد کثیر است. اولین فرد مطلق همین اسم جنس است.

 


logo