« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1404/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی نسخ از منظر محقق خراسانی/حجیت عام /عام و خاص

 

موضوع: عام و خاص/حجیت عام /بررسی نسخ از منظر محقق خراسانی

 

نسخ، معنا و دفع اشکالات:

این نکته را به ذهن بسپارید که در اصول مسائلی از فلسفه و کلام مطرح می‌شود. از جمله مسأله نسخ که یک مسأله کلامی است در اصول به مناسبت مطرح شده است. این مسأله در علم کلام، در بحث افعال الله، بحث مبسوط دارد و مخل خلاف بین عدلیه و اشاعره است.

مسأله نسخ را که صاحب نظران شرح داده اند آنچه که دقیق‌تر و با تنسیق بهتر دیده می‌شود، بحثی است که محقق خراسانی ارائه فرموده اند. شاید بحث نسخ به بهترین وجه همان است که در کفایة الاصول آمده باشد. محقق خراسانی که نسخ را به مناسبت تخصیص یادآور شده، در ابتدا معنای اصطلاحی و کلامی نسخ را بیان می‌کند و بعد معنایی که خودش بیان کرده است را یادآور می‌شود. در علم کلام نسخ عبارت است از رفع حکم ثابت که در بیان علامه حلی هم به صراحت دیدیم و صاحب نظرانی مثل حاجبی آن را اعلام کرده است. پس نسخ رفع حکم شرعی به وسیله‌ی حکم دیگر که «لولاه لکان ثابتا». عنوانش رفع حکم ثابت می‌شود.

بداء یعنی ظهور ما خفی و کشف ما اختفی. معنای اصطلاحی بداء این است. اگر یک چیزی برای یک محقق مستور باشد و بعد از تحقیق کشف شود، بداء گفته می‌شود یا یک مطلبی را به صورتی پنداشته است و اعتقاد به آن وجود داشته و بعد ازمدتی کشف خلاف شود، بداء می‌شود.

نسبت بین آن دو اعم و اخص مطلق است. بداء هم در تشریعیات است و هم در تکوینات و نسخ در تشریعیات است. به نظر می‌رسد که مورد نسخ تشریعیات است و مورد بداء افعال و تکوینیات است. هر دو شباهتی دارند که حکایت از یک واقعیتی می‌کنند و در حقیقت رفع الجهل است.

این تعریف، تعریف مشهور در کلام است. بعد از آن که معنای نسخ، رفع حکم ثابت شد و معنای بداء کشف مجهول یا ظهور ما خفی، این معنای اصطلاحی در حقیقت معنای حقیقی نسخ و بداء است.

نظر اشاعده و ادله آن:

از طرفی می‌بینیم نسخ در آیات قرآن دیده می‌شود که پنج مورد بیان شد. در باره‌ی بداء در تکوینیات هم گفته می‌شود که جزء معتقدات عدلیه است. اعتقاد به بداء اعتقاد قطعی و جزمی است بر اساس نصوص متواتر.

اشاعره که می‌گویند نسخ جایز نیست و بداء در مورد خداوند جایز نیست بر اساس تقریر شیخ صدرا سه وجه ذکر می‌شود:

وجه اول اگر نسخ از سوی خداوند جایز باشد موجب تغییر در اراده‌ی پروردگار می‌شود و تغییر در اراده‌ی پروردگار موجب تغییر در ذات او می‌شود؛ برای این که اراده از صفات ذاتیه است و این یک امر محالی است که تغییر در ذات پرورگار راه داشته باشد.

وجه دوم: نسخ موجب جهل می‌شود یعنی ظهور ماخفی، در صورتی که یک حکمی را شارع اعلام کرده باشد، بعد از یک مدتی که آن حکم بدل شود، جهلی نسبت به حکم بعدی وجود داشته و بعد از آمدن حکم دوم جهل بر طرف شد و این محال و ناممکن است.

وجه سوم: احکام تابع مصالح و مفاسد در متعلقات (مختار عدلیه) است یا خود حکم تابع مصالح و مفاسد است. گفته بودیم که در احکام واقعیه مصالح و مفاسد مربوط به متعلقات می‌شود و در احکام ظاهریه مربوط به خود حکم می‌شود. در مجموع حکم تابع مصلحت است. به تعبیر شیخ صدرا اگر حکم منسوخ مصلحت داشته است، ناسخ باطل است و اگر ناسخ مصلحت داشته است، منسوخ باطل است و مصلحت‌های متضاد وجود ندارد و بدون آن صحت حکم معنا ندارد.

محقق خراسانی از این سه وجه اشکال داده است و می‌فرماید: نسخ و بداء در باره‌ی بشر به یک معنا است و در باره‌ی خداوند به معنای دیگری است؛ چنانکه اوصاف متعدد مثل رحم و غضب در باره‌ی عباد به یک معنا است و در باره‌ی خدا معنای دیگری دارد. بنابراین شما این مطلب را درک نکرده اید که نسخ و بداء در انسان به یک معنا است و در بین مردم عادی و صاحبان اندیشه چنین چیزی کار ممکن است و تحول فکری نشانه‌ی بارز نسخ و بداء است. انسانی که رو به تکامل حرکت می‌کند، کشفیات تازه و رفع جهل صورت می‌گیرد و کل دانش انسان قطره و مجهولات او اقیانوس است.

در مورد خداوند نسخ به معنای رفع حکم نیست؛ بلکه به معنای دفع حکم است. در مقام اثبات علی الظاهر رفع حکم دیده می‌شود و در واقع دفع حکم است که مختفی عند الله است و آن مختفی عندالله گاهی توسط وحی به انبیاء گفته می‌شود که حکم مدتش کوتاه است و گاهی پیامبر (ص) هم گاهی اطلاع ندارد؛ مثل قضیه ذبح اسماعیل و اگر نه اراده‌ی حضرت ابراهیم از بین می‌رود و او علم به فسخ و بداء نداشت.

یک حکم از سوی شرع مثل استقال به طرف بیت المقدس تا مدتی مصلحت داشت و پس از مدتی آن مصحلت را ندارد؛ منتها در مرحله اعلام ظاهرا استمرار داشت و در علم الله حدّش از آن به بعد نبود و بعد از آن که ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾[1] آمد دفع شد و در صورتی که دفع باشد هر سه وجه از اساس باطل است که نه موجب تغییر اراده است و نه جهل و نه تغیر مصلحت؛ بلکه مصلحت عمل به پایان رسیده است.

اما بداء که در تکوینیات است، جواب این است که بداء در باره‌ی بشر یک امر عادی است و حتی راوایات مربوط به بداء، بیانگر حال بشر باشد و بشر رو به تکامل است. در کافی و کتب شیخ صدوق روایات بداء زیاد آمده است. در باره‌ی بداء محقق خراسانی می‌فرماید: بداء ظهور نیست؛ بلکه اظهار است. بدائی که به خداوند نسبت داده می‌شود ابداء است؛ مثلا به پیامبر خبر می‌رسد که فلانی فوت می‌کند. این خبر به پیامبر (ص) رسیده؛ ولی در واقع یک نکته‌ی مختفیه دارد و معلق به صدقه و دعای پدر و مادر بوده است. اظهار شده است که این فرد فلان مقدار عمر کند؛ اما با صدقه عمرش طولانی می‌شود. در علم الله مسأله معلوم بوده و برای پیامبر (ص) اظهار شده است. در علم الله معلق بودن معلوم بوده و برای پیامبر معلوم نبوده، بعد برای او اظهار شده است.

در تفسیر آیه ﴿يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ﴾[2] شیخ طبرسی هشت تا معنا ذکر کرده است و دو معنای آن را یادآور می‌شوم: معنای اول این است که می‌فرماید مربوط به ناسخ و منسوخ باشد. معنای دومی که شیخ طبرسی بیان کرده این است: کسی که گناه کند، گناه موجب گرفتاری می‌شود «ما من نكتة تصيب العبد إلا بذنب»[3] طبق عمل سیء گرفتاری پیش می‌آید؛ اما بعد از مدتی اگر گرفتار نمی‌شود به خاطر این است که توبه کرده است. ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ﴾[4] کسی که قرار بود گرفتار شود و سقوط کند، در همین وضعیت توبه می‌کند و بعد از آن از سوی خدا سیئاتش بدل به حسنات می‌شود. سیئات رفع می‌شود و حسنات می‌آید و از عذاب نجات پیدا می‌کند. این بداء و اظهار، در حقیقت ابداء است.

در نهایت محقق خراسانی اشاره‌ی به ثمره نزاع دارد که نسخ به معنای دفع است نه رفع حکم و بداء به معنای اظهار و ابداء است، نه به معنای ظهور و هر کدام برگرفته از واقعیت است. ثمره این است که اگر شک کردیم که یک خاص بعد از عام قبل از حضور وقت باشد یا بعد از حضور وقت؛ چون نسخ به معنای دفع شود فرق نمی‌کند. اگر قبل از حضور وقت عمل باشد اعلام می‌شود که بیان بر اساس بعث و زجر نیست و صوری است. اگر شک کنیم که مخصص است یا ناسخ؛ مثلا فردی عصیان کرد و کشف شد که نسخ بوده هیچ مسئولیتی ندارد و فقط یک تجری بوده؛ اما اگر کشف شد که تخصیص بوده، عصیان کرده است.

نسخ شبهه بردار نیست؛ نسخ یک امر فوق العاده مهم است و هر جا که هست، هست و هر جا که نیست، نیست و شک بردار نیست.

 


logo