1404/02/15
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی خطابات شفاهی از منظر محقق نائینی و سید الخوئی/حجیت عام /عام و خاص
موضوع: عام و خاص/حجیت عام /بررسی خطابات شفاهی از منظر محقق نائینی و سید الخوئی
رأی و نظر محقق نائینی در بارهی خطابات شفاهیه:
در کتاب اجود التقریرات، ج2، ص365 محقق نائینی میفرماید: بحث در بارهی شمول خطابات شفاهیه نسبت به غائبین و معدومین به دو صورت تصور دارد: صورت اول امکان مخاطبه با غائبین و معدومین است که این صورت در حقیقت از سنخ بحث عقلی میشود؛ چون در آن بحث از امکان و عدم امکان مخاطبه با غائبین است.
صورت دوم در بارهی شمول و عدم شمول ادات خطاب نسبت به غائبین و معدومین است که این بحث از سنخ بحث لفظی میشود.
هر دو جنبه که مورد بررسی قرار گیرد عیب ندارد؛ چون دو جهت دارد از یک جهت سنخ بحث عقلی است و از جهت دیگر بحث لفظی است و شکل بحث لفظی به خود میگیرد و مانعی ندارد.
محقق نائینی میفرماید: بحث در بارهی خطابات شفاهیه اختصاص دارد به نحوهی بیان خاص؛ یعنی آن بیانی که مبدو به ادات خطاب باشد آنجا بحث از شمول و اختصاص به عمل میآید؛ مثل «یا ایها الناس»، «یا ایها الذین آمنوا» اگر ادات نباشد مثل «یجب علی کل مکلف رد السلام». در اینجا بر اساس دلالت عرف و لفظ شامل همه میشود.
در بارهی خطابات شفاهیه که ادات را در نظر گیریم مثل «یا ایها الناس» آیا شامل غائبین هم میشود یا اختصاص به مخاطبین دارد؟ در این صورت باید توجه کرد که جعل قضایا به دو صورت است یا به صورت قضیه خارجیه است یا به صورت قضیه حقیقیه. اگر جعل به صورت قضیه خارجیه باشد که خطاب اختصاص داشته باشد به افراد خاصی از مخاطبین و به شکل مخصوص به نحو قضیه خارجیه؛ مثل «ایها الحضار یجب علیکم الاحترام عن الفقیه» اگر به صورت قضیه خارجیه باشد شبههی نیست که بیان اختصاص به حاضرین دارد و شامل غائبین نمیشود چه رسد به معدومین. اختصاص آن در حد ظهور است و نیازی هم به دلیل ندارد و مقتضای وضع این است و تخلف از آن تخلف از اقتضای وضع الفاظ میباشد. اگر جعل به صورت قضیه حقیقیه باشد که بر فرض موضوع حکم اعلام شود؛ مثل «کل من بلغ حد التکلیف یجب علیه الصلاة و الصوم» در شمول آن نسبت به غائبین و معدومین بحثی نیست و شمول دارد و اختصاص به حضار ندارد؛ برای این که خود قضیه حقیقیه حکمی است بر فرض وجود موضوع و این حکم بر فرض وجود موضوع اختصاص به زمان و مکان ندارد و هر جا موضوع محقق شود، حکمش به طور طبیعی خواهد آمد.
مطلبی را میفرماید که شمول قضیه حقیقیه برای همهی افراد بدون اشکالی درست است و این شمول مع التنزیل است و غیر موجودین نازل منزلهی موجودین قرار میگیرد. قضیه حقیقیه متقوم به این تنزیل است و مئونه زائدی نمیطلبد. دغدغه ذهنی شما این است که قضیه حقیقیه تنزیل لازم ندارد و این که تنزیل فرموده است شاید برای دقت بیشتر باشد و اگر نه قضیه حقیقیه که صدور حکم بر فرض موضوع است نیازی به تنزیل ندارد.
جواب این است که ممکن است نظر محقق نائینی در تنزیل، الفاظ مبدو به ادات خطاب باشد که خود قضایای حقیقیه مثل «یجب علی کل مکلف اذا بلغ الصلاة» نیاز به تنزیل ندارد و اگر مبدو به ادات خطاب باشد نیاز به تنزیل دارد.
اگر ناقدی بگوید که ادات قطعا بر قضایایی داخل میشود که آن قضایا خارجیه باشد. ادات خطاب به قضایای حقیقیه راه ندارد. اگر این حرف گفته شود برای مستشکل و ناقد مجالی برای اشکال وجود دارد و میفرماید این حرف را وجدان تکذیب میکند؛ چون وجدانا میبینیم که ادات بر قضایای حقیقی هم داخل میشود. ادات خطاب در صورتی که با شاکله قضیه حقیقیه باشد، دلالت بر عموم و شمول دارد و اشکالی در کار نخواهد بود.
پس دغدغه به این صورت حل میشود که ایشان منظورش قضیه حقیقیه مبدو به ادات خطاب است و ادات ظهور در حضور دارد و نیاز به تنزیل دارد. در بارهی قضیهی حقیقیهی که ادات داخل شود مثالی ذکر نکرده است. مثلا گفته شود «یا ایها الناس حجوا عند الاستطاعة» که قضیه حقیقیه مدخول ادات قرار گرفته و ادات که بر آن داخل شده است، مانع از شمول نخواهد بود و اختصاص به حضار نخواهد داشت.
رأی و نظر سیدنا الاستاد در بارهی خطابات شفاهیه:
در کتاب محاضرات، ج4، ص430 سیدنا الاستاد پس از طرح عنوان خطابات شفاهیه و دلالت آن بر عموم (دلالت بر شمول نسبت به غائین و معدومین) و خصوص (دلالت بر حضار و موجودین در حال خطاب)، میفرماید: محقق خراسانی گفته به سه وجه توجیه دارد. آن سه وجه را یادآور میشود که وجه اول از وجوه متصور به عنوان محل نزاع مربوط است و آن این است که خطاب تعلق به غائب میگیرد یا نه؟ وجه دوم از تصویر محل نزاع این است که مخاطبه با غائبین درست است یا نه؟ اداتی که برای خطاب وضع شده آیا راهی دارد که شامل غائبین و معدومین شود؟
محل نزاع همین صورت اخیرا ست و دو صورت قبلی عقلی است و امر دائر بین وجود و عدم است و بحث اصولی نمیطلبد. اما وجه سوم متصور در محل نزاع و بیان که مبدو به ادات خطاب باشد؛ مثل «یا ایها الناس» اختصاص به موجودین دارد یا شامل غائبین و معدومین هم میشود؟ میفرماید در این مسأله باید در نظر گرفت که جعل احکام به دو صورت است. صورت اول جعل احکام به نحو خطاب حقیقی است. صورت دوم جعل احکام به صورت خطاب انشائی است. اگر خطاب، خطاب حقیقی باشد، منظور از آن این است که کلام متوجه باشد به افراد خاصی و موجه الیهم لازم دارد و تمییز میطلبد، در این صورت میفرماید قطعا خطاب اختصاص به مخاطب موجود دارد. به مخاطب غیر موجود غائب شمول ندارد چه رسد به معدومین.
بعد میفرماید: خطابی که حقیقی باشد اختصاصش بدون شک ثابت است. اگر خطاب انشائی بود و منظور از آن این است که خطاب فقط انشاء شده است و یک حکم فقط از سوی شرع صادر شده ولی مخاطبی را تعیین نکرده است. حکم صادر شده است از ابتدا هم به نحو عموم اعلام نمیشود وانگهی کسانی که شرایط آن را دارند در حق آنان منجز و فعلی میشود و کسانی که ندارند در حق آنان انشاء است و انشاء عام است و متعلق شان را اعلام نمیکند.
حکم انشائی که از سوی شرع فقط یک حکم برای مکلف جعل شده و مکلف برای خود شروطی دارد، اختصاص به حضور و عدم حضور ندارد. هر کسی که شرط را دارا بود و واجد شرایط بود متعلق این حکم قرار میگیرد و کسی که واجد شرایط نبود متعلق آن قرار نمیگیرد. مختار این است که جعل به صورت خطاب انشائی است، نه به صورت خطاب حقیقی. خطاب حقیقی امکان دارد و موارد خاصی است ولی به طور کل جعل احکام به صورت خطاب انشائی است. دلیل آن شاهدی از عرف است که گویا تلقی عرف هم این است که خطاب خطاب انشائی است نه حقیقی. در صورتی که خطاب انشائی باشد این خطاب انشائی شمولش برای همهی افراد پس از تحقق شرط بلامانع است.
میفرماید اگر ادعا شود که خطابات حقیقیه اند و منظور از خطاب انشاء حقیقی است، لازمه اش این است همان خطابی که در مسجد مدینه توسط حضرت رسول (ص) برای افراد خاص بوده است، برای افراد خارج از مسجد هم شمول ندارد چه رسد به غائبین و مدومین و کسانی که هنوز به دنیا نیامده و این لازم درست نیست و احکام قطعا به افراد حاضر در مجلس اختصاص ندارد. پس خطابات انشائیه خواهد بود و شامل غائبین و معدومین میشود.
در نهایت امر میفرماید اگر فرض کنیم که خطابات را اختصاص دهیم به افراد حاضر در مجلس خطاب، وانگهی متمسک شویم به ذیل قاعده اشتراک که توسط این قاعده حکم را برای همه اعلام کنیم و شمولش را از این طریق به دست آوریم.
سیدنا الاستاد در نهایت همان سبک محقق خراسانی را دنبال فرموده و میگوید تا اینجا توجیهاتی که داشتیم مربوط میشد به صورتی که بگوییم خطابات شرعیه تعلق به امت و مؤمنین و مکلفین دارد اما اگر گفتیم که مخاطب خود حضرت رسول است بحث دیگر زمنیه نخواهد داشت؛ برای این که مخاطبی در جلسه نیست و غیبی نیست و فقط قلب پیامبر مخاطب است و بعد حضرت رسول برای مردم نقل میکند و یداً بیدٍ به مردم میرسد.
اشاره کردیم که مخاطب اگر حضرت رسول باشد توجیهات اصولی و کلامی دارد که توجیه اصولی آن الآن بیان شد و توجیه کلامی آن در جلسات قبل بیان شد؛ اما آیا این که این بحث بحث ثمره دارد یا نه؟ پاسخ این است که این بحث ثمره دارد و محققان آن را اعلام و تأیید کرده اند که در ادامه خواهد آمد. ان شاء الله.