1404/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی خطابات شفاهی از منظر محقق خراسانی/حجیت عام /عام و خاص
موضوع: عام و خاص/حجیت عام /بررسی خطابات شفاهی از منظر محقق خراسانی
بررسی خطابات شفاهیه از منظور محقق خراسانی:
در این رابطه محقق خراسانی میفرماید: خطاباتی که از لحاظ وضع لفظی، مخاطب حاضر میطلبد و این خطابات متضمن احکام شرعی است و غائبین و معدومین را به صورت مدلول حقیقی شامل میشود یا نیاز به عنایت و تجوز دارد؟
میفرماید محل نزاع به سه صورت تصور میشود که هر سه صورت را محقق خراسانی بررسی فرموده اند. صورت اول به این کیفیت بحث میشود که تکلیفی که توسط خطابات شفاهی اعلام میشود آیا به غائبین هم تعلق میگیرد یا نه؟ محل نزاع اول مربوط میشود به خود تعلق خطاب. صورت دوم از محل نزاع این است که مخاطبین با معدومین در قالب خطابات شفاهیه امکان دارد یا نه؟ مثلا ایها المؤمنون که خطاب به حضار باشد، این مخاطبه، مخاطبهی است منحصر به حضار یا غیر آنان را هم شامل میشود؟
صورت سوم از محل نزاع بحث در بارهی ادات خطاب مثل یا ایها الناس است که از لحاظ وضعی و وضع لفظی برای مخاطبین حاضر به طور منحصر وضع شده است یا یک نوع وضع شامل و عامی دارد که غیر حاضرین را هم فرا میگیرد؟
میفرماید دو صورت اول صبغه و شیوهی بحث عقلی دارد که از لحاظ عقل خطاب چه حکمی دارد؟ مخاطبه با غائبین درست است یا نه؟ مربوط به حکم عقل میشود.
صورت سوم عنوان بحث لغوی دارد و اداتی که آمده، این ادات اختصاصی است برای مخاطبین حاضر یا غائبین را هم شامل میشود؟
توجیه صورت اول (تعلق خطاب به غیر حضار):
در این صورت تحقیق این است که خطاب بر دو قسم است: یک خطاب حقیقی. دیگری خطاب انشائی. اگر کسی رأی تحقیقی محقق خراسانی را در این بحث مورد دقت قرار دهد، این قسمت از بحث، بحث مبدئی و بنیادی است. ایشان میفرماید: در خطاب حقیقی مخاطب حاضر و قابل تمیز است و به طور تعیین اقتضا میکند که توجه است و توجیه و توجه واضح است که باید در حضور باشد و برای غایب توجه و توجیه و موجه الیه معنا ندارد. علاوه بر این که در خطاب حقیقی به تعبیر شیخ صدرا اراده و کراهت مولی هم فعلیت دارد و عمل هم به صورت منجز است و تنجز دارد. اما در خطاب انشائی که عبارت است از یک انشاء عام بدون شکل قضیه حقیقیه؛ بلکه انشاء صورت گیرد و در عرفیات هم رایج است؛ مثلا اعلام شود برای جوانان بیست ساله که باید سربازی بروند. این انشاء است. برای کسانی که بیست ساله است فعلی و منجز است و برای کمتر از بیست سال فعلی و منجز نیست؛ اما حکم هست. در شرعیات هم این مطلب وجود دارد مثلا کسی برای اولاد خود نسل اندر نسل مالش را وقف کند مثلا مزرعه و باغش را وقف کند. این وقف که صورت گرفته برای بطون و همهی بطون حاضر نبوده به صورت حکم انشائی است یعنی یک حکم جعل شده است برای همهی افرادی که جاعل در نظر گرفته باشد. وقف برای همهی موقوف علیهم صورت گرفته و اگر یکی از طبقات حاضر باشد حکم انشائی برای او فعلی و منجز میشود اگر در آینده بیاید نیاز به انشاء دیگر ندارد و همان انشاء اولی کافی است.
بنابراین نسبت به تعلق خطاب به غیر حاضرین که انشاء دو قسم بود، قسم دوم شمول دارد و مانعی در کار نیست. اگر انشاء مشروط به شرط شود، شکل قضیه حقیقیه را دارد. هر کسی که مستطیع شود حج بر او واجب میشود. در این صورت هم انشاء برای غائبین و افرادی که بعدا به وجود میآیند و واجد شرط هستند این انشاء نسبت به آنان فراگیر است. پس خطاب اگر انشائی باشد مانعی از تعمیم دیده نمیشود.
توجیه صورت دوم (مخاطبه):
مخاطبه با غائبین درست است یا نه؟ شکی نیست که مخاطبه با غیر حاضرین درست نیست؛ چون مخاطبه همان مواجهه است و موجه الیه حاضر میطلبد. بنابراین در مخاطبه قطعا حکم و خطاب اختصاص به حاضرین دارد. به معدومین و غائبین و غافلین تعلق نمیگیرد.
بعد استدراکی دارد و میفرماید گاهی ممکن است مخاطبه با غیر حاضر هم صورت گیرد ولی به شکل تنزیلی که خطاب با اموات یا افراد غایب باشد و این کار ممکنی است. استشهاد شده به کلام مبارک سید الشهداء علیه السلام که فرمود «مالي أناديكم فلا تجيبوني، وأدعوكم فلا تسمعوني؟».[1] ولی این مخاطبه به صورت تنزیلی است که مغایب را نازل منزله مخاطب قرار دهد. پس مخاطبه منحصر به حضار است و برای غیّب به صورت تنزیلی است.
توجیه صورت سوم (نزاع در بارهی مدخول ادات):
الفاظی مثل ایها الناس کلمه ناس که مدخول ادات خطاب است، اختصاص به حضار دارد یا غیر حضار را هم شامل میشود؟
میفرماید: در ادات وضع به چه صورت است؟ تحقیق این است که ادات وضع شده اند برای مطلق تخاطب اعم از حاضر و غایب. حضور و غیاب جزء مدلول ادات نیست؛ لذا میبینیم که در بیانات ادبی و شعر شاعران که غایب به کار رفته تجوزی در کار نیست بلکه به معنای حقیقی اش به کار رفته مثلا در مصرع معروفی میگوید «يا كوكبا ما كان أقصر عمره»[2] که این کوکبا حاضر نیست. اما در مدلولش تنزیل وجود دارد. یعنی مدخول ادات به صورت تنزیلی مورد نظر قرار میگیرد چون خطاب است و باید مخاطب و موجه الیه وجود داشته باشد.
بعد از آن که گفتیم ادات برای مطلق تخاطب است مانعی نیست و مشکلی ندارد که بگوییم ادات انصراف دارد به حضار و به غایبین هر چند جزء معنایش است ولی یک انصرافی در کار است. این انصراف اشکالی ایجاد نمیکند. انصراف درجه برای معنا درست میکند ولی معنا را مختص به مورد انصراف قرار نمیدهد و معنا همان مطلق تخاطب و شمول است. در خطابات الهیه این انصراف مانع دارد و در آنجا انصراف به حضار نیست. یا ایها الذین آمنوا اگر در نظر گرفته شود در این خطابات انصراف به معنای حقیقی (توجه به مخاطب حاضر) معنا ندارد و مانع آن ضرورت است که خطابات الهیه بالضرورة شامل حضار و غیّب میشود و هر دو مشمول خطابات الهیه اند.
در نهایت دو مطلبی دارند که نیاز به یک کلمات مقدر دارد. میفرماید «وإن أبيت»[3] اگر این توجیهات را قبول نکردید و گفتید که تمامی خطابات شفاهیه اختصاص به حضار دارد، اگر بر این مطلب اصرار کردید و توجیهات را نپذیرفتید، چارهی ندارید که بگویید خطابات الهیه به صورت مقید به ادات ایها الناس و به صورت عدم تقید مثل ﴿و لله علی الناس﴾[4] اختصاص به حضار دارد و این لازمی است که قابل پذیرش نیست.
تمامی این مباحث به این صورت بود که خطابات شفاهیه موجود در کتاب و سنت برای مکلفین است ولی اگر گفتیم خطابات خطاب به مکلفین نیست؛ بلکه خطاب به شخص رسول الله الاعظم است، در این صورت بحث از دو صورت بیرون نیست یکی بحث تحلیلی و درست و دیگری بحث لفظی و جمود بر دلالت لفظ. در این صورت گفته میشود که با جمود بر دلالت لفظ تمامی دلالت های بر عموم مجازی میشود و مخاطب حقیقی فقط پیامبر (ص) بوده و شمول آن نسبت به دیگر مکلفین به صورت مجاز است. اما از منظر تحلیل اعتقادی که گفته میشود پیامبر (ص) وجه الامه است و آن وجود مقدس و کمال مقدس و انسان کامل و تمام انسانها است؛ یعنی خطاب به او به عنوان وجه الامه و کمال الانسان و تمام انسان است. یکی از توجهیات بسیط الحقیقه کل الاشیاء همین است. در این صورت مجازی نیست و خطاب به او خطاب به همه است و او وجه همه است.
پس خطابات شفاهیه شامل تمام مکلفین میشود و اشکالی در کار نیست و بر فرضی که مماشات کنیم، میگوییم شمولش به نحو مجاز است.