« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1404/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی حجیت عام در باقی مانده بعد از تخصیص/عام و خاص /مفاهیم

 

موضوع: مفاهیم/عام و خاص /بررسی حجیت عام در باقی مانده بعد از تخصیص

 

بررسی حجیت عام بعد از تخصیص:

شیخ انصاری و به تبع او محقق خراسانی بحث عام و خاص را از اینجا شروع کرده اند که عام اگر تخصیص داده شود، پس از تخصیص در مابقی افراد حقیقت است یا مجاز؟ حجیت دارد یا حجیت ندارد؟

رأی قدمای اصحاب:

شیخ الطائفه، در کتاب عده، ص363 می‌فرماید: عام پس از تخصیص نسبت به افراد باقی مانده مجاز است نه حقیقت؛ برای این که معیار مجازیت وجود دارد و آن این است که لفظ از معنای موضوع له اصلی خود خارج شود و به معنای دیگری مناسب با موضوع له به کار رود و آن معیار در این جا دیده می‌شود که عام برای استغراق وضع شده یعنی فراگیری تمام افراد بدون استثناء و پس از آن که استثناء و تخصیص آمد از معنای موضوع له خارج شده است و در مابقی استعمال می‌شود که طبیعتا استعمال در غیر موضوع له است و این امر واضحی است.

علامه حلی در کتاب تهذیب الاصول، ص136 حجیت عام را در افراد پس از تخصیص به صورت تفصیل بیان می‌کند و می‌فرماید: در تخصیص عام اگر مخصص، مخصص متصل باشد اطلاق عام نسبت به افراد پس از تخصیص اطلاق حقیقی است یعنی لفظ عام حجیتش در افراد پس از تخصیص با مخصص متصل حقیقت است؛ برای این که عامی که دارای مخصص متصل است در حقیقت یک بیان است که تتمه‌ی غیر مستقلی به آن ضمیمه شده است؛ مثل کلمه «الا» در «اکرم العلماء الا السحرة» می‌فرماید: این یک بیان است و در حقیقت مدخول واحدی دارد که همان محدوده علماء غیر از سحره است. بر مدخول خود از ابتدا واقع شده است و حقیقت است و مجازیتی در کار نیست. به تعبیر شیخ صدرا منظور از مدلول در عام مدلول مراد است نه ما ینطبق علیه که در مثال مذکور مراد همان علمای غیر از سحره است.

اما مخصص منفصل که آمده باشد «اکرم العلماء و لا تکرم السحرة»، شیخ صدرا برای توضیح مطلب می‌فرماید: فرق بین مخصص متصل و منفصل که در ابتدا به ذهن خطور می‌کند که مخصص منفصل انفصال زمانی داشته باشد و مخصص متصل اتصال زمانی، این فرق درست نیست، بلکه فرق از جهت شاکله بیان است. اگر دو بیان از جهت نفی و اثبات مستقل باشند و یکی نقش تضییق نسبت به دیگری داشته باشد، مخصص منفصل است و اگر نه مخصص متصل است. اگر به صورت استثناء بیاید، متصل است و اگر به صورت دو جمله‌ی مستقل بیان شود مثل «اکرم العلماء و لا تکرم السحرة» بدون فاصله زمانی مخصص منفصل است.

علامه حلی می‌فرماید: اگر مخصص منفصل باشد مثل «لا تکرم الفساق» در این صورت عام نسبت به ما بقی افراد مجاز است و حقیقت نیست؛ برای این که در غیر موضوع له استعمال شده است. موضوع له استغراق بوده مثل «اکرم العلماء» و مخصص منفصل که بیاید عام را به غیر موضوع له تحدید می‌کند و آن علمای با قید عدم سحره است و نسبت به ما بقی مجاز می‌شود اما استعمال این لفظ عام پس از تخصیص در مابقی اعتبار و حجیت دارد. به عبارت دیگر حجیت عام نسبت به افراد باقی مانده کامل است هر چند به صورت استعمال در معنای حقیقی نیست و تنافی ندارد که مجازی باشد و حجیت ثابت باشد؛ برای این که این افراد باقی مانده پس از تخصیص جزء معنای موضوع له بوده است و الآن که این عام در باره‌ی افراد باقی مانده به کار می‌رود مقتضی وجود دارد و در اصل وضع، این افراد جزء معنای عام بوده و مقتضی وجود دارد؛ اما تخصیص و اخراج بعضی از افراد مانع از حجیت نمی‌شود که تخصیص آمده و برخی از افراد را خارج کرده باشد ممانعت از حجیت و اعتبار نسبت به آن نمی‌کند؛ چون از اصل مدلول عام خارج نشده است. بنابراین حجیتش تمام است. بر اساس وجود مقتضی و عدم مانع. مقتضی این است که جزء معنای عام بوده و تخصیص مانع از حجیت آن در باقی مانده نمی‌شود. به عبارت دیگر مقتضی وجود دارد و آن خود عمومیت عام است و مانعی وجود ندارد و تخصیص نسبت به قسمت خاص رفع حجیت از باقی مانده نمی‌کند.

شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار، ج2، ص131 می‌فرماید: در باره‌ی حجیت عام پس از تخصیص باید گفته شود که عام حجیت دارد در مورد افراد باقی مانده پس از تخصیص و این حجیت در نزد اصحاب ما مورد توافق است و لا خلاف الا عن اهل الخلاف. اصولیون ابناء عامه در این رابطه مخالفتی دارند.

ابناء عامه در زمان صاحب فصول کتب متعددی داشته مانند الاحکام، المحصول، المعتمد و ... ولی الآن اصول را جمع کرده اند. الآن علمای سعودی فقط صحاح را مورد بحث قرار می‌دهند و یک مقدار روی تفسیر کار می‌کنند. اهل سنت مخالفت دارند و می‌گویند: عام پس از تخصیص در افراد باقی مانده حجیت و اعتبار ندارد.

نویسنده کتاب المحصول ج3، ص17 – 21 می‌گوید: عام پس از تخصیص در افراد باقی مانده حجیت ندارد؛ چون اجمال دارد و افرادی که باقی مانده است مجاز است و هر فرد یک مرتبه از مراتب مجاز است و ترجیحی بین مراتب مجاز وجود ندارد، پس تردید و اجمال وجود دارد و استعمال در یک مرتبه نیاز به قرینه دارد، پس استعمال در کل باقی مانده به دلیل نبود قرینه جا ندارد.

علامه حلی و محقق حلی جواب داده اند که بین مراتب اولویت وجود دارد؛ زیرا مجموع افراد یا کل افراد باقی مانده اقرب المجازات است و اقربیت اولویت دارد. در این صورت ترددی در کار نیست و عام پس از تحصیص در سایر افراد باقی مانده استعمال می‌شود.

علامه می‌فرماید: افرادی که باقی مانده است این افراد در حقیقت مدلول عام بوده و استعمال عام در این افراد باقی مانده مشروط به این نیست که بر فرد دیگری هم اطلاق بشود یا نه؟ پس کل افراد باقی مانده مورد استعمال درست است؛ لذا در اصطلاح می‌بینیم که اگر مولی به عبد خودش امر کند که این علماء را اکرام کن مگر ساحران را و اگر عبد مخالفت کند و بگوید نتوانستم تشخیص دهم عقاب می‌شود؛ چون ظهور وجود دارد.

بعد می‌فرماید در اصطلاح پیامبر (ص) و ائمه (ع) عموم با استثنائات زیاد به کار رفته است و حجیت و اعتبار دارد و حاوی احکام شرع است. همین عمومات است که رحی (آسیاب) اجتهاد نسبت به آن در گردش است. آسیای اجتهاد روی همین عمومات در گردش است.

در آخر می‌فرماید: اگر اشکال شود که باقی مانده مجاز است و مجاز مراتب دارد و ترجیح یک مرتبه نسبت به مرتبه‌ی دیگر ترجیح بلا مرجح است. در جواب گفته می‌شود پس از وجود اولویت و صحت حمل عام بر کل افراد باقی مانده جایی برای اجمال و تردید وجود نخواهد داشت.

شیخ انصاری همان بیان علامه حلی (وجود مقتضی و فقدان مانع) را به بیان دیگری آورده است.

شیخ می‌فرماید: عام در باقی مانده‌ی افراد پس از تخصیص و لو مجاز باشد بر فرض تسلیم، استعمال عام در کل افراد باقی مانده پس از تخصیص، مقتضی دارد و مانعی در کار نیست و مطلب کامل است.

محقق خراسانی در باره‌ی حجیت عام پس از تخصیص می‌فرماید: حجیت عام پس از تخصیص لعل مما لا شبهة فیه. اختلافی بین اتباع آل البیت در این مورد وجود نداشته باشد. باید توجه کرد که تخصیص عام موجب مجازیت نمی‌شود؛ اما در مورد مخصص متصل که مخصص متصل در حقیقت بیان واحدی است و مدخول واحدی را با تحدید معین کرده است. فرق نمی‌کند مولی بگوید اکرم العلماء یا اکرم العلماء العدول که یک قیدی بیاورد. در تعبیر اول قلمرو عام وسیع است و در تعبیر دوم تضییق شده است و دلالت عام این است که مدخول خود را به طور کامل فرا گیرد و عام با مخصص متصل تمام افراد و مدخول خود را از ابتدا شامل می‌شود و قید حدود مدخول را مشخص کرده است. قید متصل در حقیقت تحدیدی است نسبت به مدخول عام. مخصص متصل تخصیص نیست بلکه تسامحا تخصیص گفته می‌شود و در واقع تخصیص نیست بلکه تحدید است و حدود مدخول را معین می‌کند، پس تخصیص اخراج است و اینجا تخصیص نیست و از ابتدا تحدید مدخول شده است.

 

logo