« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

1403/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی حصر به إنّما و پاسخ به فخررازی در آیه ولایت/بررسی آراء پیرامون مفاهیم /مفاهیم

 

موضوع: مفاهیم/بررسی آراء پیرامون مفاهیم /بررسی حصر به إنّما و پاسخ به فخررازی در آیه ولایت

 

حصر به إنّما:

در بحث مفهوم حصر مطلبی را سیدنا الاستاد یادآور شده است تحت عنوان بحث و تحقیق نسبت به دلالت إنّما بر حصر. ایشان یک بحث تفصیلی را یادآورده شده است که در حقیقت، این بحث، یک مباحثه و مشاجره‌ی است با فخررازی (که اهل شهر ری و ایرانی و بسیار آدم عنود است و اطلاعات زیادی از آراء و مباحث شیعه دارد و گاهی می‌گوید یک رافضی در شهر ری رفیق من بود و حرف هایی می‌زد و شیعه از جمله حرف‌هایی که می‌گوید این است که ولایت را از آن علی می‌داند.)

فخررازی در کتاب تفسیر کبیر، ج12، ص30 در باره‌ی آیه‌ی ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[1] بر اساس اعتقادی که دارد و یا عنادی که نسبت به ولایت امیرالمؤمنین (ع) دارد، در باره‌ی این آیه یک مغالطه‌ی دارد و می‌گوید: این آیه طبق نظر شیعه بیانگر ولایت علی بن ابی طالب است و تبیین آن به این صورت است که ولی بر دو معنا است: یکی به معنای محبّ و ناصر و دیگری به معنای ولی امر و مسئول تدبیر امور و دارای سلطه بر خلق و بر مؤمنین. شیعه می‌گوید: معنای اول قابل قبول نیست و معنای دوم باید قابل پذیرش باشد؛ زیرا در این آیه معنای محبّ و ناصر با تنسیق آیه تطبق نمی‌کند، پس ولی به معنای ولایت در تدبیر خلق است که خداوند و پیامبر (ص) این ولالت را دارد و چون در مورد علی (ع) نازل شده، دلالت بر ولایت او دارد و او بعد از پیامبر (ص) تدبیر امور مؤمنین به دست اوست.

اشکال فخررازی بر استدلال شیعه به آیه ولایت بر امامت امیرالمؤمنین (ع):

فخررازی استدلال شیعه را به همین سبک نقل می‌کند، آنگاه اشکال می‌کند. اشکال را بر اساس تاریخ نمی‌تواند مطرح کند؛ چون تاریخ قطعی است که هم از منابع شیعه و هم از منابع سنی روایاتی وجود دارد بر این که آیه محل بحث در مورد حضرت علی (ع) نازل شده است. فخررازی می‌گوید: این مؤمنین اختصاص به علی (ع) ندارد؛ برای این که کلمه إنّما دلالت بر حصر نمی‌کند. اگر إنّما دلالت بر حصر داشت مطلب تمام بود. دلیل ما بر این که انما دال بر حصر نیست این است که در قرآن آیاتی داریم که از آن به وضوح استفاده می‌شود که إنّما دلالت بر حصر ندراد؛ آیه اول، آیه 24سوره یونس است که می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء﴾[2] حیات دنیا مثالش اختصاص به آمدن آب از آسمان ندارد؛ بلکه مثال‌های دیگری هم دارد. پس انما در این آیه دال بر حصر نیست.

آیه دوم، آیه 36 سوره محمد است که می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾[3] در این آیه هم حیات دنیا لهو و لعب معرفی شده و لهو و لعب تنها دنیا نیست، پس إنّما دلالت بر حصر ندارد.

این استدلال از منبع عناد است تا ولایت امیرالمؤمنین (ع) را به وجهی نپذیرد. بعد اعلام کرده که ولایت علی (ع) از این آیه به اثبات نمی‌رسد؛ چون إنّما دلالت بر حصر ندارد.

جوب سیدالخوئی از اشکال فخررازی:

سیدنا الاستاد برای ردّ این استدلال دو جواب ارائه فرموده اند: یکی جواب نقضی و دیگری جواب حلی.

جواب نقضی این است که می‌فرماید: شما اگر مبتدی هم باشید و ادات حصر را آشنا باشید، شبهه‌ی در دلالت آن بر حصر نیست و به اتفاق علمای بدیع و بیان و علمای اصول، حرف الاء استثنائیه دلالت بر حصر دارد؛ مانند ﴿وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْو﴾[4] و کسی دلالت آن را بر حصر انکار نمی‌کند. طبق حرف شما، در این آیه هم نباید حصر باشد و اگر بگویید اینجا قرینه است، می‌گوییم آنجا هم قرینه است و اگر بگویی به دلیل خارجی دلالت بر حصر نمی‌کند، ما هم می‌گوییم با دلیل خارجی دلالت بر حصر نمی‌کند.

جواب حلی این است که با یک مقدمه‌ی می‌فرماید: «الحیاة الدنیا» گاهی صفت و موصوف اند و گاهی به صورت مضاف و مضاف الیه. صفت و موصوف مثل «الحیاة الدنیا» و گاهی دنیا اسم است؛ مثل ﴿ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا﴾.[5] مقرر کتاب محاضرات گفته این آیه مضاف نیست بلکه اینجا هم صفت و موصوف است؛ برای این که در ادبیات آمده که باید بین صفت و موصوف مطابقت در تعریف و تنکیر باشد. فرمایش سیدنا الاستاد در اصل درست است که دنیا هم به صورت وصف می‌آید و هم به صورت اسم می‌آید. در کتاب الله هر کجا که «الحیاة الدنیا» آمده وصف است و به طور اغلب هم به صورت وصف است، اما در آیه ﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَة﴾[6] اسم است و دنیا در این آیه در مقابل آخرت قرار دارد. پس روح مطلب این است که دینا هم صفت است و هم اسم. در صورتی که دینا به صورت اسم باشد از قلمرو بحث خارج است. در صورتی که به عنوان وصف باشد، در این صورت می‌فرماید: دنیا به دو صورت به کار می‌رود: صورت اول این است که در برابر آخرت به کار می‌رود که می‌گوییم این حیاتی که چند روزه است، دنی و پست و بی ارزش است و حیات آخرت، حیات عالی است. صورت دوم این است که در همین دنیا به کار می‌رود، منتها حیات مردم نا اهل در برابر حیات مردم اهل و مؤمنین و انبیاء و اولیاء است که حیات انبیاء و اولیاء و مؤمنان، حیات عالی است و حیات جهال دانی است.

بنابراین در آیه ﴿إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ﴾[7] با تطبیق بر حیات دنیای در طرف مقابل حیات آخرت و صورت سوم از معنای دنیا، حصر درست می‌شود؛ به این صورت که برای مردمی که از معنویات و عبودیت بهره‌ی نداشته باشند، زندگی این دنیا لهو و لعب است؛ به این معنا که هیچ سودی برای آنان ندارد و یک سرگرمی است و این حصر است. إنّما برای حصر آمده منتها باید جایش را پیدا کرد. بر اساس تحقیق و قرائن و بر اساس موارد مقابله با حیات اولیاء و مؤمنین، معلوم می‌شود که این حیات دنیایی که لهو و لعب است، برای مردم جهال است که فقط دنیا را می‌گیرند و از معنویت خبری ندراند. پس حصر درست است؛ منتها حصر بر دو قسم است: یکی حصر صفت در موصوف و دیگری حصر موصوف در صفت. لهو و لعب را که در دنیا حصر کنیم، منظور حصر حیات جهال است که حصر موصوف در صفت است نه بر عکس تا شما اشکال کنید.

پس إنّما دلالت بر حصر دارد و باید معنای حصر را دقت کنید. مورد حصر را باید بشناسید که حیات بدور از معنویت و حیات جهال منحصرا لهو و لعب است.

سیدنا الاستاد می‌فرماید: حرف فخررازی برگرفته از عناد است و نص فریقین برایش قابل پذیرش نیست و لذا این توجیه را کرده است.

آیه ﴿إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء﴾[8] را سیدنا الاستاد نیاوره است. در محاضرات، ج4، ص288 در باره‌ی انحصار مثل حیات دنیا مطلبی را ارائه نموده است. تحقیق این است که در بدیع و بیان بحث مفصلی داریم. در کتاب مطول، ص388 – 390 آمده که کلمه إنّما، یا برای حصر می‌آید یا برای مبالغه می‌آید. بودن ادات حصر برای مبالغه معیارهایی دارد و موارد نقضی از زمخشری داریم که ایشان دلالت آیه را بر امامت امیرالمؤمنین (ع) کامل بیان کرده است و از بدیع و بیان هم نکاتی داریم که در ادامه مطرح خواهد شد.

 


logo