« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1404/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

مکروه چهارم تا شانزدهم تا بیست و پنجم/المكروهات في الصلاة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/المكروهات في الصلاة /مکروه چهارم تا شانزدهم تا بیست و پنجم

 

مکروهات صلاة:

مکروه پانزدهم گفته شد که صفد بین دو قدم است. معنای صفد گفته شد. مستند آن در کتاب وسائل، ابواب افعال صلاة، باب1، صحیحه زراره است: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ كُلِّهِمْ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا قُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَلَا تُلْصِقْ قَدَمَكَ بِالْأُخْرَى- دَعْ بَيْنَهُمَا فَصْلًا إِصْبَعاً أَقَلُّ ذَلِكَ إِلَى شِبْرٍ أَكْثَرُهُ.[1] طبق این روایت فاصله به اندازه چند انگشت تا یک وجب باشد.

مکروه شانزدهم:

السادس عشر وضع اليد على الخاصرة.[2] گذاشتن دست بر بالای لگن مکروه است. این مورد مستند روایی ندارد. در کتب فقهاء آمده است و علاوه بر آن خود این وضعیت و کیفیت در حال نماز یک وضعیت مرجوع است و کراهت آن ملاکی می‌شود.

السابع عشر تشبيك الأصابع.[3] تشبیک این است که انگشت‌ها را جمع بگیرد و انگشتی را داخل انگشتان دیگر قرار دهد. سند آن در کتاب وسائل، ابواب افعال صلاة، باب1، حدیث9 است که در آن این جمله آمده: «و لا تنقض اصابعک».[4]

در حدیث شماره پنج این باب، جمله ذیل آمده: «و لا تفرقع اصابعک».[5] این حدیث از لحاظ سند صحیح است.

الثامن عشر تغميض البصر.[6] مستند آن در کتاب وسائل، ابواب قواطع صلاة، باب6، حدیث1 و 2 است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الرَّيَّانِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص نَهَى أَنْ يُغَمِّضَ الرَّجُلُ عَيْنَيْهِ فِي الصَّلَاةِ.[7]

التاسع عشر لبس الخف أو الجورب الضيق الذي يضغطه.[8] جورابی که پا را تحت فشار قرار دهد یا کفشی که چنین باشد، در حال نماز مکروه است. مستند آن در کتاب وسائل، ابواب قواطع صلاة، باب8، حدیث5 است: وَ فِي الْمَجَالِسِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع يَقُولُ لَا صَلَاةَ لِحَاقِنٍ وَ لَا لِحَاقِبٍ وَ لَا لِحَازِقٍ- فَالْحَاقِنُ الَّذِي بِهِ الْبَوْلُ- وَ الْحَاقِبُ الَّذِي بِهِ الْغَائِطُ- وَ الْحَازِقُ الَّذِي قَدْ ضَغَطَهُ الْخُفُّ.[9]

العشرون حديث النفس.[10] حدیث نفس در حال صلاة مکروه است. روایت آن در وسائل، ابواب افعال صلاة، باب1، حدیث5 است:

«و لا تحدث نفسک». [11] سند این حدیث صحیح است.

الحادي و العشرون قص الظفر و الأخذ من الشعر و العض عليه الثاني و العشرون النظر إلى نقش الخاتم و المصحف و الكتاب و قراءته.[12] مستند آن در کتاب کتاب وسائل، ابواب قواطع صلاة، باب34 آمده: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقْرِضُ أَظَافِيرَهُ- أَوْ لِحْيَتَهُ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ- وَ مَا عَلَيْهِ إِنْ فَعَلَ ذَلِكَ مُتَعَمِّداً- قَالَ إِنْ كَانَ نَاسِياً فَلَا بَأْسَ- وَ إِنْ كَانَ مُتَعَمِّداً فَلَا يَصْلُحُ لَهُ.[13] استفاده شده است که این حدیث دلالت بر کراهت می‌کند.

وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ‌ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى نَقْشِ خَاتَمِهِ- وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ كَأَنَّهُ يُرِيدُ قِرَاءَتَهُ- أَوْ فِي الْمُصْحَفِ أَوْ فِي كِتَابٍ فِي الْقِبْلَةِ- قَالَ ذَلِكَ نَقْصٌ فِي الصَّلَاةِ وَ لَيْسَ يَقْطَعُهَا.[14] این متن صریحا کراهت را بیان می‌کند.

الثالث و العشرون التورك- بمعنى وضع اليد على الورك معتمدا عليه حال القيام.[15] مستند تورک همان صححیه زراره است. تورک این است که در حال بلند شدن دست را به زمین بگذارد و بلند شود.

الرابع و العشرون الإنصات في أثناء القراءة أو الذكر ليسمع ما يقوله القائل.[16] در هنگام نماز سکوت کند تا مثلا خبری را که از تلویزیون پخش می‌شود گوش دهد اگر در حد مختصر و اندکی باشد مکروه است و اگر ماحی صورت صلاة باشد مبطل است. این مطلب در کلام فقهاء آمده است و در حال صلاة مطابق شأن صلاة نیست و در مقابل آن روایتی آمده که می‌گوید با قلب و دل توجه به نماز داشته باشد. یک راه توجه به نماز این است که اهل سلوک باشد و بعد از تکبیرة الاحرام چیز دیگری به ذهنش وارد نمی‌شود و تا سلام را نداده داخل نماز است. راه دیگر این است که در حال نماز حد اقل در مواردی که حالت انشائی دارد مورد قصد قرار گیرد مثل تشهد و سلام و ایاک نعبد و ایاک نستعین. این موارد لازم است که مورد قصد و توجه قرار گیرد.

الخامس و العشرون كل ما ينافي الخشوع المطلوب في الصلاة‌.[17] هر چیزی که در حال صلاة منافی با خشوع و توجه در صلاة باشد جزء مکروهات است؛ مثلا حدیث نفس داشته باشد یا به خط زیبا نگاه کند یا به فرزند یا اموری که خشوع را از بین می‌برد، توجه کند. چنین کاری مکروه است چون خشوع را از بین میبرد و مرجوحیت آن چیز واضحی است و لذا جزء مکروهات محسوب شده است.

 


logo