« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1404/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

قنوت/مستحبات نماز /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/مستحبات نماز /قنوت

 

قنوت:

فصل 35 في القنوت‌و هو مستحب في جميع الفرائض اليومية و نوافلها بل جميع النوافل حتى صلاة الشفع على الأقوى و يتأكد في الجهرية من الفرائض خصوصا في الصبح و الوتر و الجمعة بل الأحوط عدم تركه في الجهرية بل في مطلق الفرائض.[1]

قنوت یک مستحب مؤکدی است در فرائض و نوافل و این استحباب مورد اجماع فقهاء است. محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص238 می‌فرماید: «اتفق الأصحاب على استحباب القنوت في كل صلاة فرضا كانت أو نفلا مرة و هو مذهب علمائنا كافة».[2] استحباب قنوت در نماز مذهب علمای آل البیت علیهم السلام است. «لنا- ان القنوت دعاء فيكون مأمورا به لقوله تعالى ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ و قوله وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِينَ».[3] روایاتی را هم نقل می‌کند که بعدا خواهد آمد.

علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص255 می‌فرماید: «القنوت وهو مستحب في كل صلاة مرة واحدة فرضا كانت أو نفلا، أداء أو قضاء عند علمائنا أجمع».[4] علامه استحباب قنوت در نماز را اعلام می‌کند که مورد اجماع است.

بنابراین قنوت در نمازهای دو رکعتی و سه رکعتی و چهار رکعتی و نماز وتر مستحب است و علامه حلی فرمود: این مسأله اجماعی است.

از منظر نصوص در کتاب وسائل، باب یک از ابواب قنوت، در صحیحه زراره چنین آمده: «الْقُنُوتُ فِي كُلِّ الصَّلَوَاتِ».[5]

صحیحه محمد بن مسلم، روایت دوم همین باب چنین است: «الْقُنُوتُ فِي كُلِّ رَكْعَتَيْنِ فِي التَّطَوُّعِ وَ الْفَرِيضَةِ».[6]

باب سه از ابواب قنوت، حدیث 3 صحیحه زراره این گونه است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ صَلَاةٍ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ قَبْلَ الرُّكُوعِ.[7]

حدیث دوم همین باب، روایت عبدالله سنان به این صورت است:

وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي الْمَغْرِبِ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ- وَ فِي الْعِشَاءِ وَ الْغَدَاةِ مِثْلُ ذَلِكَ- وَ فِي الْوَتْرِ فِي الرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ.[8]

در باب یک سیزده تا روایت و در باب دو نه تا روایت و در باب سه هشت تا روایت دارد که در مجموع سی روایت می‌شود. این روایات در باره‌ی مشروعیت قنوت آمده است و موارد دیگر به این صورت دیده نمی‌شود. این روایات از تواتر هم بالاتر است و در بالاترین درجه‌ی تواتر قرار دارند که مدلول آن شرعیت و مشروعیت قنوت است.

سؤال: قنوتی که سی روایت در باره‌ی آن آمده و آیه قرآن هم در مورد آن وجود دارد و در صحیحه وهب از امام صادق علیه السلام آمده «مَنْ تَرَكَ الْقُنُوتَ رَغْبَةً عَنْهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ».[9] امری هم در باره‌ی قنوت مکرر آمده است، پس قنوت با این تعبیرات و مدارک چرا واجب نباشد؟

جواب: شیخ صدوق می‌گوید قنوت واجب است؛ چنانکه در کتاب فقیه، ج1، ص207 می‌فرماید: قنوت واجب است و مستندش همین نصوصی است که گفته شد. شیخ بهائی هم این مطلب را تأیید کرده است. ایشان در کتاب حبل المتین، ص237 می‌فرماید: آنچه را که شیخان جلیلان (شیخ صدوق و ابن عقیل) فرموده اند درست دیده می‌شود.

در باره‌ی وجوب سیدنا الاستاد در کتاب شرح عروه، ج15، ص358-359 می‌فرماید: استدلالی که برای وجوب شده است اولا در باره‌ی این مطلب به آیه قرآن استناد شده است که در آن امر آمده و فرموده ﴿وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ﴾[10] و قانت در اصطلاح فقه کسی است که قنوت انجام دهد. سیدنا الاستاد جواب می‌دهد که این قانتینی که در قرآن آمده غیر از قانتینی است که در اصطلاح فقه است. در قرآن دستور داده شده در راه خدا خاضع باشید و به شکل خضوع قیام کنید و بر مطلوب ما که مصطلح شرعی است دلالت ندارد. ثانیا در باره‌ی نصوص که گفته می‌شود روایات مختلفی آمده و عمده‌ترین روایت در جهت استدلال برای وجوب قنوت، روایت شماره سه باب 15 از ابواب قنوت موثقه عمار است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ نَسِيَ الرَّجُلُ الْقُنُوتَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الصَّلَاةِ حَتَّى يَرْكَعَ- فَقَدْ جَازَتْ صَلَاتُهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ- وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَدَعَهُ مُتَعَمِّداً.[11] این متن بسیار متین است و سندش هم درست است و می‌فرماید اگر کسی قنوت را در نماز فراموش کند تا جایی که از محل عبور کند اگر به رکوع نرسیده انجام دهد و اگر به رکوع رسیده بگذرد نمازش درست است چون نسیان بوده و جزء مستثنی منه در حدیث لا تعاد است. در ادامه‌ی این حدیث فرموده: برای مکلف درست نیست که قنوت را تعمدا ترک کند. این متن دلالتش بر وجوب قوی است.

در این رابطه فقهاء جواب‌هایی داده اند. جوابی که داده شده است این است که سیدنا الاستاد می‌فرماید بهترین جواب از فقیه همدانی است که کتاب مصباح الفقیه، ج13، ص303 می‌فرماید: دلالت این حدیث بر مطلوب کامل نیست؛ برای این که اگر منظور از دعا در قنوت دعای خاص باشد مثل طلب حوائج دنیا و آخرت، در این صورت شکی نیست که در قنوت یک تسبیح کافی است. اگر واجب باشد واجب است که انسان حوائجش را در قنوت بخواهد؛ در حالی که یک تسبیح هم در آن کافی است. اگر منظور از قنوت دعای عام باشد که اذکار رکوع و صلوات بر پیامبر و اهل بیت دعا است. دعا اختصاص به حالت خاص ندارد ممکن است دلالتش بر این باشد که دعا ترک نشود و فقهاً گفته می‌شود که در تشهد صلوات بر پیامبر واجب است. بنابراین دلیلی که در باره‌ی اثبات وجوب گفته شده است دلالتش کامل نخواهد بود.

تحقیق این است که در باره‌ی دلالت این روایات بر وجوب که گفته شد آنچه که به طور کل می‌توانیم به عنوان کلی در نظر گیریم این است که مجموع روایات شرعیت قنوت را اعلام می‌کنند؛ اما دلالت آن بر وجوب که به طور دقیق دلالت داشته باشد فقط آنچه را که ما دیدیم در موثقه عمار بود و از آن با تحقیقی که انجام شد و فرمایش فقیه همدانی در آن رابطه گفته شد، دلالت بر وجوب استفاده نمی‌شود.

تحقیق این است که در این روایات حد اکثر چیزی که استفاده می‌شود با تنزل، ظهور در وجوب است؛ ولی ظهور قابل منع و توجیه است و ظهور تنها کافی نیست. حجیت ظهور شرطش این است که تکتاز میدان باشد، نه ظهور متقابلی داشته باشد و نه نصی بالاتر از آن وجود داشته باشد. اگر ظهور به تنهایی در قلمرو بحث باشد، اعتبار دارد. ظهور از ادله لبیه است و اطلاق ندارد و با مانع که بر بخورد از اعتبار می‌افتد. در مقابل این ظهور نصی داریم دال بر عدم وجوب و آن اولا اجماع محقق حلی و علامه حلی بر استحباب است و ظهوری که در مقابل آن باشد اعتبار ندارد. ثانیا نص بر استحباب داریم در باب 4 از ابواب قنوت، حدیث 1، صحیحه بزنطی:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي الْقُنُوتِ إِنْ شِئْتَ فَاقْنُتْ وَ إِنْ شِئْتَ فَلَا تَقْنُتْ- قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ إِذَا كَانَ التَّقِيَّةُ- فَلَا تَقْنُتْ وَ أَنَا أَتَقَلَّدُ هَذَا.[12]

این حدیث نص بر عدم وجوب است و بر ظهور مقدم می‌شود؛ اما ظهور از بین نمی‌رود و تأکد استحباب خودش را دارد. این حدیث می‌گوید اگر نخواستی انجام نده و واجب نیست. پس استحباب برای قنوت ثابت است و از قبیل مستحب مؤکد است. سید یزدی فرموده احوط عدم ترک آن است.


logo