1404/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
صیغه تسلیم و مسائل مربوط به آن/واجبات الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /صیغه تسلیم و مسائل مربوط به آن
قال الامام العسکری علیه السلام: «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرَامَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ»[1] . اگر کسی این نکتهها را در نظر گیرد و در عمل مورد توجه قرار دهد، از پیروان اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.
صیغههای سلام گفته شد. سید یزدی میفرماید: و الواجب إحداهما فإن قدم الصيغة الأولى كانت الثانية مستحبة بمعنى كونها جزء مستحبا لا خارجا و إن قدم الثانية اقتصر عليها.[2]
سید علم الهدی که محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص234 رأی ایشان را نقل میکند و فقیه حلبی در کتاب الکافی فی الفقه، ص19 میفرمایند: سلام واجب همان السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است. دلیل این تعیین روایت صحیحهی است از عمر بن اذینه در کتاب وسائل، باب یک از ابواب افعال صلاة، حدیث شماره 10: «فَقَالَ لِي- يَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ فَقُلْتُ- السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ».[3]
این بیان ریشهی عرشی دارد. سید علم الهدی و فقیه حلبی و برخی دیگر گفته اند که این سلام واجب و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین مستحب است.
و أما السلام عليك أيها النبي فليس من صيغ السلام بل هو من توابع التشهد و ليس واجبا بل هو مستحب و إن كان الأحوط عدم تركه لوجود القائل بوجوبه.[4]
السلام علیک ایها النبی از صیغ سلام نیست بلکه از توابع تشهد است. مستند این مطلب این است که در بارهی سلام نماز همان دو صیغهی معروف آمده است و این سلام جزء آن دو صیغهی معروف نیست. این سلام جزء تسلیمی نیست که برای نماز آمده باشد؛ ولی در تشهد احوط این است که این سلام ترک نشود؛ چون در بین قدمای اصحاب قائلی به وجوب آن داریم که گفته اند این سلام واجب است. در حدیث معراج هم سلام بر نبی دیده میشود. آیهی قرآن هم بر آن دلالت دارد که در غیر نماز واجب نیست؛ ولی در نماز واجب است. از جملهی قدمای اصحاب فقیه جعفی است که میگوید این سلام واجب است. سید یزدی میفرماید احوط گفتن آن است. وجه احوط صحیحه عمر بن اذینه در حدیث معراج و قول برخی است که قائل به وجوب شده اند.
و يكفي في الصيغة الثانية السلام عليكم بحذف قوله و رحمة الله و بركاته و إن كان الأحوط ذكره بل الأحوط الجمع بين الصيغتين بالترتيب المذكور.[5]
آنچه که در سلام واجب کفایت میکند السلام علیکم است. احوط این است که و رحمة الله و برکاته اضافه شود و دلیل آن حدیث معراج است که در آن این اضافه آمده است. احوط این است که اول السلام علینا گفته شود بعد السلام علیکم.
و يجب فيه المحافظة على أداء الحروف و الكلمات على النهج الصحيح مع العربية و الموالاة و الأقوى عدم كفاية قوله سلام عليكم بحذف الألف و اللام.[6]
در سلام حروف و کلمات باید به صورت درست انجام شود و صورت درست آن این است که با عربیت و موالات انجام شود. دلیل آن واضح است. سید الحکیم در کتاب مستمسک، ج6، ص470 میفرماید: ادله ظهور دارند در این که کلمات به طور کامل گفته شوند. علاوه بر این که هر عمل مرکبی که مدلول امر قرار گیرند، باید آن مدلول صحیح و کامل باشند تا «مأتیبه» مطابق «مأموربه» در بیاید. اگر غلط خوانده شود، مقصود از متن ادا نمیشود؛ لذا باید با عبارت صحیح و قرائت درست انجام شود.
اقوا این است که گفتن «سلام علیکم» کفایت نمیکند چون مقتضای نص این است که سلام با الف و لام بیاید و قدر متیقن در عبات یرجع الی القدر المتعین.
1 مسألة لو أحدث أو أتى ببعض المنافيات الأخر قبل السلام بطلت الصلاة. [7]
اگر حدثی سرزند یا برخی از منافیات نماز قبل از سلام سرزند، بر اساس مذهب اهل بیت نماز باطل میشود؛ اما ابوحنیفه میگوید اگر حدثی سر زند قائم مقام سلام است.
نعم لو كان ذلك بعد نسيانه بأن اعتقد خروجه من الصلاة لم تبطل و الفرق أن مع الأول يصدق الحدث في الأثناء و مع الثاني لا يصدق لأن المفروض أنه ترك نسيانا جزء غير ركني فيكون الحدث خارج الصلاة.[8]
اگر منافی مثل نوشیدن آب صورت گرفت، در صورتی که تسلیم را فراموش کرده باشد و عقیده اش این باشد که از نماز خارج شده، نماز باطل نمیشود و اگر عقیده اش این باشد که از نماز خارج نشده، عمل منافی مبطل صلاة خواهد بود. در صورت دوم که منافی انجام شده و عقیده اش این نیست که از نماز فارغ شده، نماز باطل است؛ چون عمل منافی در وسط نماز مبطل است و اگر سلام را فراموش کرد و فکر کرد که از نماز خارج شده است آن وقت منافی را انجام داد بعد یادش آمد، در این صورت نماز باطل نیست برای این که یک جزء نماز را که سلام باشد فراموش کرده است و قاعده جزء این است که اگر عمدا ترک شود مبطل است و اگر نسیانا تخلف شود و در نطاق لا تعاد قرار گیرد، مبطل نیست. سلام جزء مستثنی منه لا تعاد است و از نماز هم خارج شده است و مبطلیتی در کار نخواهد بود.
2 مسألة لا يشترط فيه نية الخروج من الصلاةبل هو مخرج قهرا و إن قصد عدم الخروج بل لو قصد ذلك فالأحوط إعادة الصلاة.[9]
تسلیم که جزء آخر نماز است و مخرج مکلف از نماز است ، این تسلیم که نقشش خروج از صلاة است، لازم نیست که خروجی بودن آن را مکلف نیت کند؛ برای این که خود سلام قهرا مخرج است و نیازی به قصد و نیت ندارد.
علامه حلی در کتاب منتهی، ج5، ص211 میفرماید: از فقهاء تصریحی در این رابطه نیافتم. ممکن است بگوییم نیت واجب نباشد برای این که دلیلی بر وجوب آن در کار نیست.
اولی این است که نیت خروج محقق شود؛ برای این که تسلیم یک امر مشروع است و نیت آن هم مشروع است. پس اولی این است که انجام گیرد.
اگر سؤال شود که ما در فرض مذکور در صلاة قصد خروج نداشته ایم، جواب این است که قصد تفصیلی خروج لازم نیست بلکه قصد خروج ارتکازی کافی است و قصد ارتکازی در جواب سؤال گل میکند که اگر سؤال شود چرا سلام را میگویی؟ بگوید برای خارج شدن از نماز.
3 مسألة يجب تعلم السلام على نحو ما مر في التشهد. [10]
تعلم سلام واجب است مثل تعلم تشهد. دلیل بر وجوب آن اولا قاعده وجوب مقدمه موصله برای واجب است که مقدمه موصله واجب در محل بحث این است که صلاة را تعلّم کنیم. ثانیا در بارهی وجوب تعلّم حدیث مشهوری است که میگوید: «إنّ الله تعالى يقول للعبد يوم القيامة : أكنت عالماً؟ فإن قال : نعم قال له : أفلا عملت بما علمت؟ وإن قال : كنت جاهلاً قال له : أفلا تعلمت حتّى تعمل؟»[11] به کسی که احکام را انجام نداده در روز قیامت گفته میشود چرا اعمال را انجام ندادی؟ میگوید نمیدانستم. گفته میشود چرا یاد نگرفتی؟ لذا تعلم واجب است بر اساس نص و قاعده و خلافی هم در آن نیست.