1404/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
مسائل مربوط به سجدههای قرآنی/أركان الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /مسائل مربوط به سجدههای قرآنی
سجدات قرآنی:
گفته شد که این سجدات در مجموع چهار مورد واجب و یازده مورد مستحب است. ادلهی وجوب و استحباب اجماعا و نصا بیان شد.
مسأله شماره پنج:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: وجوب السجدة فوري فلا يجوز التأخير نعم لو نسيها أتى بها إذا تذكر بل و كذلك لو تركها عصيانا.[1]
وجوب سجده فوری است اجماعا و نصا و بدون خلاف؛ اما اگر کسی نسیان کند، هر موقع یادش بیاید در اولین فرصت باید آن سجده را انجام دهد و فراموش شدن سجده باعث رفع تکلیف نمیشود. تکلیف بر عهدهی مکلف محقق شده است و باید انجام گیرد. اگر کسی عصیان کند و سجده واجب قرآنی را عمدا فورا انجام ندهد، باید قضای آن را انجام دهد و قضا بر عهدهی او محقق میشود. در این رابطه خلافی وجود ندارد و مسأله طبق قاعده است که اشتغال ذمه و تحقق وجوب است و سقوط آن امتثال میخواهد. اگر امتثال نشده باشد، توجه کند که سجده انجام گیرد تا امتثال محقق شود. ثانیا نص خاصی هم در این رابطه وجود دارد. کتاب وسائل، باب 39 از ابواب قرائت در صلاة، صحیحه محمد بن مسلم:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقْرَأُ السَّجْدَةَ- فَيَنْسَاهَا حَتَّى يَرْكَعَ وَ يَسْجُدَ- قَالَ يَسْجُدُ إِذَا ذَكَرَ إِذَا كَانَتْ مِنَ الْعَزَائِمِ.[2]
فردی آیه سجده را قرائت کند و سجدهی آن را فراموش کند تا این که رکوع و سجود نماید، فرمود: اگر آن سجده، سجدهی واجب باشد باید انجام شود هر موقعی که یادش بیاید. پس مطلب از حیث مستند کامل است.
مسأله شماره شش:
لو قرأ بعض الآية و سمع بعضها الآخرفالأحوط الإتيان بالسجدة.[3]
اگر سبب ترکیبی باشد، گفته شده که سجده بر قاری و مستمع واجب است و بر سامع محل کلام است و اظهر وجوب بر اوست. سبب اول خود قرائت است و سبب دوم استماع است، اگر سبب ترکیبی باشد که این فرد قسمتی از آن آیه را خودش بخواند و قسمتی را استماع نماید، در این صورت سجده واجب میشود یا نه؟ احوط وجوبی این است که در این مورد سجده واجب است؛ چون سبب محقق شده است؛ هر چند که سبب ترکیبی است؛ لذا حکم از فتوا به احوط مبدل شده است. احوط این است که این سجده را انجام دهد.
مسأله شماره هفت:
إذا قرأها غلطا أو سمعها ممن قرأها غلطا فالأحوط السجدة أيضا.[4]
کسی که قرآن را خوب بلد نیست، آیه سجده را غلط میخواند، ترکیب، مخارج حروف را بلد نیست یا از کسی میشنود که قرائت او درست نیست و غلط قرائت نماید، آیا قرائت غلط موجب وجوب سجده میشود یا نه؟ سید یزدی میفرماید: احوط سجده است. در اینجا فتوا نیست؛ چون فتوا بر اساس سبب کامل است که آیهی سجده درست خوانده شود، الآن که غلط خوانده میشود از یک سو شک در تحقق سببیت است و از سوی دیگر آیهی سجده خوانده شده است و ممکن است با تسامح صدق قرائت محقق شود؛ لذا با توجه به این دو تا نکته این سجده را هم احتیاطا انجام دهد و قصد رجاء نماید تا هیچ اشکالی در کار نباشد؛ چون قصد رجاء هیچگاه ایجاد اشکال نمیکند.
مسأله شماره هشت:
يتكرر السجود مع تكرر القراءة أو السماع أو الاختلافبل و إن كان في زمان واحد بأن قرأها جماعة أو قرأها شخص حين قراءته على الأحوط.[5]
سجده واجب با تکرار قرائت تکرار میشود؛ مثلا اگر کسی آیه سجده را حفظ میکند و یا برای کسی تعلیم میدهد، به هر مقداری که تکرار شود به همان اندازه باید سجده انجام دهد و یک سجده کافی نیست. قرائت تکرار شود یا سماع یا قسمتی را قرائت کند و قسمتی را سماع نماید، باید تکرار شود.
تکرار تنها در تکرار قرائت خود قاری نیست؛ بلکه اگر فرد آیه سجده را قرائت کند و شخص دیگر در کنار او نیز آیه سجده را قرائت کند، قاعدتا و نصا سجده را تکرار کند؛ اما قاعدتا برای این است که هر مسببی برگرفته از سبب خود است. سبب تام برای مسبب که وجود سجده باشد، قرائت است و تکرار سببیت را از بین نمیبرد و سببیت محفوظ است. در صورت محفوظیت سبب طبق قاعده سجده تکرار شود.
از لحاظ نصوص نصی که در این رابطه داریم، در کتاب وسائل، باب 45 از ابواب قراءة القرآن، حدیث شماره یک، صحیحه محمد بن مسلم است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُعَلَّمُ السُّورَةَ مِنَ الْعَزَائِمِ- فَتُعَادُ عَلَيْهِ مِرَاراً فِي الْمَقْعَدِ الْوَاحِدِ- قَالَ عَلَيْهِ أَنْ يَسْجُدَ كُلَّمَا سَمِعَهَا- وَ عَلَى الَّذِي يُعَلِّمُهُ أَيْضاً أَنْ يَسْجُدَ.[6]
فردی آیهی سجده را برای کسی تعلیم میکند و در آن آیه چند بار تکرار میشود در محل و مکان واحدی، حکم آن چیست؟ فرمود: بر آن فرد واجب است در برابر هر نوبتی که آیه سجده را بشنود سجده کند و بر کسی که سجده را تعلیم میکند و مکرر ذکر میکند بر او هم واجب است که سجده کند.
سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج15 مسأله را که عنوان میکند، برگرفته از یک دقت عقلی است. مقتضای قاعده سببیت و مسببیت است. سبب صدق میکند و حالت منتظره ندارد.
مسأله شماره نه:
لا فرق في وجوبها بين السماع من المكلف أو غيرهكالصغير و المجنون إذا كان قصدهما قراءة القرآن.[7]
فرقی نیست در وجوب سجده بین استماع از مکلف یا غیر مکلف مثل صغیر و مجنون. در بارهی صبی ممکن است بچه ده و دوازده ساله قرائت قرآن را قصد کند؛ اما اگر مجنون ادواری است جای بحث ندارد. اگر مجنون مستمر است که قصد ندارد. مجنون چیزی را از منشأ جنون قرائت میکند و قرائت او از روی قصد نیست.
مسأله شماره ده:
لو سمعها في أثناء الصلاة أو قرأها أومأ للسجود و سجد بعد الصلاة و أعادها. این مطلب هم درست است قاعدتا و نصا.[8] اگر کسی در اثناء نماز قرائت سوره سجده را بشنود، باید نسبت به سجود واجب به صورت ایماء و اشاره مبادرت کند. آز آنجا که سید دغدغهی در ذهنش وجود داشته است، فرموده: بعد از نماز هم سجده را تکرار کند و هم نماز را اعاده کند.
این مطلب اولا قاعدتا درست است؛ زیرا سببیت و مسببیت اثر گذار است و فردی که در حال نماز است، باید وظیفه اش را تشخیص دهد که در حال نماز اگر سجدهی مستقل انجام دهد زیاده در مکتوبه میشود. اگر سجده نکند وجوب سجده فوری است؛ لذ باید ایماءا سجده را انجام دهد. سجده ایمائی تنزیلا نازل منزله سجدهی واقعی است. این مطلب در نص صریح هم آمده است. کتاب وسائل باب 43 از ابواب قرائت قرآن، حدیث شماره 3 و 4:
عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي صَلَاةِ جَمَاعَةٍ- فَيَقْرَأُ إِنْسَانٌ السَّجْدَةَ كَيْفَ يَصْنَعُ- قَالَ يُومِئُ بِرَأْسِهِ.[9]
نقل علی بن جعفر در کتاب خودش از برادرش امام موسی بن جعفر (ع) از اعتبار بالایی برخوردار است؛ اما نقل از خود علی بن جعفر باید شیخ کلینی کتاب علی بن جعفر را داشته باشد تا سند درست شود.
بر اساس این حدیث فردی که در حال نماز آیهی سجده را تلاوت میکند، حکم آن چیست؟ فرمود سجده را به صورت ایماء انجام دهد.
قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي صَلَاتِهِ- فَيُقْرَأُ آخِرُ السَّجْدَةِ- فَقَالَ يَسْجُدُ إِذَا سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الْعَزَائِمِ الْأَرْبَعِ- ثُمَّ يَقُومُ فَيُتِمُّ صَلَاتَهُ- إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِي فَرِيضَةٍ فَيُومِئُ بِرَأْسِهِ إِيمَاءً.[10]
فردی که نماز میخواند در فریضه باشد، با ایماء سجده را انجام دهد. سید الحکیم میفرماید: گویا ایماء کافی است و نیاز به اعادهی سجده و صلاة بعد از اتمام نداریم؛ اما سید طباطبائی یزدی که میفرماید سجده ایمائی انجام شود، هر چند که سجدهی ایمائی در نص اعلام شده است ولی شبههی زیادت در مکتوبه دارد. بر اساس آن شبهه، آیه سجده را که در حال نماز از کسی دیگر شنیده است، قضایش را انجام دهد و در نماز شبههی زیادت که احتمالا وجود داشته؛ برای این که امتثال قطعی حاصل شود نماز را اعاده کند. خدا به آدم توفیق دهد که به هر بهانهی دو تا سجدهی بیشتر برای خدا انجام دهد که خاطرش از دغدغه بیرون آید و امتثال قطعی هم محقق شود.
روایت اخلاقی:
قال الامام المجتبی (ع): «فَكِّرْ ثُمَّ تَكَلَّمْ، تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ».[11] این حدیث شریف یکی از مصادیقش طلبهها است. طلبهی که مسأله از او سؤال میشود، اول باید فکر کند و با دقت جواب دهد. اگر مسأله در ذهنش حاضر بود جواب دهد و اگر احتمال دهد که وجه دیگری داشته باشد، باید فکر کند. اگر جواب آماده نبود باید مهلت بگیرد. جواب مسأله را فورا گفتن؛ بخصوص در مواردی که حیثیتش زیر سؤال میرود و آبرویش از بین میرود، آبرو در یک مورد از بین میرود و آن وقتی است که انسان گناه کند. تا وقتی گناه نکند و تا آدم گناه نکرده است، عیب و معایب عرفی را رعایت کند و اگر نکند هیچ آبروبری در کار نیست و مدیریت بالا آبروی آدم را حفظ میکند. پس اول فکر کن، بعد جواب بده تا از لغزشها در مسائل شرعی محفوظ بمانی.
در بارهی روابط بین مردمی گاهی در یک تعارفات از زبان آدم دروغ در میآید و توجه هم نمیکند؛ مثلا میگوید خدمت شما باشم به شما کاردارم؛ در حالی که به او کاری ندارد. یا میگوید وقت ندارم. یا گفته میشود مشتاق دیدار بودم، خیلی خوشحال شدم و ... با مردم ادب حفظ شود. ادب صورت صادقانه اش کامل است و نقص ندارد. کسی را که ببینید و خوشحال شوید بگوید از دیدن شما خوشحال شدم یا دیدن شما باعث خوشحالی است.
خدای متعال قدرتی به انسان داده که بینهایت بالاتر از هوش مصنوعی است و در دو یا سه ثانیه فکر میکند و کارش را تنظیم میکند. پس طبق فرمایش امام مجتبی علیه السلام اول فکر کنیم و بعد سخن بگوییم تا از لغزش مصون بماینم. زبان که از لغزش محفوظ باشد آن زبان، زبانی میشود که با آن ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾.[12]