1403/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
واجبات سجود/أركان الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /واجبات سجود
بحث در بارهی سجود:
معنای سجود و رکنیت آن گفته شد. رسیدیم به واجبات سجود که سید طباطبائی یزدی میفرماید: «و واجباته أمور أحدها وضع المساجد السبعة على الأرض و هي الجبهة و الكفان و الركبتان و الإبهامان من الرجلين و الركنية تدور مدار وضع الجبهة- فتحصل الزيادة و النقيصة به دون سائر المساجد فلو وضع الجبهة دون سائرها تحصل الزيادة كما أنه لو وضع سائرها و لم يضعها يصدق ترك.»[1]
اولین واجب عبارت است از وضع مساجد هفتگانه. در بارهی اصل وضع این مساجد بحثی نیست و اجماعاً و سنتاً و کتاباً ثابت است؛ اما در دو مورد بحثی بین فقهاء دیده میشود. مورد اول وضع الکفین است که گفته میشود وضع الکفین جزء مساجد سبعه است. در این رابطه محقق حلی و علامه حلی مطلب را مورد اجماع علماء اعلام کرده اند و فقط یک استثناء آوده اند و گفته اند مگر سید در کتاب رسائل الشریف، ج3، ص32 و فقیه حلی به تبع از او در سرائر، ج1، ص252 در عوض وضع کفین، وضع زندین گفته اند که فقط اختلاف از سوی سید مرتضی دیده میشود.
آنچه که تحقیق نشان میدهد و سیدنا الاستاد هم اشارتهایی به آن دارد، این است که منظور سید مرتضی از وضع الزندین، وضع الکفین است الی الزندین، از کف دست تا مچ است. اختلاف فاحش قابل توجه این است که کف تا آرنج باشد. برخی از ابناء عامه دست را از کف تا آرنج روی زمین میگذارند. گفته شده که ثقل خود را روی دست بگذارد و کف ممکن است ثقل را تحمل نتواند و لذا آرنج هم روی زمین گذاشته شود.
تحقیق این است که این مورد را ما اختلاف تلقی نمیکنیم؛ برای این که چه تا زندین گذاشته شود یا تا مرفق، در هر دو صورت وضع الکفین است و ثقل بدن روی آن قرار میگیرد. تحقیق دیگر این است که هر دو صورت در حال سجده وضع مساجد سبع است و اختلاف اصلی در اصل وضع مساجد ایجاد نمیکند؛ لذا ما این مسأله را اختلاف تلقی نکنیم.
آیا وضع خود انگشت بزرگ پا واجب است و جزء واجبات است یا گذاشتن انتهای پا که اطراف الاصابع به آن گفته میشود، لازم است. منظور از اطراف الاصابع آیا انتهای مجموع اصابع است؟ اختلاف وجود دارد. از لحاظ آراء محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص206 میفرماید: وضع الابهامین در حال سجده باشد و در شرایع، ج1، ص86 میفرماید: وضع ابهاما الرجلین. در حال سجده دو انگشت بزرگ انتهای پا روی زمین گذاشته شود.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج10، ص140 – 141 میفرماید: این فتوا تعبیر مشهور است. بعد میفرماید: اجماعی هم در این رابطه نقل شده؛ ولی اجماع قابل خدشه است؛ برای این که مخالفی دیده میشود. در صفحه 141 میفرماید: موافقت با اکثر این است که انگشت بزرگ پا روی زمین گذاشته شود.
علامه حلی در کتاب تذکرة، ج3، ص185 میفرماید: «ويجب على الأعضاء السبعة في كل سجدة: الجبهة، والكفان، والركبتان، وإبهاما الرجلين عند علمائنا أجمع، إلا المرتضى فإنه قال عوض الكفين: مفصل الكفين عند الزندين.»[2] اجماعی در این رابطه نقل میکند.
اختلافی که در بدو نظر دیده میشود علی التحقیق قابل جمع است؛ برای این که اطراف پا بر انگشتان و شست پا هر دو صدق میکند بنابراین تعبیر به اطراف بر اساس نصی است که حمل بر ابهام میشود؛ چنانکه در کتاب وسائل، باب 4 از ابواب سجود، حدیث شماره 2، صحیحه زراره از امام باقر (ع) نقل شده:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى (عَنْ حَرِيزٍ) عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص السُّجُودُ عَلَى سَبْعَةِ أَعْظُمٍ الْجَبْهَةِ وَ الْيَدَيْنِ- وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ الْإِبْهَامَيْنِ مِنَ الرِّجْلَيْنِ- وَ تُرْغِمُ بِأَنْفِكَ إِرْغَاماً أَمَّا الْفَرْضُ فَهَذِهِ السَّبْعَةُ- وَ أَمَّا الْإِرْغَامُ بِالْأَنْفِ فَسُنَّةٌ مِنَ النَّبِيِّ ص.[3]
این حکم از لحاظ مستند در نهایت استحکام است. سیدنا الاستاد میفرماید: اقوا همان موافقت با مشهور است.
گفته شد که گذاشتن انف روی زمین در هنگام سجده سنت مؤکد است، در حدیث شماره هفت این باب به آن اشاره شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَمْ يُصِبْ أَنْفُهُ مَا يُصِيبُ جَبِينُهُ.[4]
این روایت شبهه ارسال دارد ولی ابن مغیره از اصحاب اجماع است و این نص معتبر است.
در نجف در مسجد خضراء روزی نشسته بودم و فردی گفت، آقای بروجردی گذاشتن مهر را روی پیشانی واجب یا احتیاط واجب میداند. مستند این فتوا میتواند این روایت باشد.
واجب اول که وضع هفت موضع روی زمین بود گفته شد. در ادامه میفرماید رکنیت مربوط میشود به وضع جبهه؛ لذا با دو بار گذاشتن مواضع دیگر روی زمین، تعدد سجده به وجود نمیآید؛ اما اگر پیشانی را دو بار روی مهر بگذارد تعدد سجده محقق میشود. سرّش این است که معنای اصلی سجده وضع الجبهه علی الارض است.
الثاني الذكر و الأقوى كفاية مطلقه و إن كان الأحوط اختيار التسبيح على نحو ما مر في الركوع إلا أن في التسبيحة الكبرى يبدل العظيم بالأعلى.[5]
واجب دوم سجده، ذکر است که همانند رکوع گفتن ذکر واجب است. نصوص و اجماعات و مسندات رکوع و سجود مشترک است، پس در سجده هم ذکر سجده نصاً و اجماعاً واجب است.
شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص166 میفرماید: در ذکر سجده تسبیح واحد واجب است و سه بار افضل است و افضل از آن پنج بار و سپس هفت بار است. تسبیح کبری در رکوع سبحان ربی العظیم و بحمده است و در سجده سبحان ربی الاعلی و بحمده است. این مطلب در صحیحه حماد آمده است. در وسائل، باب یک از ابواب افعال صلاة، حدیث 1 به این مضمون آمده که امام صادق (ع) بعد از قرائت رکوع کرد و سبحان ربی العظیم و بحمده گفت و در سجده سبحان ربی الاعلی و بحمده گفت که کلمه عظیم در ذکر رکوع به کلمه اعلی در ذکر سجده بدل شده است.
ذکر صغیر سبحان الله است که در غیر ضرورت یک بار گفتن آن کافی نیست و باید سه بار گفته شود همانند رکوع نصاً و اجماعاً.