« فهرست دروس
درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1404/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

فوائد اخلاق در روایات/راه‌های اصلاح و تربیت /تربیت

 

 

موضوع: تربیت/راه‌های اصلاح و تربیت /فوائد اخلاق در روایات

 

اصلاح نفس:

گفته شد که عامل اصلی برای اصلاح نفس خود انسان است و عوامل دیگر از قبیل تعلیم، تربیت، محیط و خانواده عوامل فرعی اند. در این رابطه باید خود انسان نسبت به اصلاح نفس خودش تلاش کند و رفتار خودش را مورد توجه قرار دهد.

گفته شد که انسان می‌تواند بسیار به سادگی خوبی‌ها و بدی‌های خودش را تشخیص دهد. در این رابطه درب ورودی اخلاق این است که انسان خوبی‌ها و فوائد اخلاق را مورد توجه قرار دهد. اخلاق چه خوبی‌هایی دارد؟ به طور کلی و موجز و اجمال گفته بودیم که اخلاق یعنی فراآمدن آرامش است اول برای خود آدم و بعد برای محیط اطراف و سپس برای کل جامعه. اگر در جامعه اخلاق حاکم باشد یک مورد درگیری وجود نخواهد داشت. محیط خانواده‌ی که اخلاق در آن حاکم است گونه‌ی از بهشت است. می‌شود خانه را بهشتی درست کرد و آن به این صورت است که انسان خودش دارای اخلاق باشد و افراد خانواده هم ملتزم به نکات اخلاقی باشند، در این صورت جوّ خانواده جوّ پر از مهر و محبت و آرامش می‌شود و اخلاق مساوی با آرامش است و سوء خلق مساوی گرفتاری است.

فوائد اخلاق در روایات:

1- در کتاب غرر الحکم روایتی از امیرالمؤمنین نقل شده که می‌فرماید: «حسن‌ الخلق‌ رأس‌ كلّ بر»[1] حسن خلق رأس و اساس همه‌ی خوبی‌ها است.

2-امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «وَ لَا عَيْشَ‌ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُق‌»[2] زندگی گوارا و دلپذیری که برای انسان محقق می‌شود، فقط از طریق حسن خلق است.

3-امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «لَوْ كُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّةً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَكَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ‌ نَطْلُبَ‌ مَكَارِمَ‌ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِيلِ النَّجَاح‌»[3] اگر ما به بهشت و جهنم هم نظری نداشته باشیم و عقاب و گرفتاری‌های جهنم را هم در نظر نداشته باشیم، برای ما سزاوار است که مکام اخلاق را طلب کنیم که این مکارم اخلاق در حقیقت ما را به سوی پیروزی سوق می‌دهد. انسان فطرتا دوست دارد که خوب باشد و به سوی پیروزی برود پس نباید راهش را گم کند. انسان با زرنگ بازی و کلاه برداری و زور و زر و تزویر به پیروزی نمی‌رسد و راه پیروز شدن اخلاق است.

4- در کتاب بحار الانوار روایتی نقل شده که امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «وَ عَلَيْكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا رِفْعَةٌ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْأَخْلَاقَ الدَّنِيَّةَ فَإِنَّهَا تَضَعُ الشَّرِيفَ وَ تَهْدِمُ الْمَجْدَ»[4] بر شما باد به مکارم اخلاق که مکارم اخلاق برای شما رفعت و برتری می‌دهد. رفعت و برتری و فضیلت هم در دنیا مطلق است و هم در آخرت. از اخلاق سوء و دنی و پست بر حذر باشد که بد اخلاقی آدم را اگر شریف باشد شرافتش را از بین می‌برد و به وسیله‌ی بد اخلاقی افت می‌کند و این بداخلاقی مجد انسان را از بین می‌برد. اگر انسان ذاتا یا عملا دارای ثنا و ستایشی است بد اخلاقی آن را از بین می‌برد.

5- در کتاب عیون الحکم آمده: «بِحُسْنِ الْأَخْلَاقِ تُدَرُّ الْأَرْزَاقُ»[5] به وسیله‌ی خوش اخلاقی روزی و رزق انسان بیشتر می‌شود؛ مثل یک جریان آب که بالای سر انسان می‌ریزد. کسی که به مشکلی بر می‌خورد چند عامل دارد. عامل اول که قطعی است امتحان الهی است. عامل وسطی اگر اثر گذار باشد، پشت صحنه امتحان الهی است. کسی که به مشکلات جسمانی، مالی، حیثیتی و ... گرفتار شود، بداند که این گرفتاری در حقیقت امتحان الهی است و از منظور اهل معرفت یک لطف است.

لطف دو قسم است: لطفی جلیّ و لطف خفیّ. لطف خفی مثل این که امام خمینی در مرگ آقا مصطفی فرمود مرگ ایشان از الطاف خفیه‌ی الهی است. معنای لطف خفی این است که به ظاهر آزاردهنده باشد ولی آثاری دارد که آثارش در این دنیا هم معلوم می‌شود. گفته می‌شود که اگر سرگردانی یا گرفتاری برای شما پیش آمد مژده است و پشت سرش قطعا سپیده دمی بعد از شب تار خواهد آمد. ﴿ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[6]

عوامل گرفتاری‌ها:

برای گرفتاری دو عامل اصلی است و واقعیت دارد: یکی گناه آدم است. گناه آدم را گرفتار می‌کند. گاهی انسان احساس نمی‌کند که گناه است. یک ذره ناشکری کار دست انسان می‌دهد. انسان باید همیشه نعمت‌های الهی را در نظر گیرد. ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾[7] حرف زدن پشت سر کسی زمینه نورانی را تاریک می‌کند. عارفی یک بار عصبانی شد و بیست سال عقب افتاد. گاهی با خانواده اش اوقات تلخی می‌کند. اوقات تلخی در محیط کار، خانواده، با مراجعین و ... کار دست انسان می‌دهد و از همه مهم تر در تجربه ثابت شده که انسان به نعمت‌های خدادادی کمتر توجه می‌کند و به چیزهایی که خودش به دست آورده بیشتر توجه می‌کند. کم توجهی به ناشکری کشیده می‌شود و ناشکری هم گناه است. پس یک عامل برای گرفتاری گناه است.

عامل دیگری که برای انسان اشکال ایجاد می‌کند، چشم و نظر است. ممکن است از طرف رقبا باشد یا از سوی نزدیکان باشد. چشم و نظر انگار زندگی آدم را هدف می‌گیرد و نورانیت را تاریک می‌کند و حتی ذهن انسان را کند می‌کند. رسول الله الاعظم صلی الله علیه و آله برای امام حسن و امام حسین علیهما السلام تعویض چشم و حسد نوشته است. آیه قرآن می‌فرماید: و من حاسد اذا حسد.

در روایت آمده نعمت‌هایی که در بین مردم برای شما در حد برجسته‌ی داده شده اظهار نکنید که مورد حسد قرار می‌گیرید. ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾[8] جنبه‌ی عبودیت دارد. از نظر فقهی راست گفتن واجب نیست دروغ گفتن حرام است. اگر راست گفتن واجب باشد معنایش این است که شب تا صبح هر کاری از او سر زده بازگو کند. نباید سکوت اختیار کند و کسی از شما طلب ندارد. ثانیا قل اعوذ به معنای پناه بردن به خدا از شر حاسد است. پناه بردن به خدا به این صورت است که یک اعوذ بالله با قصد معنا بگوییم که خدایا من به تو پناه می‌برم که از حساد و اهل حسد محفوظ بمانم.

علاج گناه استغفار است. استغفار باعث غفران ذنوب است. گناه آدم را بی‌چاره می‌کند، سلب توفیق می‌کند. کار آدم را گیر می‌اندازد. اخلاق آدم را خراب می‌کند. حیثیت آدم را بر باد می‌دهد. آدم با شرافت را ذلیل می‌کند پس چه کنیم که این همه بدی‌ها برود؟ علاجش استغفار است. یک صلوات از بیان امام صادق علیه السلام آمده که حضرت می‌فرماید: «قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ قَالَ تَقُولُونَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِيعِ خَلْقِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ عَلَيْهِمْ‌ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‌ وَ بَرَكَاتُهُ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ قَالَ الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».[9]

علاج حسد:

در حدیثی آمده که کمالات و موفقیت‌های خود را به کسی نگوید. علاج حسد این است که هر روز سوره شمس را بخوانید و ثوابش را به روح فاطمة الزهراء هدیه کنید. اهل بیت به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل می‌کنند. علاج دوم این است که بعد از نماز صبح ده بار لاحول و لا قوة الا بالله گفته شود و سه بار ماشاء الله لا قوة الا بالله گفته شود. آیه «و ان یکاد» را بنویسید و همیشه همراه خود داشته باشد.

انسان باید تفکر کند. آیه قرآن می‌فرماید: ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ﴾[10] کسانی که تعقل ندارند به طرفداری از اعداء حضرت زهرا سلام الله علیها ایفای نقش می‌کنند و خداوند رجس را بر آنان قرار می‌دهد.

 


logo