« فهرست دروس
درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1404/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

توجه به نعمت‌های الهی و شکرگذاری/راه‌های اصلاح و تربیت /تربیت

 

موضوع: تربیت/راه‌های اصلاح و تربیت /توجه به نعمت‌های الهی و شکرگذاری

 

توجه به نعمت‌ها و شکرگذاری آن:

قال الله تعالی فی کتابه الکریم: ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾.[1] قالت فاطمة الزهرا سلام الله علیها: «وَ أَطِيعُوا اللَّهَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهَاكُمْ عَنْه‌».[2]

گفته شد که عامل اصلی برای اصلاح نفس این است که انسان خودش، خودش را اصلاح کند و این خود آدم است که می‌تواند که تمام خوبی‌ها و بدی‌های خود را تشخیص دهد و بعد از آن اقدام کند به این که خوبی‌ها را انجام دهد و بدی‌ها را ترک کند.

به مناسبت ایام که ایام فاطمیه است، یکی از چیزهایی که انسان باید آن را تشخیص دهد این است که در باره‌ی نعمت‌هایی که خداوند داده فکر کند و به نقمت‌ها و نابسامانی‌هایی که برای انسان عارض می‌شود به آن هم به نحو دیگری فکر کند. انسان موجودی است دارای نعمت‌ها و نقمت‌ها است؛ یعنی خداوند خوبی‌هایی به او داده و در این دنیا گرفتاری‌هایی هم دارد چون «الدّنيا دار بالبلاء محفوفة».[3] بشر به طور متعارف و معمول منفی‌گرا است و منفی‌گرایی یک بیماری ناشناخته است. منفی‌گرایی بیماری است که خود انسان آن را تشخیص نمی‌دهد ولی وجود دارد؛ نسبت به جامعه، اوضاع، دیگران و حتی نسبت به خودش منفی‌ها را می‌بیند. این بیماری برگرفته از جهل آدم است. جهل برای انسان خیلی مشکلات به وجود می‌آورد و این بیماری را تقویت می‌کند. اگر آدم معرفت به دست آورد، نعمت‌های خدادادی را به شمارش می‌آورد و از حالت منفی‌بافی خارج می‌گردد.

من از اغواگران هرگز ننالم هر آنچه کرد بر من جهل من بود

انسان در زندگی مشکلاتی دارد و بدون مشکل نیست و با تمرکز حواس اگر بین خود و خداوند خلوت کند می‌بیند فقط مجموعه‌ی از منفی‌ها و گرفتاری‌ها جلویش آمده و کوه شده و گرفتارش کرده و دنیا و زندگی ارزش خود را برای او از دست داده است. نعمت‌های الهی که قابل شمارش نیستند را یا توجه نمی‌کند یا بسیار سبک و کوچک از کنارش می‌گذرد. آدم اگر نعمت‌ها را شمارش کند، در برابر نعمت‌ها شمار گرفتاری‌ها بسیار اندک است. نعمت‌ها خیلی زیاد است. یک انسان با معرفت، روی نعمت‌های الهی خوب تمرکز می‌کند و آن را برجسته می‌نماید. این کار انبساط و شادمانی می‌آورد. دل انسان را تقویت می‌کند و باعث می‌شود که گرفتاری‌ها و نقمت‌ها را بسیار کوچک بشمارد؛ چون گرفتاری‌ها رفتنی است و آمده اند تا بروند؛ قرآن می‌فرماید: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[4] بنابراین تمامی گرفتاری‌ها را کوچک شمردن و نعمت‌ها و داده‌های الهی را بزرگ شمردن، یک جلوه‌ی معرفتی است که شیوه‌ی عبودیت انسان را درست می‌کند و نعمت‌ها را زیاد می‌کند. سوم این که گرفتاری‌ها را بدون این که یک عملیاتی در جهت رفع گرفتاری انجام دهد، سبک شمردن آن گرفتاری را به تدریج از وادی خارج می‌کند.

گرفتاری‌ها را اگر برجسته و بزرگنمایی کنیم، انگار می‌فهمد. توهمات هم به آن کمک می‌آیند، آن وقت چنین فردی می‌گوید ما که بدبخت هستیم و بی‌چاره ایم، پشت سر آن یأس می‌آید. دستور قرآن این است که از رحمت خدا مأیوس نشوید که خطر کفر را در پی دارد. گرفتاری‌ها بعد از بها دادن به آن، این گونه می‌شود که انگار دعوتش کرده اید، قدم به قدم جلو می‌آید و در خانه‌ی اعصاب و دل و روح انسان وارد می‌شود و وضعیت طبیعی انسان را از بین می‌برد. شب خوابش نمی‌برد. روز آرامش ندارد و مدام می‌گوید زندگی ما که فایده ندارد.

زندگی کردن تو مردن تدریجی بود آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم

امیرالمؤمنین سلام الله علیه می‌فرماید: «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا»[5] کسی که گرفتاری‌های کوچک دنیا را بزرگ بشمارد، خداوند او را به بلاهای بزرگ‌تر گرفتار می‌کند. انسان ابتدا ناراحت است بعد به تدریج تبدیل به یک فرد افسرده می‌شود که علاج یا ندارد یا صعب است و علاج اصلی آن حرکت روحی و معنوی است.

انسان باید در باره‌ی نعمت‌ها فکر کند. فکر کند که خداوند چقدر نعمت به او داده است و انسان نمی‌تواند شکر یک نعمتش را به جا آورد. هر مؤمنی در تعقیبات نماز حد اقل ده تا نعمت را یادآور شود. اول ایمان به خدا است و این نعمت نعمت عجیبی است. دوم نعمت ولایت است که قابل تعویض با کل هستی نیست. شاعر به مولی علی به این مضمون می‌گوید اگر ولایت تو باعث دخول در جهنم شود من آن را می‌گیرم. این عشق است که عشق تفسیر ندارد و تأثیر دارد. سومین نعمت روحیه عبودیت است. دو نفری بود که یکی روحیه توسل داشت و دیگری اهل ذکر و توسل نبود، فرد دومی اظهار داشت که من غبطه می‌خورم. شما روحیه رفتن به حرم دارید ولی من ندارم. چهارمی و پنجمی امنیت و سلامت است. نعمت‌های دیگر دوست خوب، رفیق خوب، هم بحث و هم نشین خوب است.

در این زمانه رفیقی که خالی از خللست صراحی می ناب و سفینه غزلست

آدم با معرفت تمام نابسامانی‌ها و گرفتاری‌های دنیا را کوچک می‌شمارد و تمام نعمت‌های الهی را بزرگ می‌شمارد. این امر به انسان نشاط و توفیق می‌دهد. فرد درست اندیش می‌شود. به انسان آرامش می‌دهد. یک بنده‌ی خدا این گونه است.

انسان خودش عامل اصلاح خودش است که اگر یک مراجعه کند می‌بیند که نعمت‌های خدا قابل شمارش نیست. وقتی نعمت‌ها را شمارش کند یک قلمش آبرو است که از نظر قیمت کل دنیا با آن برابری نمی‌کند. نعمت ولایت اصلا قیمیتی برایش تصور نمی‌شود. فردی نزد امام صادق علیه السلام شکایت کرد که سرمایه و مال ندارم و بدهی سنگینی دارم و الآن سرمایه‌ی ندارم. امام علیه السلام فرمود حاضری ولایت خودت را بدهی و تمام مکنت دنیا را به دست آوری؟ گفت ولایت را به کل دنیا نمی‌دهم. اهل ولایت یک نورانیت دیگری دارند. پاکی و طهارت و حالت روحی با صفا برای اهل ولایت است و برای دیگران نیست و در اقشار دیگری جامعه دیده نمی‌شود.

﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾.[6] هر نعمتی که داری بگو نعمت رب من است. طلبگی نعمت خداست و شکر خدا را بر آن بجا آوریم. این نه تظاهر است و نه تزکیه؛ بلکه شکر گذاری است. سواد دینی نعمت خدادادی است.

اگر سؤال شود که ولایت شما کامل است؟ جواب مثبت است و می‌گوییم صد در صد است. اگر کسی بگوید ولایت من معلوم نیست کفر است. شک در عقاید کفر است. اگر سؤال شود که تقوایت چگونه است؟ جواب این است که نمی‌دانم. نماز و روزه و ... داشته ایم ولی نمی‌دانیم خداوند قبول کرده یا نه.

شکر نعمت در علم کلام معنایش انجام واجبات و ترک محرمات است. لذا از بیان نورانی حضرت صدیقه طاهره استفاده کریم که در خطبه فدکیه فرمود: خدا را اطاعت کنید در آنچه که شما را به آن امر کرده و در آنچه که شما را از آن نهی کرده است. عبادت از دید کلام شکر نعمت الهی است.

برخی از افراد که در طریق توسل، عبودیت و توسل هستند خطری از ناحیه‌ی دیگر آنان را تهدید می‌کند و آن این است که نعمت‌های خدا را نمی‌بیند و می‌گوید از دنیا و آخرت افتاده ام. این کفران نعمت است و از نعمتی که خدا به او داده غافل است. روحیه عبودیت خودش نعمت است. اذکار و عباداتی که انجام می‌دهد نعمت است و شکر دارد. انسان به خاطر توفیق عبودیت شکر کند. افراد با تقوا گاهی از این طرف می‌افتد که نعمت عبودیت را فراموش می‌کنند.

«شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِم‌»[7] شکر نعمت این است که انسان از گناه و کارهای حرام اجتناب کند. خداوند نعمتی داده و توفیق و قدرت عمل داده و شکر آن اجتناب از گناه است. در تفسیر تحلیلی معنای نعمت گفته می‌شود که شکر نعمت این است که انسان نعمت‌های الهی را برجسته‌تر کند و در قبال آن نعمت‌ها با خدای خودش در میان بگذارد و بگوید خدایا خودت به لطف خودت این نعمت‌ها را به من دادی. در بحث عبودیت لیاقت داشتن یا نداشتن نیست همه اش کرم و فیض است. خدایا همه‌ی این نعمت‌ها را خودت به من دادی.

انسان نعمت‌ها را در مقدمه دعا یادآور شود «اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْك‌»[8] و بر اساس آنچه که امام سجاد علیه السلام فرموده اظهار تقصیر در پیشگاه خدا شکر نعمت شمرده می‌شود که گفته خدا یا ما از شکر نعمت‌هایت عاجزیم.


logo