« فهرست دروس
درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1404/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف اخلاق و اهمیت و فوائد آن/راه های اصلاح نفس /اصلاح نفس

 

موضوع: اصلاح نفس/راه های اصلاح نفس /تعریف اخلاق و اهمیت و فوائد آن

 

تعریف اخلاق:

در باره‌ی تعریف اخلاق گفته می‌شود که اخلاق از خَلق و خُلق است. خَلق صورت ظاهر انسان است و خُلق صورت باطن انسان است. اگر کسی بخواهد جمال و زیبایی باطن را به دست آورد باید بیاید پای درس اخلاق. اخلاق در حقیقت زیبایی باطنی است که اصول و راه و روشی دارد.

اهمیت اخلاق:

از لحاظ اهمیت، اخلاق در حدی اهمیت دارد که در واقع می‌توان گفت اخلاق یعنی پیداکردن نمای واقع انسانی و بیرون آمدن از حیوانیت و شیوه و خوی حیوانیت. به اصطلاح معروف اخلاق یعنی انسان شدن. بشر موجودی است که دست خوش عوامل و حوادث و خواسته‌های گوناگون قرار می‌گیرد. اگر از اخلاق استفاده نشود، بشر یک موجود وحشی خواهد بود؛ بلکه اگر کاملا از اخلاق فاصله بگیرد وحشی‌ترین موجود، انسان است؛ مثل اسرائیل در عصر ما. در یکی از کشورها اعلام شد که بیایید بلیط تهیه کنید برای نمایش خطرناک‌ترین حیوان روی زمین. مردم جمع شدند و منتظر بودند تا خطرناک ترین حیوان را ببیند. وقتی پرده کنار کشیده شد، همه یک آدم وحشی قلدر مآب را دیدند و همه قبول کردند که بشر اگر از انسانیت بیرون رود، وحشی‌ترین حیوان، انسان خواهد بود.

اهمیت اخلاق در حدی است که برای انسان باطن انسانی را نشان می‌دهد. پیش اهل مکاشفه نروید تا از باطن تان بگوید بلکه خودتان را خودتان آزمایش کنید. اگر دیدید که خو و منش انسانیت در شما وجود دارد، خوشحال شوید و خدا را شکر کنید. امام صادق7 به این مضمون می‌فرماید که اگر یک مستمندی را دیدی و دل تان سوخت و رقت قلب برایت به وجود آمد، خدا را شکر کن که پیرو ما هستید و انسان هستید و اگر نه بیچاره هستید و مثل یک گوسفندی هستید که از کنار گوسفند دیگری عبور می‌کند و در مخیله اش چیزی نمی‌گذرد.

اهمیت اخلاق در حدی است که مهم‌ترین علم و اثرگذار‌ترین علم و مفیدترین آن و آسایش ‌بخش‌ترین علم و مظلوم ترین علم، علم اخلاق است. به هر علمی توجه می‌شود؛ ولی به اخلاق توجه نمی‌شود و گفته می‌شود درس نیست و به عنوان درس اصلی تلقی نمی‌شود. در یک جمله اهمیت اخلاق گره خورده به اهمیت خود انسان. اگر بشر می‌خواهد باطن انسانی داشته باشد، باید اخلاق را برای خودش عملی سازد.

فوائده اخلاق:

اخلاق آن قدر فایده و ثمر و بار و بری دارد که اگر کسی در باره‌ی فوائد اخلاق قلمی به دست گیرد و فوائد آن را بنویسد، شاید صدها و هزاران صفحه شود. یکی از فوائد اخلاق این است که انسان به طور طبیعی دوست دارد که در یک آرامشی باشد. فطرت انسان آرامش می‌طلبد. خود بهشت که آرزوی رؤیایی برای مؤمنین است ﴿فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ﴾.[1] بهترین آرامش و راحتی بهشت است. انسان در تمام زندگی بر اساس اقتضای فطرت تلاش می‌کند که به یک آرامش برسد. فکر می‌کند پول آرامش می‌آورد، جواب نمی‌دهد. زر و زور جواب نمی‌دهد. قدرت و ریاست و زمامداری هم جواب نمی‌دهد و صدتا گرفتاری دارد. کسی که ریاست دارد شب تا صبح در فکر است و سرمایه دار مدام در فکر است.

در دانشگاه کالیفرنیا یک مطلبی مطرح شد و گفته شد که تحقیق کردیم و یک حقیقتی را کشف کردیم و آن آرامش است که مثلا هزرا خانواده‌ی را در یک منطقه‌ی قرار دادیم و تمامی آزادی را به او دادیم؛ اما بعد از مدتی دیدیم که خیلی گرفتاری‌ها به وجود آمد؛ مثل قتل و غارت و عدم امنیت و ... زور را حاکم کردیم و از ابزار ضرب و شتم استفاده کردیم، نتیجه نداد. پول ریختیم در جامعه بازهم بعد از مدتی دیدیم که نتیجه نداد. آخر سر دیدیم که انسان اگر باطن و روح و دلش با همدیگر صاف و پر از محبت باشد و با هم مودت (دوستی عملی) و همدلی داشته باشند، نتیجه دارد؛ لذا چیزی که در زندگی برای انسان جواب می‌دهد و نتیجه اش آرامش می‌شود، اخلاق است.

انسان هدفش به طور ناخواسته آرامش است و این آرامش فقط از طریق اخلاق به دست می‌آید. اگر کسی اخلاق را برای خودش پیاده کند آرامش دارد. نکته‌ی اصلی این است که اخلاق به خود انسان آرامش می‌دهد. یک جامعه و یک کشور و کل بشریت اگر اخلاق را قبول کنند و در عمل پیاده کنند، یک مورد درگیری به وجود نخواهد آمد. از امام خمینی1 شنیده شده که فرموده اگر کل انبیاء را در یکجا جمع کنند و با هم زندگی کنند، یک مورد درگیری به وجود نمی‌آید؛ چون اخلاق را در عمل آورده اند. آرامش در اثر اخلاق است.

من ندیدم در جهان جستجو هیچ وصفی بهتر از خلق نیکو

بر عکس اگر انسانی از اخلاق بهره ندارد، اول با خودش درگیر است و خودزنی و خودآزاری دارد. یعنی غصه و غم و حسد دارد و نسبت به دیگران سوء ظن دارد. اعصابش ناراحت است. مدام فکر می‌کند و نقشه می‌کشد که چه کار کند تا به حساب این و آن برسد. طبق روایتی از امیرالمؤمنین7«من ساء خلقه عذب نفسه[2] کسی که اخلاق ندارد اول خودش را عذب می‌کند.

اگر زدست بلا در فلک رود بدخو ز دست خوی بد خود در بلا باشد

بنابراین آدمی که اخلاق ندارد از نگرانی و اوقات تلخی و بی‌قراری نجات پیدا نمی‌کند. در روایتی از حضرت رسول اعظم9 نقل شده در کتاب تحف العقول که حضرت می‌فرماید: «أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم أخلاقا[3] اخلاق نشانه‌ی ایمان کامل است. اگر اخلاق کامل نبود، ایمان هم کامل نیست. باز می‌فرماید: «خياركم أحاسنكم أخلاقا الذين يألفون ويؤلفون[4] بهترین شما کسانی هستند که بهترین شما و افضل شما از لحاظ اخلاق باشد. اخلاق مدار کسی است که با مردم الفت دارند و مردم به او الفت و مهربانی دارند.

آدم با اخلاق کسی را دشمن نمی‌داند و به کسی بدبین نیست. با همه الفت دارد و مردم هم به او الفت دارند. چه زندگی بهتر از این؟

از امیرالمؤمنین7 در کتاب تحف العقول نقل شده که فرمود: «لا كنز أنفع من العلم. ولا عز أنفع من الحلم[5] آن گنجی که بالاترین می‌تواند باشد و آن گنجی که زیباترین گنج است که اصلا صدمه نمی‌بیند، بر خلاف مال و قوت جسمی که احتمال صدمه در آن وجود دارد، علم است ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾.[6] هیچ گنجی پر منفعت تر از علم نیست. علم گنجی است که نظیری ندارد. هیچ عزتی بالاتر از تحمل و بردباری نیست. اگر کسی اشتباهی کرد، اگر تحمل کردی بر می‌گردد و خجالت می‌کشد و شما عزیز می‌شوید و اگر عکس العملی انجام دادید واکنش او تصاعدی بالا می‌رود.

بنابراین هیچ گنجی پر منفعت‌تر از علم نیست و هیچ عزتی پرمنفت تر از حلم نیست. حکایتی معروفی است از مرحوم ارباب اصفهانی که در خیابان راه می‌رفت و یک راننده‌ی نزدیک بود با او تصادف کند و موقع رد شدن گفت الاغ نمی‌بینی که ماشین می‌آید. ارباب گفت اسم مرا از کجا بلد بودی که به من چنین خطابی کردی؟ راننده منقلب شد که من فحش دادم ولی او با تواضع با من رفتار کرد و این رفتار باعث شد که از مریدان او شود.

امیرالمؤمنین7 می‌فرماید: «من نظر في عيب نفسه شغل عن عيب غيره.»[7] و باز می‌فرماید: «ومن حفر لاخيه بئرا وقع فيها[8]

اخلاق و تربیت عوامل متعددی دارد و اولین عامل و اصلی ترین عامل خود شخص است. کسی که به عیوب خودش نظر اندازد و آن را شمارش کند و در جهت اصلاح آن اقدام و مبادرت نماید، به عیب مردم کاری نخواهد داشت. دنبال عیب مردم گشتن کاری است صد در صد اشتباه.


logo