1404/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
پیاده سازی اخلاق راه رهایی از گرفتاریها/تعریف انسان /اصلاح نفس
موضوع: اصلاح نفس/تعریف انسان /پیاده سازی اخلاق راه رهایی از گرفتاریها
قال الله تبارک و تعالی خطابا لنبیه ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾.[1]
اخلاق یعنی یک آموزش راهگشا در زندگی و یک عملیات آرامش بخش در تمامی زمینههای حیات است؛ مثلا اگر کسی گرفتار مرض عصبی شود و اعصابش نامتعادل باشد، شبها خوابش نبرد، به قول عوام با خودش قهر است و با اعضای خانواده گرفتاری دارد و دنیا را یک زندان با فضای بزرگتر میداند. این شخص گرفتار وقتی نزد طبیب میرود، قرص آرامش بخش به او میدهد و اعصابش را مقداری تحت تأثیر قرار میدهد و به طور موقت و محدود به او آرامش میدهد؛ علاوه بر این که عوارض خود را دارد. اگر کسی در این دنیا یک نگاه نسبتا دقیقتری نماید، طبق فرمایش مولا امیرالمؤمنین (ع) «الدنيا دار بالبلاء محفوفة»[2] این دنیا با گرفتاریها پیچانده شده است. یک گرفتاری که از یک طرف وارد شود تا میخواهی آن را کنترل کنی، گرفتاری دیگر از طرف دیگر وارد میشود. گفته میشود که زندگی یعنی از دام به دام است، از این گرفتاری به آن گرفتاری است و آزادی وجود ندارد. چه کار کنیم؟ صبر کنیم به عنوان یک زندانی؟ راه حل این مشکل که انسان یعنی افتاده به دام گرفتاریها، چیست؟
گفته بودم که ارسطو انسان را حیوان ناطق تعریف کرده است. در کتاب انسان شناسی گفته ام که تعریف انسان حیوان ناطق نیست؛ بلکه تعریف انسان «الإنسان مؤمن صالح» است. یک دانشمندی با ذوقی از جهان غرب آمده و گفته تعریف انسان را عوض کنید و به او حیوان ناطق نگویید؛ بلکه حیوان گرفتار بگویید که فصل انسان گرفتاری است. انسان چه کار کند تا از این دام گرفتاری بیرون آید یا حد اقل اثرش کمتر شود؟ راه آن اخلاق و آموزش اخلاق و تربیت درست است. انسان با تربیت درست در عمق این گرفتاریها گرفتار نیست؛ برای این که اخلاق یک اصل و فرعی دارد که تربیت است و تربیت برگرفته از معرفت است. در صورتی که تربیت باشد انسان با قواعد تربیتی و فرایندهای منشی، تمام گرفتاریها را سبک میکند. گرفتاری از بین نمیرود ولی بی اثر میشود و سخثی سازی است. اگر کسی برای فردی پاپوش درست کند و توطئه نماید، با او چه کار کرد؟
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دارکه رحم اگر نکند مدّعی خدا بکند
بین خود و خدا خلوت کند و بگوید کسی که این توطئهها را علیه من دارد، اگر واقعیت است در جهت اصلاحش تلاش میکنم و اگر واقعیت ندارد تهمت است.
هیچ وقت تهمت به بار نمینشیند. هیچ وقت کسی با تهمت زدن و اعلام نکتههای منفی برای کسی، او را بدنام نمیتواند. در بین عوام گفته میشود آبروی مرا برد، این حرف درست نیست. کسی نمیتواند آبروی کسی را ببرد. گفته است این آدم متقلب است، توطئه گر است و ... مثل ﴿هَبَاء مَّنثُورًا﴾[3] است و ﴿إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾.[4] از این زاویه اعصابش آرام میشود و اخلاق آن را حل میکند.
ما الآن در بین جامعهی هستیم که برخی از افراد زخم زبان دارند و رقابت دارند. شما از حسادت نترسید و بگویید «الحمد لله الذی جعلنی مسحودا لا حاسدا».
جادو و جنبل یک خرافات است. شیخ طوسی تا فقهای اخیر تصریح کرده اند که سحر و جادو اساسی ندارد؛ اما چشم و زخم وجود دارد.
خیلی از گرفتاریها ریشهاش گناه خود آدم است و گناه فقط فقهی نیست و اخلاقی هم است و ریشهی دیگر آن چشم و زخم است. چشم و نظر معالجه دارد و پیامبر (ص) تعویذ چشم و زخشم برای حسنین مینوشت.
در روایتی این گونه آمده: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ بْنُ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيُّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع أَيُّ الْخِصَالِ بِالْمَرْءِ أَجْمَلُ قَالَ وَقَارٌ بِلَا مَهَابَةٍ وَ سَمَاحٌ بِلَا طَلَبِ مُكَافَاةٍ وَ تَشَاغُلٌ بِغَيْرِ مَتَاعِ الدُّنْيَا.[5]
از امام صادق (ع) سؤال شد که زیباترین خصلت چیست؟ فرمود: متانت خود را حفظ کند و از خود سبکی نشان ندهد. متانت و سنگینی بدون وحشت زایی و ترسناکی باشد. متانت بدون خشم و خشونت باشد. دوم این که کمک کند و آسان گیری نماید و برای مردم معاونتی داشته باشد بدون این که چشم داشت و طمعی داشته باشد. طمع یک گرفتاری است. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «الطمع رق مؤبد».[6] طمع آدم را به بردگی همیشگی میکشاند. طمع فقط انتظار کرم از خدا باشد و اولیاء خدا هم جهت خداست. سوم این که در امور معنوی توجه داشته باشد و شغل و توجهش به این سو هم جلب شده باشد.
مکتب امام صادق (ع) مکتب خود رسول الله (ص) است و مطالب و معارف آن ریشه در وحی دارد و مذهبی است که مورد اجماع تمام فرق است؛ لذا امام صادق (ع) از جدش رسول الله (ص) نقل میکند:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَةً لَا يَنَالُهَا إِلَّا إِمَامٌ عَادِلٌ أَوْ ذُو رَحِمٍ وَصُولٍ أَوْ ذُو عِيَالٍ صَبُورٍ.[7]
در بهشت درجهی خاصی است که به آن نمیرسد مگر سه طائفه: یکی امام و پیشوای عادل است. دوم کسی است که به ارحام و ذی رحم خود رسیدگی کند و صله رحم داشته باشد. صله رحم حد اقل معنایش چیست؟ برخی از ارحام به هیچ راهی مستقیم نیست. شما احوالش را بپرس و تلفن بکن. در جهت به دست آوردن عکس العمل مثبت او نباش. شما درست برخورد بکن و اعمال او پیش خداست. در روایات آمده که حد اقل صله رحم این است که برایش دعا کنید و برای مغفرت او دعا نمایید. سوم کسی است که عیال بار است ولی صبورند و در برابر نق نق های مستمر بتواند از عملیات صبر استفاده کند.
اولا طبیعت بانوان با طبیعت مردان فرق دارد. آنان حساس اند. تکه پراکنی دارند و نقطه زن هم هستند. نکتههای احتمالی و توهمی را نقطه زنی میکنند. زن جماعت دارای یک لطافت طبع است و با طبع او بسازید و اگر نه در این دنیا نیستید.
ثانیا بحث و گفتگوی استدلالی با این جماعت نداشته باشید و بحث تان تسلیمی باشد. اخلاق اگر نباشد نه منطقه صبر است و نه منطقه تسلیمی است. اگر اخلاق بود نق نقها، جک جک گنجشگ جلوه میکند.
ثالثا در آیه ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء﴾[8] معنای قوام این نیست که شما حاکم هستید بلکه معنایش این است که یک نوع مدیریتی خاصی که قوام زندگی آنان را تنظیم کنید مثلا وارد جر و بحث نشوید و به او حق دهید و زندگی را به سمت آرامش ببرید.
هر لحظه که تسلیمیم در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک تریم از شیر
در بازار با مردم معامله دارید و زندگی اجتماعی است و در خانه هم معامله داشته باشید و اخلاق را پیاده کنید که اگر اخلاق در دنیا پیاده شود یک مورد درگیری وجود نخواهد داشت. این که گفته میشود «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[9] در صورت حاکمیت اخلاق است و مقدمهی آن معرفت است که یک عارف اصلی ان شاء الله ظهور کند. امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «انهم عرفاء الله»[10] عرفای واقعی ما هستیم. عارف واقعی میتواند برای کل مردم درس معرفت دهد و همهی مردم اهل معرفت شود و آن وقت اهل تربیت میشود و تربیت سراسری که حاکم شود مشکل حل میشود. هر کسی هر مشکلی که دارد از نظر اخلاقی، شرعی و تجربهای قابل حل است.
مشکلی نیست که آسان نشود مرد باید که هراسان نشود
لذا اگر مشکل بسیار آزار دهنده بود سعی کنید تا ببینید در جهت خلق آن نقشی داشتید یا نه؟ اگر داشتید سعی کنید که آن را اصلاح کنید و اگر نقشی نداشتید مشکل آمده و شما که راه تان را درست بروید مدیریت بالا به صورت معجزه آسا مشکل را حل میکند. بنابراین هر کجا مشکلی است گفته میشود که مژده است چون پشت سر مشکل آسانی خواهد آمد. ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾.[11]