« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1404/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه بررسی صحیحه دوم زراره /أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادامه بررسی صحیحه دوم زراره

 

وجه دوم: مرحوم شیخ انصاری از شریف العلماء نقل کرده که دلیل عدم وجوب اعاده این است که امر ظاهری مقتضی اجزاء است و چون مکلف در مورد بحث در حال نماز امر ظاهری استصحابی داشته است و امر ظاهری مقتضی اجزاء است لذا اعاده واجب نیست گرچه بعد نماز انکشاف خطا بشود. و ربما يتخيّل حسن التعليل لعدم الإعادة؛ بملاحظة اقتضاء امتثال الأمر الظاهري للإجزاء، فيكون الصحيحة من حيث تعليلها دليلا على تلك القاعدة و كاشفة عنها.[1]

مرحوم آخوند به این وجه اشکال کرده که اگر از جهت اجزاء امر ظاهری امام(ع) حکم به عدم اعاده فرموده بود به صورت صریح این را بیان می کرد که امر ظاهری مجزی است، ولی امام(ع) فرمود: «لا تنقض الیقین باشک» و اینکه اعاده کردن موجب نقض یقین به شک می شود. لذا این روایت ربطی به قاعده اجزاء امر ظاهری ندارد. ثم إنه لا يكاد يصح التعليل لو قيل باقتضاء الأمر الظاهري للإجزاء كما قيل ضرورة أن العلة عليه إنما هو اقتضاء ذاك الخطاب الظاهري حال الصلاة للإجزاء و عدم إعادتها لا لزوم النقض من الإعادة كما لایخفی.[2]

برخی از اشکال مرحوم آخوند این طور جواب داده اند که امام علیه السلام در مقام تعلیل از چنین قیاسی استفاده کرده اند که نماز مکلّف اعاده ندارد چون استصحاب، امر ظاهری برای مکلّف ایجاد می کند این صغری و کبری این است که امر ظاهری مقتضی اجزاء است و لذا نماز مکلف که با طهارت استصحابی خوانده شده صحیح است و اعاده ندارد ولی در مقام بیان تعلیل، امام(ع) فقط صغری را ذکر کرده است که شمای مکلف استصحاب(عدم نقض یقین به شک) و امر ظاهری داری و کبری را به جهت وضوح آن ذکر نکرده اند. لذا این جواب دوم نیز قابل تصحیح و تصدیق می باشد مرحوم آیت الله خویی فرموده اند روح این دو جواب به یک جواب بر می گردد چون اجزاء ممکن نیست مگر اینکه در ناحیه شرط واقعی طهارت برای نماز قائل به توسعه شویم و بگوییم شرط نماز اعم از طهارت واقعیه و طهارت محرزه است، لذا جواب یکی است نماز مکلّف اعاده نداره چون مکلف با اجرای استصحاب احراز طهارت کرده و امر ظاهری داشته و پر واضح است که امر ظاهری در ظرف شک است و الا بعد کشف خلاف که جعل امر ظاهری معنا ندارد. لذا امر ظاهری قبل نماز موجب اجزاء خواهد بود گرچه بعدا کشف خلاف شود.

ایشان می فرماید: لأن معنى دلالة الأمر الظاهري على الأجزاء، هو كون الشرط أعم من الطهارة الواقعية و الظاهرية و الاختلاف بينهما في مجرد التعبير، و ذلك، لأن الإتيان بالمأمور به بالأمر الظاهري مقتضٍ للاجزاء عن الأمر ما دام الشك موجوداً بلا إشكال. و أما بعد زوال الشك و كشف الخلاف، فلا معنى للاجزاء عن الأمر الظاهري، لأن الأمر الظاهري حينئذ منتفٍ بانتفاء موضوعه و هو الشك، فليس هنا أمر ظاهري حتى نقول بالاجزاء عنه أو بعدمه، فان قلنا بالاجزاء عن الأمر الواقعي فمعناه كون الشرط أعم من الطهارة الواقعية و الظاهرية.[3]

بعد ایشان فرموده تفاوت سوال اول و دوم که در آنها امام(ع9 حکم به وجوب اعده کرده و صورت سوم که امام(ع) حکم به عدم وجوب اعده کرده در همین است که در صورت سوم چون امر ظاهری استصحابی وجود دارد مکلف احراز طهارت کرده لذا نمازش صحیح است و اعده ندارد ولی در صورت اول و دوم که مکلف علم به نجاست داشته و بعدا غافل شده امر ظاهری و احراز طهارت برای نماز صورت نگرفته لذا اعاده واجب شده است. فحاصل التعليل - بعد سؤال الراوي عن علة عدم وجوب الإعادة في هذه الصورة مع وجوب الإعادة في الصورتين السابقتين - أن المصلي في هذه الصورة محرز للطهارة الظاهرية حال الصلاة، لكونه متيقناً بها فشك و لا يجوز نقض اليقين بالشك، بخلاف الصورتين السابقتين للعلم التفصيليّ بالنجاسة في إحداهما و الإجمالي في الأخرى، فتنجز عليه التكليف، و لم يستند إلى أمر ظاهري، فتجب عليه الإعادة، و دلالة الأمر الظاهري على الاجزاء في باب الطهارة مما لا إشكال فيه.[4]

 

دلالت فقره ششم بر استصحاب:

در فقره ششم زراره سؤال می‌کند در بین نماز من نجاست را روی لباس دیدم، وظیفه‌ام چیست؟ اینجا امام علیه السلام دو تصویر برای این سؤال مطرح می‌کنند که یک احتمال آن مطابق با استصحاب می‌شود. امام علیه السلام تفصیل می دهد اگر قبل این حالت قبل از نماز، شک در نجاست داشتی و الان نجاست را دیدی باید نمازت را اعاده کنی ولی اگر ابتداء به ساکن در اثناء صلات رویت نجاست پیش آمد، نمازت را قطع نکن بلکه لباست را بشور و نمازت را ادامه بده چون ابتدای نماز یقین به طهارت داشتی لا تنقض الیقین بالشک می گوید یقینت را نقض نکن چون این نجاست تازه است شاید همین لحظه روی لباست افتاده است، لذا قبل از نماز یقین به طهارت داشتی و در اثنای نماز شک کردی استصحاب کن و سزاوار نیست یقین را با شک نقض کنید.

ممکن است اشکال شود که اگر احراز طهارت در صلات شرط است پس بین جواب امام(ع) در فراز سوم و ششم تنافی وجود دارد و باید در فراز ششم هم امام(ع) حکم به عدم اعده کنند چون مکلف هنگام نماز احراز طهارت نموده است ولی می توان گفت که در باب صلات اگر اول احراز طهارت بود و کشف خلاف در اواسط نماز بود اینجا احراز طهارت فایده ندارد، باید نماز اعاده شود و اگر کشف خلاف بعد از نماز بود، احراز طهارت کافی است و نماز لازم نیست اعاده شود و این قاعده از روایات دیگر نیز استفاده می شود.

در فراز سوم که امام علیه السلام فرمودند اعاده نمی‌خواهد به خاطر این است که کشف خلاف بعد از نماز بوده است و در قسمت اول فراز ششم که امام علیه السلام فرمودند نماز را اعاده کن چون کشف خلاف در بین نماز بوده است.


logo