« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1404/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث پیرامون استصحاب /أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /مباحث پیرامون استصحاب

 

مقام اول: ادله حجیّت استصحاب:

در کلمات اصولیّون برای حجیت استصحاب به وجوه متعددی تمسک شده است که آنها را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.

وجه اول: بناء عقلاء

به این تقریب که عمل همه عقلا در خارج استقرار بر بناء گذاری بر حالت سابقه دارد بلکه تمام موجودات زنده مثل حیوانات عمل بر حالت سابقه می کند مثلا حیوانی که از لانه بیرون می رود به همان جا برمی گردد، و شارع مقدس هم ردعی از این بناء و سیره عقلاییه نکرده است بلکه آن را تایید کرده است، لذا این سیره مورد قبول و حجت می باشد.

آمدی، دانشمند بزرگ اهل سنت در قرن هفتم در کتاب الاحکام فی اصول الاحکام می‌گوید: عقلا و اهل عرف اگر وجود یا عدم شئ‌ای در نزد آنان ثابت باشد، آثار و احکامی بر این وجود و عدم بار باشد، در زمان بعد که شک در بقا می‌کنند همان آثار و احکام گذشته را بقائاً بار می‌کنند. لذا اگر کسی را دو ماه قبل دیدند زنده است الان خبر ندارند آثار حیات را بار می‌کنند، به او نامه می‌نویسند و برای او هدیه می‌فرستند و امثال اینها؛ ایشان می‌گوید: این اعمال عقلاء و مردم دلیل بر این است که "ان الاصل بقاء ما کان علی ما کان" اصل یعنی قاعده عمومی، قاعده عرفی در نزد عقلاء.[1]

فخر رازی نیز در کتاب المحصول همین بیان را با مثالهایی توضیح می‌دهد. ایشان می‌گوید: کسی که از منزلش خارج می‌شود، صبح می‌رود دنبال شغلش ظهر وقتی بر می‌گردد خانه، آیا تفحص می‌کند یا بینه اقامه می‌شود که خانه سالم است یا نه زلزله آمده است یا نه؟ برمی‌گردد به خانه‌اش یعنی به همان یقین سابقش اعتنا می‌کند.[2]

علامه حلی هم از علمای شیعه در کتاب نهایه الوصول با توضیح بیشتری مقدمه اول را تثبیت می‌کند و می‌فرماید: ذوی الادیان و غیر ذوی الادیان در مورد معاش و معادشان بر طبق حالت سابقه عمل می‌کنند.

میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین مطلب را بالاتر می‌برند و می‌گویند: اساس نظام عالم در نزد عقلاء بناگذاری شده برای اعتماد به حالت سابقه بلکه بالاتر حتی حیوانات، غیر ذوی العقول هم چنین هستند.

 

مرحوم آخوند خراسانی نسبت به این وجه اشکال کرده است که:

اولا: اصل استقرار بناء عقلاء را قبول نداریم و تحقق سیره مسلّم نیست، و لو عقلاء به حالت سابقه عمل می کنند ولی یا از باب رجاء و احتیاط است(مثل ارسال مال به فرزند در شهر دیگر) یا اطمینان و ظن به بقاء حالت سابقه دارند و یا از روی غفلت و عدم التفات و از روی عادت است. خلاصه اینکه این سیره از باب تعبّد و بناگذاری بر اخذ به حالت سابقه هنگام شک نمی باشد لذا چنین سیره ای به درد ما نمی خورد.

ثانیاً: اگر قبول کنیم که بناء عقلاء بر اخذ به حالت سابقه تعبّداً است ولی امضاء شارع مسلّم نیست بلکه احتمال ردع از این سیره عقلاییه داده می شود و ادله ای همانند نهی از اتباع غیر علم و ادله برائت و احتیاط در شبهات می تواند رادع از این سیره عقلاییه باشند. پس مرحوم آخوند مناقشه صغروی و کبروی در این دلیل کرده اند. الوجه الأول استقرار بناء العقلاءمن الإنسان بل ذوي الشعور من كافة أنواع الحيوان على العمل على طبق الحالة السابقة و حيث لم يردع عنه الشارع كان ماضيا.و فيه أولا منع استقرار بنائهم على ذلك تعبدا بل إما رجاء و احتياطا أو اطمئنانا بالبقاء أو ظنا و لو نوعا أو غفلة كما هو الحال في سائر الحيوانات دائما و في الإنسان أحياناو ثانيا سلمنا ذلك لكنه لم يعلم أن الشارع به راض و هو عنده ماض و يكفي في الردع عن مثله ما دل من الكتاب و السنة على النهي عن اتباع غير العلم و ما دل على البراءة أو الاحتياط في الشبهات فلا وجه لاتباع هذا البناء فيما لا بد في اتباعه من الدلالة على إمضائه فتأمل جيدا.[3]

از مناقشه مرحوم آخوند نسبت به سیره عقلاییه جواب هایی داده شده است:

جواب اول: مرحوم نائینی فرموده: اخذ و عمل به حالت سابقه که در میان عقلاء وجود دارد از باب تعبّد به حالت سابقه می باشد چون عقلاء در موارد شک در بقاء به حالت سابقه عمل می کنند و این به خاطر حصول اطمینان به بقاء نیست چون با فرض شک نمی توان گفت شخص اطمینان به بقاء دارند چون محل بحث در فرض شک در بقاء است و به خاطر احتیاط و رجاء نیست چون در امور عقلاییه همیشه این گونه نیست که رجاء به بقاء وجود داشته باشد بلکه گاهی رجاء به عدم بقاء وجود دارد و آن در جایی است که غرض مهمی بر عدم بقاء متعلّق باشد و گاهی نیز بنای بر بقاء موجب ضرر و از دست دادن منفعت مهم می شود. لذا معنا ندارد شخص به خاطر احتیاط عمل به حالت سابقه کند. بله ممکن است در بعض موارد اینطور باشد. بنابراین عمل عقلا به حالت سابقه وجهی ندارد مگر همان تعبد به بقاء و اخذ به حالت سابقه در ظرف شک تعبّدا.

سپس مرحوم نائینی در تعابیر خود از احتمال بناگذاری عقلا بر حالت سابقه بر طبق فطرت خود نام می برد یعنی فطرت عقلا بر این است که چیزی که قبلا بوده الان هم هست و این از ارتکازات فطری عقلایی است و بعد در ادامه مرحوم نائینی می فرماید که اگر بنای عقلا بر اخذ به حالت سابقه نباشد منجر به اختلال نظام معاش مردم خواهد شد، گردش امور عقلایی بر این است که بناء را بر حالت سابقه بگذارند و الا اختلال نظام خواهد شد. ایشان می فرماید: هذه الدعوى في الجملة ممّا لا إشكال فيها و لا سبيل إلى إنكارها، لأنّه قد استقرّت الطريقة العقلائيّة على العمل بالحالة السابقة و عدم الاعتناء بالشكّ في ارتفاعها، كما يشاهد ذلك في مراسلاتهم و معاملاتهم و محاوراتهم، بل لو لا ذلك يلزم اختلال النظام، فانّ النيل إلى المقاصد و الوصول إلى الأغراض يتوقّف غالبا على البناء على بقاء الحالة السابقة، ضرورة أنّ الشكّ في بقاء الحياة لو أوجب التوقّف في ترتيب آثار بقاء الحياة لانسدّت أبواب المراسلات و المواصلات و التجارات، بل لم يقم للعقلاء سوق. و بالجملة: لا ينبغي التأمّل في أنّ الطريقة العقلائيّة قد استقرّت على ترتيب آثار البقاء عند الشكّ في الارتفاع و ليس عملهم على ذلك لأجل حصول الاطمئنان لهم بالبقاء، أو لمحض الرجاء، بداهة أنّه لا وجه لحصول الاطمئنان مع فرض الشكّ في البقاء، و العمل برجاء البقاء إنّما يصحّ فيما إذا لم يترتّب على عدم البقاء أغراض مهمّة، و إلاّ لا يكاد يمكن ترتّب آثار البقاء رجاء، مع أنّه يحتمل فوات المنافع أو الوقوع في المضارّ المهمّة، فعمل العقلاء على الحالة السابقة ليس لأجل الرجاء و لا لحصول الاطمئنان، بل لكون فطرتهم جرت على ذلك فصار البناء على بقاء المتيقّن من المرتكزات في أذهان العقلاء.[4]

اشکال به کلام مرحوم نائینی این است که: بالوجدان عمل عقلا بر حالت سابقه منشأهای مختلفی دارد و بر طبق یک ضابطه و قاعده نمی باشد، عقلاء یک بنائی به عنوان بناء بر یقین سابق در حال شک در بقاء بدون وجود قرائن پیرامونی ندارند بلکه هر جا بر یقین سابق بناء می‌گذارند به خاطر قرائن پیرامونی است. لذا اشکال محقق خراسانی نسبت به مقدمه اول در بناء عقلاء تمام است،علاوه بر اینکه تعبیر خود مرحوم نائینی به فطری بودن این بنای عقلایی و یا به جهت عدم تحقق اختلال نظام شاهد بر عدم تعبدی بودن این بنای عقلایی می باشد.


logo