1404/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه بحث تلقیح اسپرم شوهر بعد از مرگ/تلقیح مصنوعی /فقه پزشکی

موضوع: فقه پزشکی/تلقیح مصنوعی /ادامه بحث تلقیح اسپرم شوهر بعد از مرگ
دیدگاه برگزیده: به نظر می رسد نظریه اول صحیح است به جهت اینکه در نظر عرف،زوجیت علقه خاص بین زندگان است و طبعا با مرگ یکی از دوطرف منتفی می شود و مجرد باقی بودن برخی از آثار زوجیت مثل جواز نظر و لمس کاشف از بقاء زوجیت نیست بلکه این احکام تعبدی بوده و به خاطر نصوص خاصه در مساله و تکریم و احترام میت و برخلاف قواعد می باشد.
آیت اللله شبیری زنجانی نیز در این باره می گوید: اينكه بعضى از احكام زوجيت مثل جواز نظر و مس و غسل دادن، پس از مرگ زوجه باقى است، به معناى بقاء زوجيت در بين آنها نيست، بلكه زوجيت آنها با مرگ زائل مىشود ولذا پس از مرگ زن، مرد مىتواند با خواهر او ازدواج كند و اگر چهار زن ديگر بگيرد، زن پنجم محسوب نمىشود.
پس همان طور که در حدوث علقه زوجیت، تحقق زوجیت بین زنده ومرده معنا ندارد و عرف آن را تصدیق نمی کند،همین طور در بقاء هم با مرگ بکی از زوجین این رابطه و علقه از بین می رود و استصحاب هم در مقام جاری نمی شود چون شک در مقام از موارد شبهه مفهومیه است و در شبهات مفهومیه استصحاب کارایی ندارد.
به تعبیر دیگر در موضوع استصحاب جاری نمی شود چون موضوع خارجی برای ما واضح است و تردید در واقعیت خارجی نداریم و در ناحیه حکم استصحاب جاری نمی شود چون بقاء موضوع احراز نشده است و موضوع استصحاب با مرگ زوج عوض شده است قبلا انسان حی این احکام راداشت و نمی توان با استصحاب احکام زوجیت را برای انسان مرده جاری نمود.
به تعبیر دیگری رابطه زوجيت از نظر عرف به وسيله مرگ منقطع ميگردد و نه به واسطه انقضاي عده و در واقع، عده يك حكم شرعي تعبدي است كه براي بزرگداشت و احترام به ميت تشريع شده است، نه براي بقاي علقه زوجيت؛ چه آن كه اعتبار زوجيت براي جماد بي معنا است و اطلاق زوجه بر زن بعد مرگ زوج اطلاق مجازی بوده و کاشف از بقای علقه زوجیت نمی باشد.
نتیجه: چون با وفات شوهر علقه زوجیت منتفی می شود و از طرفی تولید نسل و فرزندار شدن دائر مدار وجود علقه زوجیت است لذا بچه دار شدن زن از شوهرش بعد وفات او،حکم اسپرم اجنبی را دارد و جایز نمی باشد.
نظرات مراجع معظم تقلید پیرامون اسپرم گیری از شوهر بعد از وفات او
قائلین به عدم جواز اخذ اسپرم بعد از فوت:
-حضرت آیت الله سیستانی: مسألة ٦٩: يجوز تلقيح المرأة صناعياً بمنيّ زوجها ما دام حياً و لا يجوز ذلك بعد وفاته على الأحوط لزوماً و حكم الولد المولود بهذه الطريقة حكم سائر أولادهما بلا فرق أصلاً إلّا إذا كان التلقيح بعد وفاة الزوج فإنه لا يرث منه في هذه الصورة و إن كان منتسباً اليه.[1]
-آیت الله فیاض: إذا مات رجل و كان قبل وفاته قد أودع السائل المنوي في هذه البنوك، فهل يجوز أن تلقح به بيوض زوجته بعد وفاته أم لا؟ الجواب: يشكل جواز تلقيح ذلك في رحم زوجته بعد وفاته.[2]
. آیت الله سبحانی: هرگاه تلقيح اسپرم در حال حيات زوجين انجام گيرد، فرزندِ هر دو محسوب مىشود و ارث مىبرد ولى تلقيح پس از وفات شوهر اشكال دارد، زيرا زوجيت باطل شده است و زن در حال عدهى وفات است و اگر بر فرض، اين تلقيح صورت بگيرد، فرزند ارث نخواهد برد. [3]
ـ آیت الله سید سعید حکیم: زن با مردن شوهر از عصمت آن خارج میشود و حرام است که او را با آب شوهرش تلقیح کنند.[4]
ـ آیت الله فاضل لنکرانی: تلقیح نطفه بعد از مرگ در رحم زن مشکل است.[5]
. آیت الله مکارم شیرازی: دلیل حرمت این است که زوجیت با فوت قطع میشود، به دلیل اینکه زن باید عده نگه دارد و ارث هم نمیبرد. [6]
. آیت الله هاشمی شاهرودی: باروری بعد از فوت شوهر و انقضاء عده وفات خالی از اشکال نیست.[7]
قائلین به جواز اخذ اسپرم بعد از فوت:
- آیت الله صافی گلپایگانی: تلقیح با اسپرم شوهر بعد از مردن او جایز است.[8]
- مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای: با اذن میت در زمان حیات یا اولیای میت بعد از مرگ جایز است.[9]
- آیت الله سید محمد شاهرودی: تلقیح اسپرم شوهر با تخمک زن بعد از فوت شوهر در صورتی که ملازم با ارتکاب حرام دیگری نباشد فی نفسه جایز است.[10]
- آیت الله صانعی: انتقال نطفه زوج، پس از مرگ به رحم زوجه مانعی ندارد چون زوجیت قبل از انقضای عدّه باقی است.[11]
- آیت الله مظاهری: با اجازه قبلی همسر و یا با اجازه فعلی ولی امر، اشکالی ندارد.[12]
- در پایگاه اطلاع رسانی دار الافتاء اهل سنت معروف به اسلام وب نیز در این زمینه آمده است: فهذا مما لا ينبغي أن يختلف في منعه لانقطاع الزوجية بالموت فهو كانقطاعها بالطلاق البائن الذي لا يخالف أحد في عدم جواز التلقيح بعده، ومما يدل على انقطاع الزوجية بالموت أنه لو ماتت الزوجة جاز لزوجها أن يتزوج أختها أو عمتها بمجرد موتها. أما جواز تغسيل كل من الزوجين الآخر بعد موته فهذا أمر من آثار الزوجية كالإرث والسكنى لمن تستحقه، وليس دليلاً على بقاء الزوجية نفسها[13]
صورت سوم: تزریق و اهدای اسپرم مرد بیگانه به رحم زن:
بنا به دلایلی همچون تعداد کم اسپرم، عدم بلوغ اسپرم، عدم حرکت مناسب اسپرم، شکل غیر طبیعی اسپرم یا اینکه زن میخواهد بدون داشتن همسر و زوج شرعی حامله شود، در این صورت زن برای حامله شدن احتیاج به اهدای اسپرم توسط مرد بیگانه پیدا میکند یا اگر همسر مردی تخمک یا رحم مناسب برای تلقیح و بچهدار شدن ندارد، مرد تصمیم میگیرد برای بچهدار شدن اسپرم خود را در رحم زن اجنبی وارد کند تا از طریق او بچهدار شود. خلاصه در این صورت، اسپرم مرد تزریق در رحم زن بیگانه میشود. مشهور بلکه تمام فقها قائل به حرمت این صورت از تلقیح مصنوعی شده اند.
وجوه متعددی به عنوان دلیل بر حرمت در این صورت ذکر شده است که به آنها اشاره میکنیم:
دلیل اول: آیات شریفه
آیه اول: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾[14]
به مردان مؤمن بگو چشمان خود را از آنچه حرام است فرو ببندند و شرمگاه خود را حفظ کنند و زنان باایمان هم بگو چشمان خود را از آنچه حرام است فرو ببندند و شرمگاه خود را حفظ کنند.
از این دو آیه شریفه سوره مبارکه نور استفاده میشود که خصوصیت و ویژگی انسان مؤمن اینست که حافظ فرج خود است یعنی از عضو تناسلی خود جز برای همسرش استفاده نمیکند و استفاده و به کارگیری عضو تناسلی و متعلقات آن برای غیر همسر جایز نیست.
محل بحث که قرار دادن اسپرم و منی مرد در رحم اجنبی است گرچه موجب تحقق عنوان زنا نشود چون نزدیکی و مقاربت محقق نبوده است ولی عنوان حفظ فرج بر مرد صادق نخواهد بود و خلاف ادله و آیات حفظ فرج است.
همچنین زنی که اسپرم و منی غیر شوهر در رحمش قرار گرفته، او نیز حفظ فرج نکرده است چون بر زن مسلمان لازم است که رحم و آلت تناسلی خود را از ارتباط با غیر شوهرش حفظ کند و داخل شدن اسپرم شخص اجنبی در رحم زن مصداق ارتباط با غیر شوهر است و منافات با ادله وجوب حفظ فرج دارد.