« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن مرتضوی

1404/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

خمس در زمان پیامبر(ص)/قسمة الخمس /كتاب الخمس

 

 

موضوع: كتاب الخمس/قسمة الخمس /خمس در زمان پیامبر(ص)

 

شبههٌ: حال یک سؤال باقی میماند که اگر خمس هم مانند زکات در عصر پیامبر(ص) واجب بوده است، پس چرا پیامبر جبایة الخمس نکردند و متصدی جمع آوری خمس در جامعه نشده اند؟ در حالی که در مورد زکات مأمورانی را به قبایل مختلف برای اخذ زکات ارسال ميکردند و حتی بدین جهت جنگ در گرفته است. چه فرقی بین این دو وجود دارد؟ آیا این مطلب کاشف از این نیست که خمس در عصر پیامبر(ص) واجب نبوده است؟

در پاسخ به این شبهه جوابهایی داده شده است:

اولا: عدم الوجدان دلیل بر عدم الوجود نمی شود،چون تا حدود سال 105 ق سیاست حکومت و خلفای جائر بر منع تدوین احادیث بوده است ملاحظه کتید: روي الذهبي أن أبا بكر جمع الناس بعد وفاة نبيهم فقال: إنكم تحدثون عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم أحاديث تختلفون فيها، و الناس بعدكم أشد اختلافا، فلا تحدثوا عن رسول اللّه شيئا، فمن سألكم فقولوا بيننا و بينكم كتاب اللّه فاستحلّوا حلاله و حرّموا حرامه.[1]

روي الطبراني إنه قال: كان عمر يقول: جرّدوا القرآن و لا تفسروه، و أقلوا عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم و أنا شريككم[2] و روى عن قرظة بن كعب إنه قال: نهانا عمر أي عن نقل الحديث[3]

و قد نقل عن عثمان بن عفان إنه قال: لا أحلّ لأحد أن يروي حديثا لم يسمع به على عهد أبي بكر و لا على عهد عمر.[4]

و اخرج الطبرانی عن ابراهیم بن عبدالرحمن إن عمر حبس ثلاثه: ابن مسعود و ابا مسعود الانصاری و ابا الدرداء فقال: قد اکثرتم الحدیث عن رسول الله(ص) حبسهم بالمدینه حتی استشهد[5]

همچنین این بخشنامه در برخی کتب تاریخی از خلیفه دوم نقل شده: لاکتاب مع کتاب اللّه و من کان عنده شییء منها فلیمحه. هر کس حدیثی نزد خود دارد آن را از بین ببرد و با وجود قرآن هیچ نوشته ای نباید باشد. لذا بسیاری از احکام دچار تحریف شده است و نمی توان از نبود روایات خمس و اخذ آن در عصر پیامبر(ص)(لو فرض)، حکم به عدم آن نمود، خصوصا آن که بعدا خواهیم گفت که سیاست خلفا بعد رحلت پیامبر اکرم(ص) بر منع خمس از اهل بیت پیامبر و فراموشی این واجب در جامعه بوده است.

ثانیا: از عدم بعث مأمور برای اخذ خمس نمیتوانیم کشف عدم وجوب خمس کنیم چون این دو مسئله کاملاً متفاوت است و ملازمهای بین عدم بعث و عدم الوجوب نیست اگر پیامبر کسی را نفرستادند دلیل بر این نیست که واجب نبوده است مگر در مورد واجبات دیگر این گونه عمل میکردند؟ مثلاً نماز و روزه واجب بوده ولی الزامی برای عمل به نماز و روزه نبوده است. در مورد زکات چون یک خصوصیتی وجود داشته، پیامبر اکرم(ص) برای اخذ آن نمایندگانی فرستاده است.

ثالثا: فرستادن نماینده برای اخذ خمس نیز در مواردی در نامه های پیامبر اکرم(ص) به آن اشاره شده است:

- در نامه به عمرو بن حزم برای فرستادن او به یمن این چنین آمده است: بسم الله الرحمن الرحيم هذا بيان من الله ورسوله عهد من محمّد النبيّ‌ رسول‌الله لعمروبن حزم حين بعثه إلي اليمن وأمره بتقوي الله في أمره كلّه فأن الله مع الّذين اتّقوا والّذين هم محسنون... و أمره أن يأخذ من المغانم خمس الله.[6]

- همچنین نسبت به فرستادن امیرالمونین علیه السلام به یمن آمده است: أنّ‌ رسول‌الله صلى الله عليه و آله و سلم؛ بعث عليّاً عاملاً فأتي بركاز فأخذ منه الخمس ودفع بقيّته إلي صاحبه فبلغ ذلك النبيّ‌ فأعجبه[7]

- همینطور در جای دیگر آمده است: كان رجل من بني زبيد اسمه محميّة بعثه رسول‌الله صلى الله عليه و آله و سلم لأخذ الأخماس. [8]

رابعا: میتوان بین خمس و زکات یک فرقی ذکر کرد؛ زکات در واقع مصارف آن معلوم است و به نحوی مربوط به عموم مسلمین است و زکوات از درآمدهای عمومی دولت اسلامی می باشد و لذا می بینیم که مصارف زکوات خرج جیوش و لشگر و خرج فقراء و امثال آن است.و به عبارت اوضح زکوات در مصالح عامه خرج می شود و لکن خمس چنین نیست بلکه حق خاص اهل البیت(ع) است و خمس از اموال خصوصی محسوب می شود، در حالیکه هیچ جنبهای از زکات به شخص رسول اکرم(ص) و ذی القربی مربوط نیست اما در مورد خمس بر طبق آیه قرآن «لله و لرسوله و لذی القربی» این در اختیار پیامبر و لذی القربی قرار گرفته است و لذا برای اینکه این شائبه پیش نیاید که پیامبر دارد از مردم برای خودش پول میگیرد مخصوصاً در آن ایام که رسم بود در بین ملوک از مردم برای خودشان پولهایی به عنوان حق حاکم میگرفتند، در آن فضا پیامبراکرم(ص) برای اخذ خمس مأمور ارسال نکردند و صرفاً به تبلیغ آن اقدام کردند.

خامسا: پیامبر اکرم(ص) نسبت به اخذ زکوات از مردم به مقتضای آیه شریفه "خذ من اموالهم صدقه " امر به اخذ داشته اند ولی نسبت به خمس اینچنین نبوده است.

سادسا: در ابتدای بعثت آنچه شایع بوده و محل ابتلا اثر مردم بوده زکات بوده است نه خمس، چون اکثر ثروت مردم در جزیره العرب انعام ثلاثه و نخل بوده است و تجارت فقط مختص به برخی از اهل مکه و قریش بوده است و معادن و غوص وکنز هم که عملا در آن زمان نبوده است.لذا پیامبر(ص) حکم وجوب زکات را در جامعه رواج داده و در همان زمان هم آن را عملیاتی نموده است.

سابعا: جواب نقضی به این بیان که یکی از اموری که اکثر اهل سنت بر آن اتفاق نظر دارند این است که در رکاز و معادن، خمس ثابت است. (فقه علی المذاهب الاربعة[9] و عمدة القاری فی شرح صحیح بخاری[10] ) اما یک مورد گزارش نشده که پیامبر برای اخذ خمسِ رکاز، مأمور فرستاده باشد.

ثامنا: اغراض سیاسی بر این بوده که پیامبر و اهل بیت(ع) را از حقوق مالی خود محروم کنند تا اینکه حکومت وخلافت به آنها نرسد و لذا داعی بر اخفاء خمس از ناحیه طاغوت و حکام جور وجود داشته است.


[1] تذکره الحفاظ للذهبی ج1 ص3.
[2] شرح ابن ابی الحدید ج3ص120.
[3] سنن دارمی ج1 ص85.
[4] مسند احمد ج4ص64.
[5] تذکره الحفاظ ج1 ص7.
[6] الطبری ج1 ص1727.
[7] عمده القاری ج9 ص102.
[8] الصحیح من السیره ج3 ص312.
[9] الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، ص412.
[10] عمدة القاری، ج9، ص99.
logo