« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

97/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

صد و حصر

 

موضوع: صد و حصر

 

در این مسئله، این فرع عنوان شده که حاجی بعد از احرام در بیمارستان ربذه بستری شده است، طبق احکام محصور، گوسفند یا پول گوسفند را فرستاده است که در روز دهم ذی الحجه در منی قربانی کند، پس از این کارها مثلا در اول ذی الحجه، حاجی خوب شد و از بیمارستان مرخص شد و تمکن از رفتن به مکه را دارد، در این فرض، چه باید کرد؟

در این فرع، صور مختلفی وجود دارد:

گاهی این اتفاق در حج تمتع افتاده است.

گاهی این اتفاق در عمره مفرده افتاده است.

گاهی این اتفاق در عمره تمتع افتاده است.

اما فرض اول: خوب شدن در حج تمتع

سیدنا الاستاد ظاهرا فقط همین فرض را بیان کرده است و سه فرع بیان کرده اند:

فرع اول: خوب شدن بعد از ارسال هدی یا ثمن هدی

سیدنا الاستاد می‌فرمایند: «لو برأ المريض و تمكن من الوصول إلى مكة بعد إرسال الهدي أو ثمنه وجب عليه الحج، فان كان محرما بالتمتع و أدرك الأعمال فهو».[1]

مقرر: این عبارت با عمره تمتع می‌سازد چون احرام خارج از مکه بوده است در حالی که در حج تمتع، احرام در مکه است و وصول به مکه معنا ندارد.

در این فرع، سیدنا الاستاد می‌فرمایند واضح است که حج بر این فرد واجب است و باید به مکه برود و اعمال را انجام بدهد.

دلیل بر وجوب حج: مقتضی موجود است و مانع هم مفقود.

اما وجود مقتضی: آیه شریفه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّه﴾[2] که این فرد مستطیع است و حج بر او واجب است و باید تمام کند.

اما مفقود بودن مانع: آنچه که در این فرع احتمال دارد مانع باشد، چند چیز می‌باشد:

اول: مریض و محصور شدن

دوم: فرستادن هدی یا ثمن به منی و کشته شدن آن در بعضی از فروض

و هیچکدام از این دو مانع نمی‌باشد، چون:

اولا: حصر بحدوثه، مانع از وجوب اتمام نمی‌باشد و حصر ببقائه مانع از وجوب اتمام می‌باشد، یعنی اگر نتوانست اعمال را انجام بدهد، مانع از وجوب اتمام می‌باشد.

ثانیا: اما فرستادن هدی یا ثمن آن، بخاطر امر ظاهری بوده است، اما بعد از اینکه معلوم شد این امر ظاهری، خلاف واقع بوده و مامور به ارسال پول نبوده است.

در این فرع، نیازی به نص خاص نیست و حکم آن علی القواعد است.

فرع دوم: خوب شدن و عدم تمکن از حج تمتع صحیح

این شخصی که خوب می‌شود، وارد مکه می‌شود اما می‌فهمد که تمکن از اعمال عمره و احرام حج ندارد، چون اگر این کار را کند، وقوفین یا یکی از دو وقوف را نمی‌تواند درک کند و لو اضطراری.

سیدنا الاستاد می‌فرماید در این فرع، وظیفه محصور، انجام حج افراد می‌باشد و بعد از اعمال حج افراد، یک عمره مفرده انجام می‌دهد و با این کار حجة الاسلام ساقط می‌شود، چون از مواردی است که باید عدول به حج افراد کند و همین کفایت از حج تمتع می‌کند و این فرع هم علی القاعده است.

فرع سوم: خوب شدن و عدم تمکن از حج تمتع و افراد

این محصور بدون مسامحه وارد مکه می‌شود اما فهمید تمکن از اعمال حج تمتع و افراد هر دو ندارد.

این شخص در حکم من فاته الحج است و وظیفه او، انجام عمره مفرده می‌باشد و با آن از احرام خارج می‌شود.

اما بحثی که در اینجا مطرح است این است که در سال آینده باید حج انجام بدهد یا خیر؟ ظاهرا باید حج در سال دیگر انجام بدهد اگر من له الاستطاعه باشد یا من استقر علیه الحج باشد.

فرع دوم از اصل مسئله: جریان این احکام در مصدود

همین احکام و فروض نسبت به مصدود هم پیاده می‌شود.

نکته: گفتیم در اغلب این فروع نیاز به نص ندارد و علی القاعده می‌باشد اما نص خاص در مسئله وجود دارد که در باب 3 است، حدیث 1 این باب را اکثرا ذکر کرده‌اند و یک روایت دیگر هم دارد که در مصدود است و بعضی مثل مستند و ریاض و مجمع آن را ذکر کرده اند.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أُحْصِرَ الرَّجُلُ بَعَثَ بِهَدْيِهِ فَإِذَا أَفَاقَ وَ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ خِفَّةً فَلْيَمْضِ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يُدْرِكُ النَّاسَ فَإِنْ قَدِمَ مَكَّةَ قَبْلَ أَنْ يُنْحَرَ الْهَدْيُ فَلْيُقِمْ عَلَى إِحْرَامِهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ جَمِيعِ الْمَنَاسِكِ وَ لْيَنْحَرْ هَدْيَهُ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ قَدِمَ مَكَّةَ وَ قَدْ نُحِرَ هَدْيُهُ فَإِنَّ عَلَيْهِ الْحَجَّ مِنْ قَابِلٍ وَ الْعُمْرَةَ قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَبْلَ أَنْ يَنْتَهِيَ إِلَى مَكَّةَ- قَالَ يُحَجُّ عَنْهُ إِنْ كَانَتْ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ- وَ يُعْتَمَرُ إِنَّمَا هُوَ شَيْ‌ءٌ عَلَيْهِ».[3]

این روایت صحیحه است و طریق شیخ مشکلی ندارد و طریق مرحوم کلینی در یک طریق صحیح است.

این حدیث ظاهرا به قرینه اینکه می‌گوید حج و عمره من قابل انجام بدهد، فرع سوم را می‌گوید.

در این حدیث یک اختلاف دیگر هم هست که «علیه الحج و العمره» است یا «علیه الحج او العمره» که با هم فرق دارد و اینکه عمره، عمره تحلل است یا عمره تمتع و...

 


[1] تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص460 و 461.
[3] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج13، ص183، ابواب الحصر و الصد، باب3، ح1، ط آل البیت.
logo