96/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال حج تمتع
موضوع: اعمال حج تمتع
معارضه چهارم: این معارضه بین صحیحه حماد و بزنطی و منصور و بین صحیحه معاویه بن عمار که از ادله مشهور است.
در این معارضه اولا روایات ملاحظه میشود و ثانیا خود مسئله ملاحظه میشود و ثالثا کیفیت معارضه بیان میشود و رابعا دفع معارضه در صورت وجود بیان میشود.
اما مطلب اول: ملاحظه روایات
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَاجِّ (غَیرِ الْمُتَمَتِّعِ) یوْمَ النَّحْرِ مَا یحِلُّ لَهُ قَالَ كُلُّ شَیءٍ إِلَّا النِّسَاء وَ عَنِ الْمُتَمَتِّعِ مَا یحِلُّ لَهُ یوْمَ النَّحْرِ- قَالَ كُلُّ شَیءٍ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّیب».[1]
در این روایت میگوید در حج تمتع، طیب حرام است اما در حج قران، بعد از حلق، طیب جایز میشود.
اشکال:
اولا: عبدالرحمن، مشترک بین ثقه و غیر ثقه است.
مقرر: ظاهرا عبدالرحمن بن ابی نجران است که ثقه میباشد.
ثانیا: اشتراک محمد بن حمران بین ثقه و غیر ثقه.
جواب: اگرچه عبدالرحمن مطلق، مشترک است اما به قرینه نقل موسی بن قاسم از عبدالرحمن و نقل عبدالرحمن از محمد بن حمران، معلوم میشود که عبدالرحمن بن ابی نجران است که ثقه است. همچنین اشتراک محمد بن حمران بین محمد بن حمران اعین، محمد بن حمران نحبی، اما بخاطر قرائن که بعد بیان میشود، محمد بن حمران نحبی است که ثقه است.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِی عَنْ جَمِیلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُتَمَتِّعُ مَا یحِلُّ لَهُ إِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ قَالَ كُلُّ شَیءٍ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّیبَ قُلْتُ فَالْمُفْرِدُ قَالَ كُلُّ شَیءٍ إِلَّا النِّسَاءَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عُمَرَ یقُولُ الطِّیبَ وَ لَا نَرَى ذَلِكَ شَیئاً».[2]
این حدیث هم مشکله سندی ندارد.
منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَیفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كُنْتَ مُتَمَتِّعاً فَلَا تَقْرَبَنَّ شَیئاً فِیهِ صُفْرَةٌ حَتَّى تَطُوفَ بِالْبَیتِ».[3]
اشکال:
اولا: ظاهرا این حدیث، همان حدیث 2 از باب 13 باشد و یکی از مشکلات این است که محمد از سیف است یا محمد بن سیف عمیره است.
مقرر: محمد بین 5 نفر مشترک است که محمد بن اضافر، نیست چون موسی بن قاسم از او روایت ندارد، محمد بن هیثم و محمد بن سنان و محمد بن حمید نیست چون آنها از سیف روایت ندارد و محمد بن ابی عمیر تعیین میشود و روایت معتبر است.
متن حدیث: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ سَیفٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ رَمَى وَ حَلَقَ أَ یأْكُلُ شَیئاً فِیهِ صُفْرَةٌ قَالَ لَا حَتَّى یطُوفَ بِالْبَیتِ وَ بَینَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- ثُمَّ قَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَیءٍ إِلَّا النِّسَاءَ حَتَّى یطُوفَ بِالْبَیتِ طَوَافاً آخَرَ ثُمَّ قَدْ حَلَّ لَهُ النِّسَاءُ».[4]
دوما: این دو حدیث با هم اختلاف متنی دارد، در آن حدیث کلمه متمتعا دارد و در این حدیث کلمه متمتعا ندارد و مهم همین است.
اما محتوای روایات و کلام فقهاء
محقق اردبیلی نقل میکند که بعضی بین حج تمتع و افراد، فرق گذاشتهاند و گفتهاند که در حج تمتع طیب حرام است اما در حج افراد بعد از حلق، طیب جایز است و بعد میفرمایند: «و الفرق غیر ظاهر و هذه الروایة غیر ظاهرة الصحة و الدلالة على المطلوب مع عدم ظهور القائل بالفرق غیر الشیخ».[5]
ما گفتیم که روایت صحیح است و حرف ایشان گفتهاند غیر ظاهره الصحه است، درست نیست و بعد میفرمایند این فتوا را فقط شیخ طوسی داده است.
در طرف دیگر قضیه، فرمایش صاحب ریاض است: «أما غیره فیحلّ له بالحلق أو التقصیر الطیب أیضاً، كما فی القواعد، و عن الشیخ فی جملة من كتبه و الوسیلة و السرائر و الجامع».[6]
ابن ادریس میفرماید: «إن كان متمتعا، فإن كان قارنا، أو مفردا، حلّ له كلّ شیء، إلا النساء فحسب».[7]
پس اصل این فرع که آیا در حج قران و افراد، بعد از حلق، طیب جایز است یا خیر، ظاهرا و الله العالم مشکلی ندارد که بگوئیم جایز است بخاطر این روایات و اعراضی هم صورت نگرفته است.
اما مطلب دوم: آیا روایات تعارض با ادله مشهور مثل صحیحه معاویه بن عمار، دارد یا خیر؟
جواب واضح است که این روایات با اطلاق صحیحه تعارض دارد، صحیحه میگوید طیب بعد از حلق بر ناسک حرام است، این روایات میگویند طیب بعد از حلق در حج قران و افراد جایز است.
اما ظاهرا تعارضی نیست، چون هفت روایت مشهور مطلق هستند و روایات اینجا یکی از مصادیق مطلق را میگویند که باید گفت قاعده تخصیص است نه تعارض.
اما مطلب سوم: آیا اینکه روایات اینجا مخصص ادله مشهور است، میتواند قرینه باشد که جواب معارضه سوم که جلسه قبل بیان شدیم به اینکه روایات مجوزه حمل بر قران و افراد باشد و روایات مانع حمل بر متمتع شود، یا نمیتواند؟
ظاهرا که این تخصیص نمیتواند قرینه باشد، چون ح7 و 8 و 10 و... در باب 13، در همه این احادیث، سوال از حج تمتع است و جواب در حج تمتع است و نمیتوان مورد را اخراج کرد.
پس ظاهرا والله العالم نتیجه این است که قول مشهور و سیدنا الاستاد به اینکه طیب بعد از حلق، حرام است، درست است. البته سیدنا الاستاد میگویند مطلقا حرام است و ما فعلا میگوئیم در حج تمتع حرام است.
مقرر: بحث سیدنا الاستاد هم تمتح است نه مطلقا.
فرع دوم از مسئله 35: حلیت صید احرامی
سیدنا الاستاد میفرمایند: «و لا یبعد حلیة الصید أیضا».[8]
آیا خوردن صیدی که که بر ناسک حرام شد، جایز است یا خیر؟