96/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال حج تمتع
موضوع: اعمال حج تمتع
بحث در اشکالات استدلال نظریه مشهور (روزه صحیح است و وجوب تاخیر صوم روز هفتم که نگرفته بعد از ایام تشریق):
اشکال پنجم: وجوب روزه روز هفتم منتفی به انتفاء موضوع است. این حکم در ظرف صحت روزه روز هشتم و نهم است و صحت این دو روز روزه نا تمام است و وجوب تاخیر منتفی به انتفاء موضوع (صحت) است. چون بعضی از روایات دلالت بر بطلان روزه روز هشتم و نهم ذی الحجه دارد.
منها: «وَ عَنْهُ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلَهُ عَبَّادٌ الْبَصْرِی عَنْ مُتَمَتِّعٍ لَمْ یكُنْ مَعَهُ هَدْی قَالَ یصُومُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ قَبْلَ یوْمِ التَّرْوِیةِ- قَالَ فَإِنْ فَاتَهُ صَوْمُ هَذِهِ الْأَیامِ فَقَالَ لَا یصُومُ یوْمَ التَّرْوِیةِ وَ لَا یوْمَ عَرَفَةَ- وَ لَكِنْ یصُومُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ مُتَتَابِعَاتٍ بَعْدَ أَیامِ التَّشْرِیق».[1]
در این حدیث نهی از صوم شده که دال بر بطلان است.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُتَمَتِّعٍ یدْخُلُ یوْمَ التَّرْوِیةِ وَ لَیسَ مَعَهُ هَدْی قَالَ فَلَا یصُومُ ذَلِكَ الْیوْمَ وَ لَا یوْمَ عَرَفَةَ- وَ یتَسَحَّرُ لَیلَةَ الْحَصْبَةِ- فَیصْبِحُ صَائِماً وَ هُوَ یوْمُ النَّفْرِ وَ یصُومُ یوْمَینِ بَعْدَهُ».[2]
در این حدیث هم نهی از صوم شده که دال بر بطلان است.
جواب: این اشکال اضعف از کل است. چون:
اول: در خود این دو روایت آمده که بعد از تشریق روزه بگیرد و دو روایت دیروز هم همین را میگوید که بعد از تشریق باید باشد.
دوم: این اشکال اساسا غلط است. چون محل بحث ما اتیان به روزه روز هشتم و نهم است و این روایات اگر چه نهی است، مفاد آن انفراد است نه انضمام. یعنی این دو روایت اینجا میگوید روزه روز هشتم یا نهم به تنهایی حرام است و بحث ما در جایی است که هشتم و نهم با هم آمده است.
سوما: ما در فرع پنجم دو مرحله را بیان کردیم یکی اینکه آیا این روزه صحیح است یا خیر که جای این بحث در همانجا بود.
قول دوم: این روزه باطل است و دلیل بر بطلان اشکالات بالا بر دلیل صحت روزه میباشد.
حدائق میفرماید: «أقول: لا یخفى أنه قد تقدم من الاخبار بإزاء هاتین الروایتین ما هو أصح سندا و أكثر عددا مما دل على أنه مع عدم التمكن من الصوم فی تلك الأیام الثلاثة- و هی ما قبل الترویة بیوم ثم یوم الترویة ثم یوم عرفة- فإنه یؤخر الصوم إلى لیلة الحصبة».[3]
ایشان میفرمایند دو روایاتی که دیروز خوانده شده صحیح است اما در مقابل آن روایاتی است که میگوید باطل است که هم از نظر سند اصح است و هم از نظر تعداد بیشتر است و دلالت بر این دارند که اگر این سه روز را نیاوردی باطل است و باید بعد از ایام تشریق روزه را بگیرد.
اما جواهر میفرماید: «إلا انها قاصرة عن معارضة ما عرفت من وجوه».[4]
ایشان هم میفرمایند دو روایت دیروز با این همه روایت تاب معارضه ندارد.
نکته: سه روایات از عبدالرحمن است:
اول: حدیث 1 از باب 52 که این مقصود ما نیست و کار با آن نداریم.
دوم: حدیث 4 از باب 51 که در محل بحث است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی الْحُسَینِ النَّخَعِی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: كُنْتُ قَائِماً أُصَلِّی وَ أَبُو الْحَسَنِ ع قَاعِدٌ قُدَّامِی وَ أَنَا لَا أَعْلَمُ فَجَاءَهُ عَبَّادٌ الْبَصْرِی فَسَلَّمَ ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ یا أَبَا الْحَسَنِ- مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ تَمَتَّعَ وَ لَمْ یكُنْ لَهُ هَدْی قَالَ یصُومُ الْأَیامَ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ فَجَعَلْتُ سَمْعِی إِلَیهِمَا فَقَالَ لَهُ عَبَّادٌ- وَای أَیامٍ هِی قَالَ قَبْلَ التَّرْوِیةِ بِیوْمٍ- وَ یوْمُ التَّرْوِیةِ وَ یوْمُ عَرَفَةَ- قَالَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِكَ قَالَ یصُومُ صَبِیحَةَ الْحَصْبَةِ وَ یوْمَینِ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ فَلَا تَقُولُ كَمَا قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ- قَالَ فَأَیشٍ قَالَ: قَالَ یصُومُ أَیامَ التَّشْرِیقِ- قَالَ إِنَّ جَعْفَراً كَانَ یقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَمَرَ بُدَیلًا ینَادِی إِنَّ هَذِهِ أَیامُ أَكْلٍ وَ شُرْبٍ فَلَا یصُومَنَّ أَحَدٌ قَالَ یا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللَّهَ قَالَ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ - قَالَ كَانَ جَعْفَرٌ یقُولُ ذُو الْحِجَّةِ كُلُّهُ مِنْ أَشْهُرِ الْحَجِّ».[5]
سوم: حدیث 3 از باب 52 که در آن هم مطلبی است: «وَ عَنْهُ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلَهُ عَبَّادٌ الْبَصْرِی عَنْ مُتَمَتِّعٍ لَمْ یكُنْ مَعَهُ هَدْی قَالَ یصُومُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ قَبْلَ یوْمِ التَّرْوِیةِ- قَالَ فَإِنْ فَاتَهُ صَوْمُ هَذِهِ الْأَیامِ فَقَالَ لَا یصُومُ یوْمَ التَّرْوِیةِ وَ لَا یوْمَ عَرَفَةَ- وَ لَكِنْ یصُومُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ مُتَتَابِعَاتٍ بَعْدَ أَیامِ التَّشْرِیق».[6]
حدیث دوم و سوم بعضی از مشترکات را دارند:
اول: هر دو از عبدالرحمن بن الحجاج از معصوم نقل شده.
دوم: در هر دو قبل از ترویه، کلمه بیوم آمده است. البته در بعضی از نسخ وسائل این کلمه در حدیث 3 باب 52 وجود ندارد مثل نسخه آل البیت که ظاهرا والله العالم کلمه بیوم در نسخی که آمده، اضافه میباشد. چون در تهذیب[7] و استبصار[8] این کلمه نیامده است.
حال سوال این است که با وجود و عدم وجود کلمه «بیوم» معنا چه تفاوتی دارد؟ جواب این است که اگر کلمه «بیوم» باشد معنا این میشود که سه روز باید روزه بگیرد یک روز قبل از روز ترویه یکی روز روز ترویه و یک روز هم روز عرفه باشد. اما اگر این کلمه نباشد، معنا این میشود که باید سه روز قبل از یوم الترویه و قبل از عرفه روزه بگیرد. یعنی از اول ماه تا روز هفتم، سه روز را روزه بگیرد و اگر نگرفت دیگر نگیرد و هفتم و هشتم و نهم باطل است که این نظریه قائل ندارد.
سوم: در هر دو جریان عباد بصری نقل شده است.