85/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
الحاق شروط مضمره به شروط مصرحه
موضوع: الحاق شروط مضمره به شروط مصرحه
مطلب سوم در مساله 9 الحاق شروط مضمره به شروط مصرحه در باب رباست.
اولا: در این بحث جمله من الکلمات اشاره می شود. جماعتی از محققین منهم سیدنالاستاد و منهم صاحب جواهر و غیرهما می گویند: شروط مضمره حکم شروط مصرحه را دارد.
تحریر مساله 9
سواء اشترطاه صريحا أو أضمراه بحيث وقع القرض مبنيا عليه و هذا هو الربا القرضي المحرم الذي ورد التشديد عليه[1]
جواهر می فرمایند:
و بعد ما عرفت من أن الممنوع اشتراط المنفعة صريحا، أو إضمارا قد بنى العقد عليه، من غير فرق بين كون المنفعة عينا أو وصفا.[2]
آقای سیستانی در منهاج می فرمایند:
سواء اشترطاه صريحاً أو أضمراه بحيث وقع القرض مبنيا عليه.[3]
پس لافرق بین شروط مصرحه و شروط مضمره که هردو رباست.
در قبال این نظریه، نظریه ای است که در شروط مضمره رباء نیست که این نظریه را صاحب ریاض و محقق سبزواری در کفایه و شهید در مسالک و دروس علی ما حکی عن بعضهم قبول کرده اند.
ریاض می فرمایند:
و لا فرق في الجواز مع عدم الشرط بين أن يكون من نيّتهما ذلك أم لا؛ لإطلاق النصوص الماضية.[4]
من نیتها اشاره به شروط مضمره دارد که اگر کسی در شروط مضمره چیزی داد رباء نیست.
دروس می فرمایند:
و يكره لو كان ذلك في نيّتهما و لم يذاكره لفظا، و في رواية أبي الربيع لا بأس.[5]
به قرینه« و لم يذاكره لفظا » اصرح از عبارت ریاض است، که واضح است که شروط مضمره را می گوید.
این هم این نظریه که شروط مضمره موجوب رباء نمی شود.
شروط مضمره و مصادیق آن
تحقیق این مساله اولا متوقف بر اشاره به موارد و مصادیق شروط مضمره است.
شروط مضمره عبارت است از اشیائی که مقصود متعاقدین بوده است در قالب لفظ ذکر نشده است. در عالم قصد عقد مرتبط به ان اشیاء شده است ولیکن لفظی که دلالت بر این ارتباط داشته باشد در عقد نیامده است این را شروط مضمره می گویند در مقابل شروط مصرحه که در کلام تلفظ شده است. مثلا می گوید: بعتک هذا بالف دینار بشرط ان تخیط ثوبی.
پس دو شرط داریم 1- شروط مصرحه 2- شروط مضمره که توضیح بهترش در بیان موارد ثلاثه می آید.
مورد اول از شروط مضمره شروط ابتدائی است که قبل از عقد به نیم ساعت، انشاء شده است. عقد بر اساس این انشاء آمده است ولیکن از این انشاء در عقد خبری نیست.
مثلا زید رفته پیش عمرو در ساعت 8 می گوید که 20 تومان به شما بدهکار باشم، می گوید قبلتُ. انشاء التزام به بدهکار بودن 20 تومان کرده باشد که شرط انشاء شده که بدهکاری زید به عمرو 20 تومان است.
در ساعت 8 زید می گوید: اقرضت مائه تومان که تملیک 100 به ضمان انشاء می شود ولیکن این منشیء مقصودش این استکه 100 به اضافه 20 در ذمه شما باشد در عالم قصد تملیک 100 به 100 شرطی دارد که 20 اضافه است. ما یدل علیه در عقد نیامده است اما در عالم قصد تمیلیک 100 به 100 به شرط زیاده است.
در مقابل اینکه درلفظ بگوید تملیک مائه به مائه وعشرین تومان. بگوید: اقرضت مائه بشرط ان تزید عشرین تومان که به این شروط مصرحه گویند.
پس به اصطلاح شرط که التزام به 20 تومان است که قبل از عقد به نیم ساعت انشاء شده است و تملیک 100 مشروط به این 20 است و قصد هم همین است ولیکن مایدل علیه در عقد نیامده است.
مورد دوم از مصادیق شروط مضمره:
قالباً در مقابله ها، قبل از عقد انجام می گیرد.مثلا زید پیش عمرو آمده است که مقابله این گونه است که می گوید که اگر به من 100 به من قرض دهی من به شما 20 اضافه می دهم و آن هم می گویدکه من به شما 100 قرض می دهم که 20 اضافه دهی. این مجرد گفتگوست عقد نیست.
در ساعت 8 این گفتگو انجام شده است که هر 100 تومان 20 تومان من می دهم و آن می گوید من میگیرم که این فقط گفتگوی 20 در صد است.
ساعت 5/8 زید آمده است می گوید که اقرضتک مائه تومان در لفظ سخن از 20 نیست مقصود هردو تملیک 100 به اضافه 20 است. این را می گویند از شروط مضمره یعنی در واقع تملیک 100 به 100 به حسب اعتقاد و قصد یک شرط است که 20 اضافه بشود ولی در قالب لفظ نیامده است ولی در عقد فقط تملیک 100 به 100 آمده است و این 20 در لفظ نیامده است ولی مضمره شده است.
مورد سوم نه اینکه انشاء شده است ونه مقابله است ولی 99 درصد عمل خارجی این است. این مثال را روی رباخواران و ربادهندگان پیاده کنید ما هو الخارچ در مورد رباخوار این است که صدی 20 گیرش می آید و رباء گیرنده هم می داند باید 20 درصد اضافه دهد.
کارشان همین استکه فرض کنید که بازار رباخوار ها دارید که اولی هم 120 می گوید و دهمی هم می گوید 120 این وضع خارج شما.
این دو رباخوار در ساعت 8 زید به عمرو می گوید اقرضتک بمائه تومان و معلوم است که مقصود متعارف خارجی را قصد می کند و موجود خارجی را قصد می کند. رباء دهنده قصدش این استکه 100 دادم به 120 و کذلک رباء گیرنده ولی عمدا لفظ را نیاورده است مقصود 100 به 120 است هم گیرنده و هم دهنده به این قصد این عقد محقق شده است.
عقد بر این اساس تحقق پیدا کرده است ولی لفظ نیامده است چرا نیامده است لجهت من الجهات. این هم یکی از موارد شروط مضمره.
پس مورد اول شروط ابتدائی بود و مورد دوم مقابلات قبل از عقد و مورد سوم تعارف خارجی و متعارف بودن در خارج در ان شرط.
این ضابط شروط مضمره است که اختصاص به قرض ندارد بحث عمیقی است نوع دعواها در خانواده همین است که زن چائی درست نمی کند که این از شروط مضمره است. 99 در صد از شروط مضمره این است که خانم چائی بریزد.
یا خانمی را عقد کرده استکه 9 ماه در عقد است که در این 9 ماه نفقه نمی دهد باید بدهد ولی 99 درصد نفقه نمی دهند نه پدر خانم مطالبه می کند و نه مرد داده است که در رساله ها هم آمده است که نفقه های بین عقد و عروسی به عهده زوج است؟ اینرا در شروط مضمره پیاده کنید.
در فقه این ها زیاد است مثلا می گوید بعتک هذه السیاره بمائه تومان شرط صحت این سیاره را در ضمن عقد نمی کند این شرط صحت سیاره از شروط مضمره است، از شروط بنائیه است.
این شروط مضمره که از بحثهای مهم فقه است که در باب قرض وبیع و... است. اگر وضعش روشن شود در جواب سوالها کار آسان است.
بناء علیهذا کل خدمات زن در خانه شوهر از شروط مضمره است مثلا سفره پهن کند، چای درست کند و جارو کردن خانه در طبقه ما این ها از شروط مضمره است ولو در متن عقد در انکحت نگفته چای درست کند ولی معلوم است که همه خانمها چای درست کنند.
الی الان 1- کلمات فقها در مورد رباء روشن شد 2- شروط مضمره هم بیان شد که گاهی به آن شروط بنائیه هم می گویند. اگر در کلمات شروط بنائیه دیدید مقصود ما ذکرنا است یعنی شروطی که عقد در عالم قطع بر آن شرط انجام گرفته است چون متعارف خارجی بوده است که قصد کرده است چون متعارف خارجی چای درست کردن و غذا درست کردن خانم در خانه است این شرط به نحو اضمار در ضمن عقد محقق شده است.
حالا اگر پیش قاضی آمدند و بگویند که این خانم کار نمی کند چه کنند؟
موارد شروط مضمره و بنائیه سه تاست 1- شروط ابتدائیه 2- گفتگوهای قبل از عقد 3- تعارف خارجی که این از همه اقواست که عقد بر اساس جاروکردن و غذا پختن جاری است.
مطلب سوم: این شروط مضمره دو قسم است این که این خانم باید غذا درست کند دو جور است 1- تاره در وقت عقد زوجین عجله دارند و غفلت از بیان غذا درست کردن کنند. 2- عجله ندارند وهردو قصد می کنند که غذا درست کنی و آنا هم قصد می کند که غذا درست می کنم.
این شروط مضمره یا شروط بنائیه دوقسم شد. تاره این شروط قصد می شود بحیثی که عقد بر این اساس است و بر اساس 20 درصد ما عقد را خواندیم و اخری این شروط بنائیه داعی بر کار است عقد مبتنی بر این نیست عقد درگیری با این ندارد. حالا عقد ارتباطی ندارد یا بخاطر غفلت است یا از باب اینکه می خواهد تملیک به عوض کند و داعی این تملیک به عوض این است که 20 هم گیرش بیاید.
این که 20 بدست او برسد عقد مقید به این 20 اضافه نشده است عقد بر این اساس نیامده است. این 20 اضافی داعی بر دادن قرض بوده است.مثلا کتابش را می خواهد بفروشد که با پولش بچه اش را به دکتر ببرد، داعی بردن بچه به دکتر است. حالا کتاب را فروخت و بچه خوب شد بیع که باطل نیست داعی تخلف کرد.
تاره فروش کتاب مشروط به این استکه بچه رابه دکتر ببرد و اخری داعی بفروش دکتربردن بچه است. مطلق تعارف خارجی به معنای شروط مضمره نیست.
تعارف خارجی که عقد بر آن اساس تشکیل شده است نه آن اساس داعی بر عقد بوده باشد. یا تعارف خارجی است ولی طریفین غافل بودند و علم به تعارف خارجی نداشتند. لذا تعارف خارجی دو قسم می شود 1- تعارف خارجی داعی است که عقد یبنی علیه 2- تقیید است. تملیک را مقید به این در عالم قصد میکند.
تعارف خارجی تاره اصل داعی بر عقد است و اخری قید برای تملیک و تصمیم است. شرط ابتدائی هم همین است تاره داعی است و اخری قید است.
لذا کل فقها بحث را چنین مطرح می کنند قد بنی علیه العقد، قد وقع علیه العقد کان من نیتهما ذالک
پس نتیجه ما ذکرنا الی الان این شد که در این جمله که فرمودند: که تصریح شده باشد یا مضمره باشد که شروط مضمره را درمقابل شروط مصرحه بیان می کند.
کما اینکه در شرط زیادی اگر تصریح شود رباء و حرام است کذلک اگر تصریح نشود بازهم حرام است با آن قید که قد بنی علیه العقد. ریاض و شهیدو محقق سبزواری می گویند اگر تصریح نشده و لفظ هم ذکر نشده حرام نیست.
نتیجه ما ذکرنا این شد 1- الحاق شروط مضمره به شروط مصرحه 2- شروط مضمره تاره به آن شروط مضمره و اخری شروط بنائیه گویند. 3- مصادیق شروط مضمره و مصادیق شروط بیانیه، تبانی
این سه مطلب به اضافه کلمات فقها در این مباحثه بیان شد.
حکم شروط مضمره
حالا حکم این شروط مضمره چیست؟ آیا رباست اگر رباء است به چه دلیل؟ اگر نیست به چه دلیل.
در صفحه 16 ج 25 این مسائل مطرح شده است.
1-ضابط در قیمیات چیست؟ انگشتر و گوسفنند و گوشت و زمین قیمی است ضابط قیمیات و شناخت قیمی و مثلی به چیست؟
2-قیمی ضمان به قیمت دارد یا به مثل؟
3-دلیل بر اینکه قیمی ضمان به قیمت و دلیل بر اینکه قیمی ضمان به مثل دارد چیست؟
برای کسانی که می گویند که قیمی ضمان به مثل دارد 7 روایت ذکر شد که 4 روایت از طریق عامه و 3 روایت از طریق خاصه نقل شدکه از این 7 روایت 1 روایت معتبره بود.
4-قیمت چه وقت رابدهد؟ یوم الاخذ یا یوم الدفع
5-از یوم الاخذ در کلمات فقها 5 گونه تعبیر شده بود. یوم التسلیم، یوم القبض، یوم العقد و یوم القرض