84/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
القول في القرض
موضوع: القول في القرض
و هو تمليك مال لآخر بالضمان بأن يكون على عهدته أداؤه بنفسهأو بمثله أو قيمته، و يقال للمملّك المقرض، و للمتملك المقترض و المستقرض.[1]
و هو تمليك مال لآخر بالضمان بأن يكون على عهدته أداؤه بنفسهأو بمثله أو قيمته تا اینجا ماهیت قرض را بیان میکند. و در ادامه بیان اصطلات است.
بیان قرض: زید 100 تومان به عمرو تملیک می کند که عمرو صد تومان به زید برگرداند شما یک دانه نان به زید قرض می دهی که بخورد و شکمش را سیر کند و هروقت داشت مثل او یا قیمت او را برگرداند.
شما 100 من گندم را به زید قرض می دهید که زید مالک می شود و بدنبال این مالکیت زید 100 من گندم را به شما برمی گرداند اگر مثلی است. یا قیمت آنرا بر می گرداند.
قرض یعنی مقداری از گندم را به ملک شما کردم که مثل یا قیمت آن را به من برگردانی.
پس در این که در قرض گندم مثل یا قیمت، بر گشت می کند این مقدار هیچ تاملی نیست مثل نان یا قیمت آن مثل گوسفند یا قیمت گوسفند.
قرض یعنی دادن چیزی که عوض آنرابگیرد مثل دادن تسبیح یا نان یا گوشت که عوض را بگیرد.
مشکله ای که در این جا است، آنچه را که می گیرد مثلا فرض کنید 100 من گندم داده و 100 من گندم می گیرد. آن 100 من گندمی که می گیرد چه نقشی در این معامله دارد؟
در نقش آن 100 تومان یا 100 من گندم که شما روی 100 من گندم مثال بزنید که 100 من گندم زید به عمرو داده که 100 من بگیرد. این100 من گندمی که می گیرد چه نقشی دارد؟ دو احتمال است 1- نقش این 100 من نقش عوضیت است 100 من به 100 من است. 100 منی که می گیرد، بدل 100 منی که داده است، عوض 100 منی که داده است. این یک نظریه. ما در مقام اداء که واضح بود مثال زدیم شما 100 من گندم به زید داده اید عوض این 100 من گندم چه چیز در ذمه زید آمده است؟ 100 من مثل در ذمه زید آمده یا 100 من قیمت در ذمه او است یا هیچکدام نه مثل نه قیمت؟
عالم اداء روشن است. بروید عالم عقد 100 من گندمی که زید به عمرو داده است، آیا 100 در مقابل 100 من مثل در ذمه است آیا در مقابل قیمت 100 من در ذمه است؟ 100 عین در مقابل 100 قیمت است؟
ماهیت قرض
ماهیت قرض این است که دادن 100 من گندم به مثل آن در ذمه مدیون به قیمت آن در ذمه مدیون باشد اگر این جور معنا کردید این معاوضه است. این 100 من در خارج است آن 100 تومان در ذمه است.اگر این جور شد مفهوم و معنای قرض، معاوضه است. 100 خارجی که عوض آن 100 در ذمه است.
جماعتی از محققین ماهیت قرض را اینگونه معنا می کنند. 100 در مقابل 100 است.
ملاحظه کنید جواهر دراین رابطه خیلی اضطراب دارد در یک صفحه دو جور عنوان می کند عبارت اوضح ایشان این است.
إلا أن يقال: إن القرض و ان كان له شبه في الضمانات إلا أنه من المعاوضات أيضا إذ هو كما عرفت دفع الشيء بقصد ثبوت عوضه في الذمة....[2]
این جمله را دقت کنید إذ هو كما عرفت دفع الشيء بقصد ثبوت عوضه في الذمة
این 100 من گندم را می دهد قصدش این است که مثل این 100 من گندم در ذمه عوض باشد. هم تعبیر به عوض کرده و هم تعبیر به ثبوت عوض درذمه کرده است. که هر دو تعبیر می خواهد بگوید مقابله 100 من گندم 100 من گندم ثابت در ذمه است. خوب اگر مقابله است مقابله معنایش معاوضه است می بینیدکه در این عبارت مختصر بحث روشن نبوده می گوید که هم به معاوضات شباهت دارد و هم ضمانات. ولی تصریح می کند که این از معاوضات است.
در ده سطر جلوتر بروید همین صفحه می فرمایند:
سيما بعد أن كان القرض قسما من الضمانات و إن توقف على التراضي.[3]
بحث وقتی سنگین می شود در یک صفحه مثل صاحب جواهری اینگونه سخن می گوید. قرض را از ضمانات می داند.
این جمله «و إن توقف على التراضي» اگر متوجه شوید یک اشکال بزرگی را در باب قرض دفع کرده است. همان اشکالی که محقق ایروانی بر حاشیه مکاسب کرده که همه را کلافه کرده که چه کنند. پس اشکال مطرح بوده و جواب هم مطرح شده است.
جمله «و إن توقف على التراضي» امروز یا فردا توضیح داده خواهد شد.
ملاحظه کنید مجمع الفائده را
لأنّ الإذن إنما حصل من المالك بأن يكون مالكا و يكون عليه العوض لا مطلقا كما في سائر المعاوضات فإنها على تقدير بطلانها لا يجوز التصرف بأنّ الإذن قد حصل.[4]
این کلمه «عوض» را دقت کنید. شما 100 من گندم را می دهید که این ملک شما باشد مجانا هم نداده 100 من گندمی را تملیک کرده که عوض آن در ذمه مدیون باشد یا قیمت آن در ذمه مدیون باشد. می بینید که جماعتی از فقها اصرار هم دارند که قرض را از معاوضات می دانند زیاد هستند از قدماء که چنین گفتند که قرض از معاوضات است. این یک نظریه
مفهومی که همه می فهمند وقتی به تحلیل می رود می بینید این مشکله پیدا می شود که 100 من مثل، عوض است یا عوض نیست. صاجب جواهر با اضطراب می گوید که در یک صفحه می گوید از ضمانات است و در همان صفحه می گوید از معاوضات است.
اقوال در ماهیت قرض
پس یک نظریه در ماهیت قرض این است که القرض من المعاوضات.
خلاصه اینکه 100 من گندم عوض آن 100 من در ذمه مدیون است.
نظریه دوم: مرحوم شیخ انصاری انتخاب کرده است سیدنالاستاد انتخاب کرده اند بلکه مصرند که قرض از معاوضات نیست.
ملاحظه کنید مکاسب مرحوم شیخ شاید دراشکال هفتم باشد.
و يمكن إخراجه بأنّ مفهومه ليس نفس المعاوضة، بل هو تمليك على وجه ضمان المثل أو القيمة، لا معاوضة للعين بهما؛ و لذا لا يجري فيه ربا المعاوضة، و لا الغررالمنفي فيها، و لا ذكر العوض، و لا العلم به، فتأمّل.[5]
همان کلامی که صاحب جواهر فرمودند: إلا أن يقال: إن القرض و ان كان له شبه في الضمانات إلا أنه من المعاوضات أيضا إذ هو كما عرفت دفع الشيء بقصد ثبوت عوضه في الذمة....[6]
مرحوم شیخ می گوید: مثل و قیمت عوض این 100من گندم نیست. قرض 100 من عوض 100 من نیست.
ادق از این کلام سیدنالاستاد است که جهت ادقیت را عرض می کنم
و هو تمليك مال لآخر بالضمان بأن يكون على عهدته أداؤه بنفسهأو بمثله أو قيمته، و يقال للمملّك المقرض، و للمتملك المقترض و المستقرض.[7]
این تملیک به عوض و تبدیل مال به مال نیست بلکه تملیک به ضما است. این تملیک به ضمان یعنی چه؟ یعنی این 100 من گندم را به تو می دهم که همین 100 من گندم را به من برگردانی. اگر این 100 من را خوردی مثل ان را برگردانی اگر خوردید قیمتش را بدهید.
مرحوم شیخ اداء نفس را نگفته ولی سیدنالاستاد اداء نفس را گفته است.
این 100 من گندم را برگردانید یا مثل را برگردانید یا قیمتش را برگردانید در کجا دارد که عوض را برگردانید؟
و هو تمليك مال لآخر بالضمان بأن يكون على عهدته أداؤه بنفسهأو بمثله أو قيمته
خود مال یا مثل اگر مثلی است یا قیمت اگر قیمی است را برگرداند.
پس نظریه دوم در باب قرض این است که قرض داخل درضمانات است. مفهوم قرض تملیک به ضمان است گیرنده مثل را ضامن است نه عوض 100 من را. این را بیاورید با تحلیل ببینید می توانید معنا کنید.
100 من مثل، که باید بدهد ضمان باشد یعنی چه؟ عوض باشد یعنی چه؟
عوض باشد معلوم شد معاوضه است ولی اگر ضمان باشد معلوم شد که معاوضه نیست. اشکال مرحوم ایروانی همین است که می گوید یا معاوضه می گویید یا غیر معقول سخن می گویید. 100 من گندم را باید بدهد چگونه می شود عوض نباشد؟ گیرنده 100 من گندم را خورده از هر کسی بپرسید می گوید که این 100 من عوض آن 100 که به من دادی.
این محققین می خواهند بگویند واقع آن عوض نیست، واقع وجه الضمان است. واقع تملیک مع الضمان است.
در این که آن 100مثل عوض نیست، دقت کنید من جانب معنای ضمان، ثبوت المثل او القیمت نیست بلکه معنای ضمان وارد شدن عین مضمونه در ذمه ضامن است. شما این دفتر راآتش زدید زید این دفتر راغصب کرده که در فرض اول ضامن به اطلاق است در فرض دوم ضامن به ید است در مکاسب که خوانده اید. غاصب این دفتر را می دزدد غاصب ضامن است چی درذمه غاصب می آید؟ این دفتر یا مثل این دفتر یا قیمت این دفتر؟ اگر این معنا مراد است اگر عین موجود است چرامی گویید باید عین رابرگرداند. در باب غصب اگر غاصب چیزی را غصب کرد. این ید، ید ضمانی است چرا که معاوضه ای که نشد ه است. این غاصب این دفتر را که غصب کرده ضامن است یعنی نظریه اولی می گوید مثل یا قیمت در ذمه آمده است. عین اگر موجود است عین در ذمه آمده است و مادامی که موجود است غاصب باید عین رابرگرداند. نمی تواند بدل یا مثل بدهد.
نتیجه معنای ضمان ثبوت مثل 100 من گندم یا قیمت 100 من گندم نیست بلکه معنای ضمان، ثبوت العین فی الذمه است. اگر این خوب روشن شد اساس مساله حل شده است.
این 100 من گندم که می دهد عوض در ذمه ندارد که معاوضه باشد این 100 تومان که داده این 100 تومان در ذمه است مثلی که در ذمه نیست که معاوضه باشد.
نتیجه ما ذکرنا اینگونه بنویسید من جانب معنای ضمان ثبوت المثل و القیمت فی الذمه نیست مثل و قیمت در ذمه نیست بلکه معنای ضمان کون العین فی الذمه است. ثبوت العین فی الذمه است. کون العین فی العهده است این معنای ضمان است.
من جانب آخر ثبوت العین فی الذمه در باب قرض با ثبوت العین فی الذمه درباب ضمان با هم فرق دارد که این دومی توضیحش مقدمه این است که چگونه شد که عین شد یا مثل یا قیمت را اگرشد برگرداند.
اینگونه بنویسید. من جانب معنای ضمان ثبوت المثل و القیمه فی الذمه نیست. من جانب آخر معنای ثبوت العین فی الذمه درباب قرض با ثبوت العین فی الذمه درباب ضمان با هم فرق دارد.