« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی

84/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

واجبات مالیه مریض

 

موضوع: واجبات مالیه مریض

 

مسئله 1: «لا إشكال و لا خلاف في أن الواجبات المالية التي يؤديها المريض في مرض موته كالخمس و الزكاة‌و الكفارات تخرج من الأصل».[1]

این مسئله در این است که واجبات مالیه مریض در مرض موت، من الاصل است.

واجبات مالیه، صد تومان خمس بدهکار است، صد تومان زکات بدهکار است، ده من نان کفاره بدهکار است، صد تومان بابت نذر صدقه بدهکار است.

نذر کرده است اگر بچه اش خوب شود، صدقه بدهد و فردا روز مردنش است و در مرض موت است، در این مرض موت، این واجبات را ادا می‌کند.

صد تومان خمس را به سادات می‌دهد، صد تومان فقراء را به فقراء می‌دهد و... این تصرفات مریض در مرض موت چگونه است؟

این در واقع منحل به دو سوال می‌شود:

1. این تصرفات صحیح او لا؟

2. این تصرفات از اصل است یا از ثلث است؟

نسبت به سوال اول لا ینبغی التامل که این تصرفات صحیح بلکه واجب. خمس و کفاره و زکات که بدهکار است واجب است بدهد، للاطلاقات، اطلاق ادله ای که می‌گوید کفارات و خمس و زکات اگر بدهد صحیح است در مورد بحث محکَّم است.

درباره سوال دوم که این تصرفات از اصل ترکه برداشته می‌شود، ابتدائا از سرمایه خمس را می‌دهد، زکات را می‌دهد، کفارات را می‌دهد، بعد از این اگر چیزی ماند به ارث داده می‌شود و به مصارف وصیت می‌رسد و...

دلیل بر اینکه اینگونه تصرفات من الاصل است، یعنی اینگونه تصرفات اختلافی نیست، به عبارة اوضح این گونه تصرفات داخل در آن فرع پر سر و صدا نیست.

تقدم الکلام فرع هفتم از فروع سبعه که مورد اختلاف است که سید می‌گوید بالضروره من الاصل است و جواهر می‌گوید بالضروره من الثلث است.

به اصطلاح فرعی که تقدم الکلام این بود هل المنجزات من الاصل او المنجزات من الثلث که شاید یک ماه بیشتر طول کشید و دو ماه تعطیلی است.

مسئله یک بحث علمی تازه ندارد و می‌گوید از فرع اختلافی خارج است، می‌گوید این فرع خارج از بحث منجزات مریض است، این مریض به دست خود کفاره، خمس، زکات و... را داده است.

چرا این از منجزات خارج است؟ این از منجزات است و معلق نکرده است بر مردن، کفاره و خمس و زکات را که داده است، منجز است و معلق نکرده است و تقریبا اتفاقی است که از بحث گذشته خارج است، چون بحث گذشته با این بحث در جنس منجزات متحد است و هر دو تصرفات منجزه است، آن بحث تصرفات مریض بود این هم تصرفات مریض است، آن در مرض موت بود این هم در مرض موت است و در این جهات مثل هم هستند.

آن فرع این بود که کسی در مرض موت کتابش را به دوستش بخشیده است یا خانه را وقف کرده است، اختلاف بود که جواهر می‌گوید از ثلث است و سید می‌گوید از اصل است.

سیدنا الاستاد می‌گوید این مسئله را به حساب آنجا نگذارید، چون آنجا منجزات تبرعی بود و این منجزات واجب است.

رمز اینکه این مسئله خارج است این است که آن بحث اختصاص به منجزات مجانیه و تبرعیه داشت.

پس بحث گذشته اختصاص به منجزات تبرعیه داشت و این بحث از منجزات خارجیه است.

کل واجبات مالیه به این کلمه از بحث قبل خارج می‌شود، مثلا اگر حجة الاسلام یا حج نذری یا نذر صدقه از واجبات مالیه است از آن بحث خارج است. چون این واجبات منجزه است و بحث گذشته منجزات تبرعیه و مستحبه بوده است.

پس روشن شد که چرا سیدنا الاستاد می‌فرمایند منجزات واجبه در مرض موت من الاصل است، چرا از آن بحث خارج کردید؟

پس مطلب اول این است که چرا این تصرفات صحیح است جوابش للاطلاقات

مطلب دوم این بود چرا این بحث از بحث منجزات مریض خارج است؟ جوابش این بود که آن بحث در تبرعات بود و این از واجبات است.

لذا می‌گویند واجبات از اصل است و از مطلب قبل خارج است.

طبعا سوال سومی است که داخل در کدامیک از فروع سبعه است؟

یکی از فروع سبعه تصرفات انسان صحیح بود که انسان صحیحه خانه خود را فروخته است.

یکی از فروع این بود که تصرفات مریض در غیر مرض موت بود.

یکی از فروع این بود که اگر مریض وصیت کند داخل از ثلث است یا خیر؟

یکی از فروع این بود که اگر آدم صحیح وصیت کند داخل از ثلث است یا خیر؟

تا اینجا گفتیم در فرع هفتم نیست سوال این است که داخل در کدام فرع است؟

ظاهرا والله العالم داخل در فرع ششم است، فرع 5 معاوضات بود که داخل در آن نیست، پس در 5 فرع اول نیست، طبعا از مصادیق فرع شش باید باشد.

عبارت را ملاحظه کنید، داخل در فرع اول نیست چون مرض غیر موت است و این مرض موت است. داخل در فرع سه نیست چون تصرفات صحیح است اما این فرد مریض است، داخل در فرع 2 و 4 نیست چون باب وصیت است و بحث شما وصیت نیست.

داخل در فرع 5 نیست چون ملاحظه کنید متن را: «كما أنه لا إشكال في نفوذ عقوده المعاوضية المتعلقة بماله كالبيع بثمن المثل و الإجارة بأجرة المثل و نحو ذلك».[2]

خمس که معاوضه نیست که ثمن و مثمن داشته باشد، کفارات اینگونه نیست.

لذا این فرع را نمی‌توانید داخل در این فرع کنید.

اگر داخل در این فرع نشد، داخل در این فرع هم نیست: «و انما الاشكال و الخلاف في مثل الهبة و الوقف و الصدقة و الإبراء و الصلح بغير عوض و نحو ذلك من التصرفات التبرعية».[3]

پس شش بحث است که چرا داخل در فرع اول و دوم و سوم و چهارم و پنج و هفتم نیست.

طبعا داخل در فرع شش باید باشد ملاحظه کنید: «و كذا لا إشكال في جواز انتفاعه بماله كالأكل و الشرب و الإنفاق على نفسه و من يعوله و الصرف على أضيافه، و في مورد يحفظ شأنه و اعتباره و غير ذلك، و بالجملة كل صرف فيه غرض عقلائي ممّا لا يعد سرفا و لا تبذيرا أيّ مقدار كان».[4]

این باید داخل در این فرع کنید.

100 تومان در مرض موت نفقه عیال را داده است و این اشکال ندارد، چون نفقه عیال واجب است، لباس خریده است خارج است چون واجب است، پول دکتر داده است در مرض موت، که گفتیم خارج است.

پس در فرع شش گفتیم تصرفاتی که در مرض موت انجام می‌گیرد از قبیل نفقه خود و عیال، از محل بحث خارج است، مسئله یک هم همین است که پرداخت کفاره و اداء خمس و زکات غرض عقلائی است و از فرع اختلافی خارج است.

پس از ما ذکرنا روشن شد که مسئله یک یک بعد نفی دارد و یک بعد اثباتی دارد.

بعد اثباتی این است که در فرع شش داخل است.

بعد نفی ای این است که از شش فرع دیگر خارج است.

لذا مرحوم سید در منجزات را ملاحظه کنید اینگونه فرموده است: «و خرج بالتّقييد بالتبرّع العقود المعاوضية كالبيع بثمن المثل و الصّلح كذلك و الإجارة بأجرة المثل و الهبة المعوضة و نحوها فإنّها خارجة عن الأصل بلا إشكال و لا خلاف و كذلك إذا كان ذلك بغير عقد من العقود المعاوضيّة كما إذا دفع المال لحفظ عرضه أو حفظ نفسه أو من يعول عليه أو حفظ ماله أو نحو ذلك».[5]

می گوید بحث ما اینگونه است که فقهاء گفتند تصرفات غیر لازمه مریض در مرض موت چگونه است یا بگوئید تصرفات مریض یا تبرعات المریض همه یک چیز را می‌گویند.

سید می‌گوید فقهاء در عنوان می‌گوید تصرفات غیر لازمه، بخاطر این است که واجبات مالیه خارج است، مثل خمس و زکات و کفاره و...

پس نتیجه ما ذکرنا این شد که الی الآن در مسئله 1 صحیح چرا؟ من الاصل است چرا؟ از فرع 1 و 2 و 3 و 4 و 5و7 نیست چرا؟ خروج از هر کدام از این فروع دلیل خاصی دارد و یک جهت نیست.

و در فرع شش داخل است که تقدم الکلام دلیلش.

این مسئله دنباله ای دارد که مورد ابتلاء شما علماء است.

توضیح آن در کتاب وصیت داده می‌شود و اجمالش فردا می‌اید و آن این است که وصیت به واجبات حکمش چیست؟ چه قسمی از وصایا من الاصل است و چه قسمی من الثلث است؟

وصیت به واجبات باید بیان شود که چگونه است که فردا خواهد آمد.

 


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص23.
[2] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص22.
[3] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص22.
[4] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص22.
[5] یزدی، سید محمد کاظم، رسالة فی منجزات المریض، ص13.
logo