83/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
سن بلوغ دختران
موضوع: سن بلوغ دختران
جواب از این مناقشه این است که:
اولا مراد از این احادیث کون التسع امارة تکوینیة طبیعیة علی الحلم است، علی البلوغ است، علی الاشد است.
پس احتمال چهارم صحیح است.
بیان ذلک: اولا خود عمر، از جعلیات نیست، میخواهد شهر یا ماه یا سنه را حساب کنید، تسع سنین را حساب کنید، تسع سنین در قالب جعل درست نمیشود، تحقق تسع سنین مبادی واقعیه دارد و لذا اگر شارع یا غیر شارع بدون تصرف تکوینی بگوید انسان 8 ساله، 9 ساله شود، امکان ندارد، انسان 8 ساله نمیتواند 9 ساله شود، بگوید انسان 10 ساله، 9 ساله باشد، 12 ماه خورشید و... کار کردهاند و شارع بگوید نباشد، اگر تصرف تکوینی نکند.
پس عمر 9 باشد، 10 باشد، ازا مور جعلیه نیست از امور خارجیه است، باید 9 تا 12 دور قمر و خورشید و...انجام شود تا 12 شود مگر تنظیر، ما میخواهیم بگوئیم حقیقتا این شود که امکان ندارد.
مطلب دوم ایضا از واضحات است و آن این است که عمر در موجودات اثرگذار است و تاثیر دارد، و این تاثیر، تکوینی است و جعلی نیست.
مثلا فرض کنید پنجاه در سفیدی مو اثر دارد، اثر این در سفیدی مو، جعلی نیست از امور تکوینی است، 15 در روئیدن موی صورت فرض کنید نقش دارد، این نقش جعلی نیست، عبور 15 تاثیری تکوینی دارد، جاعل بخواهد یا نخواهد، 6 ماه از حین زراعت تاثیر تکوینی در درو کردن دارد، گذشت شش ماه تکوینا در رسیدن گندم اثر دارد، اگر اثر نداشته باشد، چرا 1 ماهه اثر ندارد.
سه ساله در به ثمر رسیدن درخت اثر دارد، این به جعل نیست، باید میانگین را به دست آورد که اگر درخت انگور است میوه میدهد.
گذشت سه سال در بچه دار شدن گاو اثر دارد، 1 ساله و 5 ساله نمیشود، این تاثیر تکوینی است و جعلی نیست، مثلا فقط 3 ساله میشود.
پس لا ینبغی التامل که عمر تاثیر تکوینی در کل موجودات شود، اگر قد این بچه میخواهد 30 سانت شود، باید 2 یا 3 سال بگذرد.
تاثیر سه سال در 30 سانت از نظر قد، تاثیر تکوینی و طبیعی است.
فعلیه لا شبهة به اینکه عمر 9 باشد، 10 باشد، 100 باشد، 2 باشد، 1 باشد، تاثیر در تکوینیات و امور واقعی دارد، از قبیل بچه دار شدن گاو و گوسفند و شتر و ثمره دادن درخت و بلند شدن گیاه و درخت و قد انسانها عمر اثر دارد و این اثر، اثر جعلی نیست، اثر تکوینی و طبیعی است.
و ثالثا این اثرگذاری ها متخصص دارد، یعنی جوری نیست که این را کسی نفهمد، آن کسی که ده سال طوفانی کرده است میفهمد گوسفند در چه سالی بچه دار میشود کسی که زراعت کرده است میفهمد گندم در چه زمانی برداشت میشود، باغدار بخاطر تجربه میفهمد گلابی سال چند ثمره میدهد.
ما نمیفهمیم تجربه و کار مان نیست، اما کسی که کارش این است میفهمد سال سوم ثمره میدهد و قد و طولش اینقدر میشود.
هر کس در کار خودش این را میفهمد، اهل هر شغل با ادنی التفات میفهمد سن در گندم و برداشت چه مقدار لازم است.
و لذا تمام یا اغلب داروها عمرش معین است، دکتر متخصص میداند این قرص تا چه مقدار دوام دارد، بعد از شش ماه مثلا فساد میشود، این امر واقعی در فساد تاثیر دارد، فساد این قرص دو ماه است مثلا.
در نان هم همین است که فساد این نان سه ماه است مثلا، این جعل کرده است یا تکوینا این است.
تمام اغذیه و ادویه و داروها متخصصین میدانند این دارو چقدر دوام دارد، اینها جعل میکنند؟ هر کار میکنند، شما هم بکنید.
این فساد را از کجا به دست آورده اند، فساد نان یا میوه را از کجا آورده اند، در اغذیه و ادویه و انواع میوه ها الان عمری را برای صحت و فساد علامت قرار میدهند، اینها اعتبار و جعل فساد میکنند یا طبیعتی را نشانه طبیعت دیگر میگویند؟ شش ماه که طبیعة است نشان برای طبعت دیگر که فساد است میگیرند.
فعلیه جای تامل نیست که هر متخصصی اگر سوال شود عمر چه نقشی در این موضوع دارد میگوید، چه نقشی در حامله شدن گاو و گوسفند دارد میگوید، چه نقشی در روییدن موی این حیوان دارد، میگوید.
پس جای تامل نیست که هر موجودی که متخصص دارد، عمر را نشانه صحت فساد آن موجود یا نشانه قد یا نشانه ثمره آن موجود قرار میدهند بلکه نشانه مرگ را قرار میدهند.
بروید داروخانه و نانوایی نگاه کنید که عمرش مشخص است.
فقط سوال این است که آیا امام صادق ارتباط بین عمر و فساد اشیاء را میداند یا خیر؟
سوال این شد که دهقان و دکتر و مهندس میداند، سوال این است که آیا امام صادق از نقش عمر در قد و پیدایش حالت اطلاع دارد؟ فرض کنید اولین نقطه شروع حلم، قدرت بر تکون منی است، یا اولین نقطه شروع حلم، بچگی تمام شود و تمییز و عقل میآید، یا بفرمائید اولین نقطه شروع بلوغ، وقتی است که قدرت بر تولید مثل دارد، آیا امام صادق چه مقدار در این قدرت تاثیر دارد، میداند یا خیر؟
کشاورز بداند و امام صادق نداند؟ خیلی بی انصافی است امام صادقی که از زیر زمین و برزخ خبر میدهد اما نقش عمر در تولید مثل را نداند، نعوذ بالله.
نتیجه ما ذکرنا اینکه همانگونه که عمر در ارتباط با موجودات نقش دارد و این نقش جعلی نیست و این نقش کاشف دارد، متخصص دارد، اگر اینجوری است خیلی بی انصافی است که انسان بگوید امام صادق نمیداند.
نتیجه این میشود لنا ان نقول که امام صادق طبیعتی را نشانه طبیعت دیگر قرار داده است، جعل نیست، عمر که یک جریان طبیعی است، همانجور که میتواند نشانه برای همه اشیاء باشد، صد ها مثال میتوانید بزند، پس 9 سال میتواند ثبوتا اماره باشد که قدرت در تولید مثل ایجاد شود.
این را امام صادق میداند.
متخصصین امروز علم امام صادق را ندارند که حرف اینها را بگیریم و حرف امام صادق را کنار بگذاریم. طبیعی علامت برای طبیعی است، در این طائفه امام 9 سال را تعبیر برای حلم قرار داده است، واقعیتی را امام صادق برای انسان ها بیان کرده است، احتلام و حیض طبیعة بیان شارع و امام صادق نمیخواهد.
انچه که وجود دارد، عمر است، ممکن است انسان ها 1000 سال دیگر کشف کنند، آن روز امام صادق میفرمایند 9 سالگی علامت اولین نقطه شروع حلم است.
این چه اشکالی دارد؟ عمر علامت طبیعی باشد چه اشکالی دارد؟
امام صادق میفرمایند در همه دنیا اولین نقطه از 9 شروع میشود.
پس لنا اینکه ما احتمال چهار را انتخاب کنیم و عمل به این روایات کنیم و غصه جهانی شدن اسلام را نخورد، همه نگویند دین خوبی است، بی تفاوت نباشیم، دین را قیچی نکنیم که مردم نمیپسندند.
نتیجه اینکه ما احتمال چهار را انتخاب میکنیم و ثبوتا و اثباتا صحیح است.
پس اینکه میگویند این پدیده طبیعی است و امام و آخوندها چکار دارند، وظیفه آخوند روایت معنا کردن است و فهمیدن است.
نتیجه ما ذکرنا اینکه با تحفظ ما ذکرنا:
1. عمر امر واقعی است و امر جعلی نیست.
2. این اماره طبیعی در تمام موجودات نقش دارد.
3. این اماره طبیعی کاشف دارد، در ادویه کاشفش، دکتر، در زارعت کاشفش باغبان، در ساختمان کاشفش مهندس و در فقه کاشفش امام صادق است.
فعلیه مسئله بلوغ مشکله ای ندارد.
اما عباراتی که دیروز عرض شد، متاسفانه بعضی ها که این حرفها را میزنند آدمهای خوبی هستند و بد نیستند:
1. میگویند این اماره تخلف دارند، شما 9 را اماره بر چی میگیرید؟ چرا قیاس بر حیض میگیرد؟ حیض مگر بلوغ است؟ حیض کاشف از بلوغ است و هیچ کس نگفته است حیض بلوغ است، 9 را اماره بر بلوغ بگیرید به حیض چه ربطی دارد، حیض که اشد و حلم و نکاح است که حیض اشد و حلم و نکاح نیست، حیض کاشف اینها نیست، چرا 9 را با حلم قیاس نمیکنید و آمار بگیرید.
چرا آمار 9 و حیض میدهید که در فلان مملکت 10 درصد 10 سالگی است، بگو 100 درصد در 12 سالگی است مگر حیض بلوغ است که 9 سالگی را علامت قرار دهید.
شما باید 9 نسبت به بلوغ بسنجید و تخلف را بیان کنید، مثلا اگر اولین نقطه شروع بلوغ، قدرت تکون منی است، این را کارشناسی کنید نه حیض را.
اینکه میگویند تسع اماریت حیض نمیشود، چون تخلف دارد و مطابق با حیض 60 درصد ندارد، هیچ نداشته باشد، چه ربطی به بحث شما دارد.
یا میگوئید 15 تطابق با احتلام ندارد، احتلام بلوغ نیست، اماره است، شما دنبال منکشف هستید با حیض کار نداشته باشید.
اینکه میگویند چرا با حلم نشانه نگرفته اید، همه میگویند نه سالگی اماره علی الحلم است اینکه میگویند 9 را نشانه حیض قرار دهید، حیض مرکز بحث نیست، 9 اماره بر بلوغ است که حالت نفسانی است و حیض هم اماره بر این است.
شما باید اولین نقطه شروع بلوغ مقایسه کند و ببین متخصصین چه میگویند نه با حیض.
پس کل این مباحث از بحث خارج است چون مقایسه با حیض شده است که خودش بلوغ نیست، اماره است، ما میخواهیم مقایسه بین علامت و ذو العلامه که حلم و اشد است میخواهیم کنیم و الی الان دلیلی بر خلاف روایات اقامه نشده است.
فعلیه ظاهرا والله العالم از این جهت مشکله ای ندارد و ما احتمال چهار را انتخاب میکنیم میگوئیم 9 سالگی علامت پیدایش حلم در انسان است و امام صادق این علامت را کشف و بیان کرده است نه اینکه جعل کرده است.
پس کما افاده صاحب الجواهر: «نعم يرجع إلى الشرع في مبدء السن الذي يحصل به البلوغ مثل».[1]
و در صفحه 17: «و جميع ما ذكر علامة له، فهو كاشف عن الوصول إليها حتى السن».[2]
سن بلوغ نیست بلکه کاشف است که اولی نقطه مایز بین طفل و غیر طفل پیدا شده است.
نتیجه ما ذکرنا این است که از این ناحیه هم مشکله ندارد و للکلام تتمة و از راهپیمایی امروز هم فراموش نکنید.