82/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
سن بلوغ دختران
موضوع: سن بلوغ دختران
احتمال سوم این است که جمله و ذلک انها تحیض لتسع سنین در معتبره ابن سنان، علت برای کتابت سیئات بر دخترها در سال 9 باشد.
در این احتمال، دو مطلب است:
1. این جمله میتواند علت برای ما قبل باشد یا نمیتواند؟
2. علی فرض اینکه این جمله علت باشد، مطالب ثلاثه متقدمه نتیجه میدهد یا نمیدهد؟
فعلا کلام در مطلب اول است.
ظاهرا والله العالم این جمله علت برای ما قبل نمیتواند باشد. چون علت بودن این جمله برای ما قبل، خلاف ظاهر است، بلکه ممکن نیست.
بیان ذلک من جانب اصل در تعلیلات تعلیل به امر ارتکازی است، تعلیل به امر تعبدی خلاف ظاهر است، مثلا معلل شما وجوب اکرام است، اکرم زیدا گفته است، به دنبال معلل، تارة علتی ذکر میکند و آن این است میگوید اکرم زیدا لانه عالم، وجوب اکرام معلول است و لانه عالم علت است و اخری میگوید اکرم زیدا لانه طویل، لانه قصیرٌ، اگر اولی را گفت میگویند علت امر ارتکازی است و مناسب با معلول است طبیعت حال مقتضای اکرام دارد همه کس بفهم است این مناسبت. همه میدانند این علت مناسب با معلول است و همه میگویند امر ارتکازی مناسب با معلول است و اگر لانه قصیر گفت، ربطی بین اکرام و قصیر نیست و تعبدی میشود.
اگر علت از قبیل اول باشد، ارتکازی است و اگر دوم باشد امر تعبدی است و نیاز به قرینه دارد.
و من جانب آخر کلمه حیض در این روایت، ظهور در حیض فعلی دارد، انها تحیض دو احتمال دارد:
1. در این سن رویت دم است، دم فعلی است، احتمال دوم این است که دم فعلی نباشد، شانیت رویت است، میشود علت، رویت فعلی باشد، میشود علت، شانیت رویت باشد. ظاهر لفظ دلالت بر این دارد ما هو العلة اولی است و رویت دم است، حیض فعلی است، حیض شانی که حیض نیست.
دومی یا معقول نیست علت باشد بنا بر اینکه معدوم علت وجود نمیشود یا معقول است اما خلاف ظاهر است. وصف عنوانی ظهور در فعلیت دارد، زید ضاحک، یعنی ضحک فعلی، نه اینکه شانیت ضحک دارد.
ظاهر لفظ، فعلیت است. اگر قائل شدید امور شانیه میتوانند علت برای امر وجودی باشد، بحثش باشد. حداقل قبول کنید که خلاف ظاهر است. حیض شانی علت خطاب و عقاب باشد، دلیل میخواهد.
نتیجه مطلب دومی که عرض کردم این شد که کلمه انها تحیض ظهور در حیض فعلی دارد و حیض فعلی یا نمیتواند علت شود یا خلاف ظاهر است.
اضف الی ذلک تعلیلات همیشه باید امر فعلی باشد، اکرم زیدا لانه عالم، لا تشرب الخمر لانه مسکر، لانه مسکر وقتی علت میشود که اسکار فعلی باشد نه اسکار شانی.
پس از سه جهت کلمه انها تحیض، ظهور در رویت خارجی دارد، لظاهر اللفظ، و لعدم الامکان ثانیا و لظاهر التعلیلات ثالثا.
این هم مطلب دوم.
مطلب سوم این است نوع تعلیلات یا دائمی است یا غالبی است، لانه مسکر یا غالب است یا دائمی است، لانه عالم یا دائمی است یا غالبی است. تعلیل به امر نادر، یا مستجهن است یا خلاف ظاهر است.
ملاحظه کنید وقتی میگوید لا تاکل الرمان من هذا البستان لانها حامض، سه فرض دارد:
1. صد در صد درختها ترش باشد
2. 60 درصد ترش باشد
3. یک درخت ترش باشد.
لانها حامض که میگویند، باید صد در صد یا 60 درصد باشد و الا تعلیل مستهجن و به فرد نادر میشود. حداقل میگویند این یاد ندارد صحبت کند.
اصل در تعلیلات این است که یا غالبی باشد یا دائمی باشد، پس مطلب اول این بود که تعلیلات به امر ارتکازی است و مطلب دوم این است که حیض فعلی باید علت برای ما قبل باشد، مطلب سوم این است که اگر حیض فعلی دائمی یا غالبی باشد میتوان گفت علت است و الا نمیتوان گفت.
پس با توجه به ما ذکرنا کون العلة تعبدیا خلاف ظاهر است، کون العلة شانیا خلاف ظاهر است، کون العلة نادرا حداقل خلاف محاورات عرفی است و قرینه میخواهد.
بر این اساس مطلب چهارمی بیان میشود و آن این است که جمله و ذلک انها تحیض از سه جهت خلاف ظاهر است، چون هم تجربه ثابت کرده است و هم آمار که خانم ها در 9 سالگی کم حیض میشود، درصد خانم هایی که در نه سالگی حیض میشود قطعا نادر است، مثلا 3 درصد یا 5 درصد است.
پس اگر بگوئید حیض فعلی علت نیست، خلاف ظاهر است از سه جهت، باید مقصود امام حیض فعلی باشد و اگر حیض شانی است، قرینه میخواهد.
اگر حیض فعلی بگوئید، باز هم خلاف ظاهر است چون تعلیل به امر نادر یا تعبدی است که کلاهما خلاف ظاهر است.
بر این اساس این گفتار که این جمله علت برای ثبوت احکام در نه سالگی خلاف ظاهر است، چون یا باید رویت شانی بگیرید که خلاف ظاهر است و اگر رویت فعلی بگیرید خلاف ظاهر است چون تعلیل به امر نادر است و یا تعلیل تعبدی بگیرید که خلاف ظاهر است.
نتیجه این میشود که این جمله علت برای ما قبل نمیشود، حال یا باید گفت این جمله اجمال دارد یا باید احتمال اول یا دوم را انتخاب کند.
اگر احتمال اول یا دوم یا اجمال انتخاب شود، ربطی به فوائد ثلاثه ندارد.
کلام مجمل نمیتواند نه سالگی را خنثی کند یا ده ها روایت را مقید کند.
بلکه اگر خلاف ظاهر مرتکب شدید، شانیت حیض گرفتید آن برداشتها غلط است، ما میگوئیم نمیشود اگر گرفته شود، فوائد به دست نمیآید.
نتیجه اگر میخواهد علت باشد، از جهات عدیده باید خلاف ظاهر مرتکب شوید و آن فوائد ثلاثه به دست نمیآید.
پس این جمله علت برای ما قبل نمیشود.
تتمه ای دارد که در نظریه سوم توضیح میدهیم.
اما مطلب دوم بر فرض که علت باشد، فوائد ثلاثه درست است یا خیر که توضیح در نظریه سوم که میگویند منحصرا بلوغ حیض است، منحضرا اماره حیض است که دوباره روایات را باید بحث کنیم و توضیح بیشتری نسبت به مطلب دوم میدهیم.
پس الی الآن ظاهرا والله العالم حدیث 1 هم معتبره است و هم دلالت آن بر ترتب احکام در نه سالگی برای خانم ها تمام است، پس دلیل بر وجوب روزه گرفتن در نه سال، صحیحه ابن سنان است بخاطر اینکه میگوید عقاب دارد و اگر حجاب را در نه سالگی رعایت نکند، صحیحه ابن سنان میگوید عقاب دارد.
این تمام کلام در حدیث 1 برای نظریه مشهور که تقدم الکلام.