82/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
سن بلوغ
موضوع: سن بلوغ
نتیجه ما ذکرنا این شد که جمله یوخذ الصبی بالصیام در صحیحه معاویة بن وهب به دو نحو بیان شده است:
1. یوخذ علی نحو الوجوب باشد کما عن الکرکی
2. یوخذ علی نحو مطلق الرجحان باشد کما اخترناه
و علی التقدیرین این روایت دلالت بر وجوب صوم بعد از 15 دارد، یا بفرمائید دلالت بر تحقق بلوغ بعد 15 دارد، یا از باب اینکه 15 اماره بر حلم است یا از باب اینکه بعد از 15 واجب است وجوب الصوم مستلزم وجوب است یا از باب اینکه خارج از حد ولی نقشی ندارد که لازمه آن بلوغ النکاح و بلوغ الحلم است، اگر ولی عقب رفت معنای این است که خود رئیس است و ولایت بر خود دارد.
پس هر دو احتمال یک قدر مشترکی دارد و آن این است که بعد از 15، بلوغ محقق شده است چه مستقیم بلوغ را کشف کنید یا بلوغ را طریق وجوب صوم کشف کنید و یا بلوغ را ز طریق جعل 15 اماره کشف کنید.
این قدر مشترک بین هر دو تقریب احتمال دوم است.
این دو بیان ممتیزات و ما به الافتراق هایی دارند:
یکی این است که بنا بر تقریب دوم تصرف در واو عاطفه اشتباه است، تصرف اینگونه باشد که به جای واو او بنویسید یا بگوئید او بوده است چون در نهایه اینکار را کرده است یا گفته شود واو به معنای او است، هر دو تصرف در واو است یکی موضوع را انکار میکند یکی حکم را.
این تصرف بنا بر احتمال دوم اشتباه است بلکه بنا بر احتمال دوم میگوئید کلمه واو عاطفه به معنای خود است که معنایش این است در 14 و15 هر دو باید مواظبت کرد، چرا او معنا کنید که تخییر معنا دهد، 14 و15 ولی باید حواسش باشد و منطقه خطرناک است، چرا او بگذارید، هر چه روایت است همان را معنا کنید پس وجهی برای تصرف نیست.
کما اینکه بنا بر احتمال اول تصرف متعین است، چون مفاد جمعی استحاله دارد و شخص دوبار نمیتواند بالغ شود، کما یقول الجواهر،[1] یا باید او گذاشته شود یا باید واو به معنای او باشد.
ممیز دوم این است که بنا بر احتمال دوم روایت، چیزی را مردد قرار نداده است، بنا بر احتمال اول، امری از امور مرددا بیان شده است، و آن حلم است که مردد بیان شده است.
مییز سوم این است که بنا بر احتمال دوم، حمل تردید بر اختلاف افراد که مرحوم فیض[2] میگوید اشتباه است، تردیدی نیست که بگوئیم 14 جماعتی را نشانه گرفته است و 15 جماعتی دیگر را.
بنابر احتمال اول، فرمایش فیض در بلوغ دختران خواهد آمد که اساس بحث آنجا است و باید ببینیم آنجا چه میگوید.
کما اینکه علی الاحتمالین روایت سلب اماریت سن را نکرده است، بنا بر احتمال دوم، منطقه، منطقه محرمه و احتیاطی است، بین الحدین مواظبت لازم است، نه 14 علامت بلوغ بوده و نه 15 از دو راه دیگر بلوغ استفاده شده است و بین این دو حد 14 و 15، بیداری میخواهد.
بر این اساس این ما به الاشتراک ها و ما به الامتیازها باید در نظر گرفته شود و مبنای مسئله مشخص شود و باید از یوخذ بحث شروع شود و مشکله آن حل شود و بعد این مسائل روشن شود.
کسی که میگوید تردید است یا کسی که میگوید واو باید او باشد، باید پرسیده شود یوخذ برای استحباب است یا واجب، اگر برای واجب باشد نمیتوان این جواب ها را دارد. پس باید ببنیم که یوخذ واجب است مرادش یا استحباب، دیروز کلماتی را نقل کردیم که استحباب را میگفت.
درباره صحیحه این یک مطلب که مشترکات و امتیازات احتمالین چیست.
مطلب دوم این است که برخی از نویسنده ها اینگونه نوشته اند: از این روایت که با دو سند نقل شده است و هر دو اعتبار دارد.
این جمله که هر دو سند اعتبار دارد، قطعا اشتباه است و ربطی به بحث ما ندارد که یک روایت است یا دو روایت، نویسنده به دنبال آن مطلب نرفته است.
حاصل مطلب این است که سند صحیحه، دو سند دارد:
1. تهذیب،[3] استبصار،[4] فقیه،[5] وسائل[6] کافی[7]
کل این موارد سند صحیح و واضح است.
2. تهذیب[8] در اینجا ابن محبوب از علی بن سندی که از معاویة بن وهب نقل میکند.
نویسنده نوشته هر دو سند معتبر است که قطعا اشتباه است، این سند ضعیف است. علی بن سندی، قیل علی بن اسماعیل مراد است نصر بن سبا گفته است این علی بن اسماعیل است که ثقه است و راه دوم این است که گفته شود اجلاء از او روایت دارند مثل ابن محبوب.
هر دو حرف اشتباه است و علی بن سندی، علی بن ابراهیم نیست.
پس حرف نویسنده اشتباه است و یک سند مطمئنا اشتباه است بخاطر علی بن سندی و یک سند به 5 طریق معتبر است.
در جواهر دوازده سوال است که باید روشن شده باشد و الا تقصیر خودتان است.
سوالات را میخوانم:
1. روایت معاویة بن وهب، واحدة او متعددة.
2. اگر این روایت به دو سند نقل شده است، هر دو سند معتبر است یا خیر؟
3. کم یوخذ الصبی بالصیام چند احتمال دارد؟
4. ما به الاشتراک احتمالات را بیان کنید.
5. ما به الامتیازات را بیان کنید.
6. جواهر میگوید «بناء على ارادة معنى «أو» من الواو فيها، بل عن النهاية روايته بها»[9] ، چه مشکله ای داشته است که رفته به سراغ اینکه میخواهد واو را به معنا او بگیرد یا از نهایه وضع را روشن کند.
7. این جمله جواهر «بل لا بد من كون المراد ذلك لاستحالة الجمع هنا كما هو ظاهر»،[10] مشخص کنید معنای روایت چه بوده که میگوید معنای جمعی استحاله دارد، چرا استحاله دارد؟
8. «فمقتضى السياق»[11] را معنا کنید و جواهر چه میخواهد بگوید؟
9. «و الترديد»[12] از کلمه تردید جواهر چه میخواهد بهره برداری کند؟ ما در قرائن ثلاثه از این کلمه چگونه بهره برداری کردیم؟ اینکه جواهر سیاق را ردیف تردید آورد است و شما تردید را ردیف کلمات قوم آوردید و باید مراقب باشد اگر میخواهید با این دو کلمه تطبیق کند باید قبل و بعد را مراقب باشید که مشکل ایجاد نشود، شما روی استحباب معنا کردید، اگر استحباب میگوید فیکون البلوغ باحدهما؛ و بناءا علی کون الواو بمعنی او چه میخواهد بگوید.
10. «كون ما تقدم عليهما وقتا للتمرين و الأخذ على سبيل التأديب»[13] چه میگوید، کجا میخواهد صوم تادیبی و کجا صوم وجوبی و کجا صوم استحبابی میخواهد قرار بدهد؟ صوم 14 ساله کدام است؟
11. «فيكون البلوغ حينئذ بأحدهما»[14] این چه میخواهد بگوید از سه بُعد باید سراغ جواهر بروید و چگونه معنا کرده است که 14 را اماره گرفته است. اولین سوال این است که یوخذ را چه معنا کردید است که میگویئد فیکون البلوغ احدهما، دومین سوال این است که فیکون البلوغ باحدهما تردید چه باید کرد، حمل بر افراد یا امکنه یا ازمنه کنید؟
12. «و يمتنع أن يكون الأقل»[15] میخواهد 13 را بگوید، میگوید 13 امتناع دارد در حد باشد، چطور امتناع دارد؟ نمیشود دایره تشکیل دهید و خارج آن را داخل کرد.
13. «و إلا لم يكن الزمان المتوسط بينه و بين الأكثر تمرينيا»[16] این چه میخواهد بگوید، حد را جواهر در تمرینی داخل کرده است، چگونه این است و الان گفتید خارج است؟ میگوید چرا امام مردد بیان کرده است، چگونه معنا کرده است که از کلام امام تردید بیان کرده است. نکته تردید چی قرار داده است؟ جواب را ملاحظه کنید: «لعل النكتة في الترديد التنبيه على الفرق بين المتوسط بينهما و المتقدم عليهما في التضييق و عدمه بالنسبة إلى التمرين فإن الصبي يضيق عليه فيما بين الأربعة عشر و الخمسة عشر، بخلاف ما تقدم من الزمان فإنه لا يضيق عليه لبعده عن البلوغ»[17] کل مباحث صفحه را با این خراب کرده است، میگوید تردید به خاطر این است که تا 12 سال 20 درصد اهمیت دارد 14 سال به بالا 95 درصد اهمیت دارد که مستحب میشود و دیگر فیکون البلوغ باحدهما معنا ندارد و معنایش این است که همه مستحب است و کل زحمتش هدر است، اگر استحبابی است، معنای واو او نیست، فیکون البلوغ باحدهمها غلط است 13 خارج از حد است غلط است.
14. آیا جمله اربعه عشر قبل از خمس عشر باشد یا بعدش، فرق دارد یا خیر؟ ما هم این بحث را کردیم اما مستقل بحث نکردیم. این تقدم و تاخر چه نقشی میتواند داشته باشد؟