74/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
اخراج مؤونه
موضوع: اخراج مؤونه
فرع ششم تبدیل ما خرج عن الموونه بالموونه است.
مثلا ماشین که از موونه بودن خارج شده، تبدیل به ماشین دیگر بشود یا تبدیل موونه به موونه مغایر باشد، مثلا تبدیل ماشین به خانه شود.
در این موارد عین که از موونه بودن خارج شده، خمس دارد یا خیر؟
از ما ذکرنا روشن شد که در این موارد خمس ندارد.
و الوجه فی ذلک در این موارد کما ذکرناه، دو احتمال است:
یک احتمال این است که در مطلق معاوضات با بالارفتن مالیت صدق ربح بکند.
احتمال دوم این است که در این معاوضات، صدق فایده نکند.
در هر دو احتمال خمس واجب نیست، برای اینکه بنا بر احتمال اول، ربح وجود ندارد.
و نسبت به احتمال دوم، ربح به دست آمده است و لکن ربح صرف موونه شده است.
فعلیه علی تقدیر خمس ندارد چون خمس موضوع ندارد و علی تقدیر ربح دارد اما چون صرف موونه شده است خمس ندارد.
این بنا بر احتمال چهار.
اما بنا بر احتمال اول که سیدنا الاستاد می گویند، بنا بر این احتمال ایضا گفته شده است که خمس ندارد، بلکه ما ذکرنا احد طرقی است که سیدنا الاستاد برای حل مشکله اجتماعیه درست کرده اند. برای اینکه دچار مشکله نشوند، ماشین را با ماشین دیگری مثلا عوض کرد.
اهل خمس مستضعف است و اگر بخواهد خمس بدهد مستضعف تر شود، راه حلش این است که خانه با خانه عوض شود تا مشکل فشار از بین برود.
دلیل بر عدم خمس این است که صدق خروج از موونه نمی کند، چون موونه ماشین یا خانه بوده است، طبیعی خانه موونه است نه شخص خانه ای که در طبرسی یا در کوچه باغ حرم است، طبیعی خانه موونه است، در جمیع موارد خانه از موونه خارج نشده است و شخصی تبدیل به شخص دیگر شده است و از موونه خارج نمی شود.
پس لا یصدق که خانه از موونه خارج شده است است و خمس واجب نمی باشد.
پس بنا بر احتمال اول و چهارم خمس واجب نمی باشد.
بنا بر احتمال اول ما افاده دو جای تامل دارد:
1. کاربرد این طریق، ضعیفٌ جدا، چون از کجا خانه ای گیر بیاورد که با خانه دیگر معاوضه کند، 5 درصد مشکل حل می شود. تبدیل ماشین به ماشین و پسندیدن هر دو طرف از ماشین دیگر، 5 درصد بیشتر اتفاق نمی افتد و لذا این طریق در حل مشکله ضعیف جدا.
2. این موارد دو جور است:
یک فرض این است که شما یک خانه از زید در اختیار داشته اید و سکونت در آن داشته اید و خانه خود را با این عوض می کنید یا در ماشین اینگونه است که این موارد ما افاده صحیح است و این موارد نیم درصد است. معمولا در معامله خانه مثلا، یک ساعت یا حداقل 24 ساعت بعد خانه تحویل داده می شود، یا یک ماه فاصل می شود، با این فاصل از موونه خارج شده است چون از ملک خارج شده است و خانه جدید هم موونه فعلی نشده است، در این موارد چه باید گفت؟
پس خانه دوم 99 و نیم درصد به مشکله برخورد می کنید و خروج از موونه در یک ساعت یا 24 ساعت یا یک ماه پیش می آید.
پس ما افاده که خمس در موارد معاوضات نباشد فی غایة الاشکال است چون اولا کاربرد ندارد و ثانیا موضوع عوض نمی شود.
پس بنا بر احتمال چهارم کل این موارد خمس ندارد و بنا بر احتمال اول که سیدنا الاستاد فرموده است دارای مشکل است.
هذا تمام الکلام نسبت به فروع سته بحث گذشته.
دو فرع دیگر در فروع اضافه می شود:
فرع اول این است که خانه از حاجت ساقط نشده است و لکن ضرورت اقتضای فروش خانه را کرده است، یا بفرمایید اختیارا خانه را فروخته است، مثلا فرض کنید 5 سال قبل خانه خریده است و الان تصمیم گرفته است اجاره نشینی کند و پول خانه را سرمایه قرار داده است. فرض کنید که ترقی سوقیه کرده است 100 خریده است و 5 میلیون خریده است، این خمس دارد یا خیر؟
در فروع متقدمه خانه از مورد حاجت ساقط شده بود و در خانه سکونت نداشته است و در این فرع، ضرورت و حاجت به خانه دارد اما طمع یا ضرورت کرده که بفروشد.
ماشین را 100 خریده است و الان 2 میلیون است، بنا بر ضرورت فروخته است، خمس دارد یا خیر؟
بنا بر احتمال اول اصل و فرع خمس دارد و بنا بر احتمال چهار فقط فرع خمس دارد.
در فروع قبل خرج عن الموونه است و در این فرع، اخراج از موونه کرده است و اخراج لغیر الموونه بوده است.
مورد بحث فقهاء در اکثر کلمات موونه ای است که خرج از موونه بودن و در این فرع موونه مورد احتیاج فروخته شده است.
در این موارد بنا براحتمال دوم و سوم خمس ندارد. یعنی همه چهار قول قبل در اینجا می آید چون مناط، خروج از موونه است خود به خود خارج شده است یا خودش اخراج کرده است. مهم این است که شیء موونه نباشد، یا بخاطر عدم الحاجه یا بخاطر تبدیل یا بخاطر فروش، فرق نمی کند.
انما الکلام بنا بر احتمال اول و چهار است. ظاهرا و الله العالم خمس دارد.
کسانی که در فرع اول می گویند مطلقا واجب است در اینجا می گویند مطلقا واجب است و همان اقوال و ادله در آنجا، اینجا هم جاری است.
کل موارد آنجا اینجا هم جاری است، لذا فروع سته متقدمه هم در اینجا جاری خواهد بود.
این فرع هفت که البته کم است کسی خانه مسکونی را بفروشد و سرمایه کند.
فرع هشت فراوان است که اخراج عن الموونه للموونه است، مثلا فردی کتاب و عبا و غبا را می فروشد که خانه بخرد که این زیاد است مخصوصا در طبقه مستضعفین.
مناط فرع اول در اینجا است که پول اینها موونه نمی باشد، فرق با فرع اول این است که در آنجا حاجت نبوده است و اینجا حاجت بوده است فرقش با فرع هفت این است که در آنجا تبدیل به موونه نشده است و در اینجا می خواهد بشود و ما به الاشتراک این است که فروخته است و تبدیل به پول شده است.
خانه ای می فروشد برای تهیه خانه بهتر یا فرش را می فروشد تا فرش دیگری تهیه کند یا یخچال بخرد یا بچه دکتر ببرد.
به اصطلاح تبدیل موونه به موونة الاخری که اول موونه را می فروشد تا خانه دیگر بخرد یا داماد شود یا عبا تهیه کند یا فرش تهیه کند، کل این موارد خمس دارد یا خیر؟
بیع الموونة للموونة بوده است، یا مثل فرع اول است یا فرق دارد؟
احتمال دوم در این موارد راه فرار برای کسانی که می خواهند خمس ندهند درست می شود در سال اول بخاطر حاجت ندارد و سال دوم بخاطر عدم فائده ندارد.
البته بنا بر احتمال چهارم هم مشکله اجتماعی دارد که سهم امام تلف می شود.
ظاهرا و الله العالم در اینجا اقوال چهار گانه در اینجا است.
پس باید گفت کل این فروع، اقوال اربعه دارد و هر کدام از فروع، فروع سته دارد و غرض ما فقط ارشاد به این بود که حکم اختصاص به یک فرع ندارد.
پس فروع موونه به 27 رسیده است، در نتیجه مسئله 16 که گفتیم سه فرع دارد، 11 فرع شد و اگر به قبل اضافه شود، 27 فرع می شود.
در مسئله 17 سه فرع بیان شده است که توضیح آن فردا ان شاء الله تعالی خواهد آمد.