74/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
اخراج مؤونه
موضوع: اخراج مؤونه
الجهة الثانیة فی ثمرة القولین و هی تظهر فی موردین:
الاول فی الموونة التی بین الربحین اذا کانت اکثر من ربح الاول.
و الثانی فی ربح المتاخر اذا کان اکثر من موونة السنة.
توضیح ما ذکرنا این است که ثمره این دو طریقه در مخارج بین الربحین در صورتی که مخارج اکثر از ربح اول باشد، ظاهر می شود که در این فرض به بنا بر مسلک سیدنا الاستاد آن مخارج از ربح متاخر کسر می شود، طبعا به نفع مالک خواهد بود.
و لکن به مسلک مرحوم شهید آن مخارج از ربح دوم کسر نمی شود که این عدم کسر تبعا به ضرر مالک و نفع فقرا خواهد بود، مثلا فرض کنید زید در روز اول شوال تجارتی کرده است که از آن تجارت، 50 تومان استفاده کرده است، این زید در اول ربیع الثانی تجارتی کرده است که از آن تجارت، 50 تومان استفاده کرده است و لکن مخارج زید از اول شوال تا ربیع الثانی، 60 تومان بوده است و مخارج زید از ربیع الثانی تا اول شوال، 40 تومان بوده است.
طبعا در این مثال مخارج 100 تومان بوده است و منافع 100 تومان بوده است. محطّ کلام در این است که در این فرض علی مسالک سیدنا الاستاد، مخارج و ارباح علی حد سواء می شود و مالک خمس بدهکار نمی باشد. چون درامدو مخارج یکی است و اضافه نیامده است.
علی مسلک مرحوم شهید اگرچه درامد و مخارج 100 است اما هر درامدی سال جداگانه ای دارد بنابراین درآمد اول وافی به مخارج نبوده است، طبعا در این مثال زید 10 تومان اضافه خرج کرده است که از دومی نمی تواند بردارد، چون دومی سال جداگانه دارد و قبل از ربح نمی تواند چیزی که خرج کرده است را بردارد.
پس این ده تومان کم آمدن در ربح اول را نمی تواند کم کند و از جیبش رفته است و در ربح دوم بنا بر مسلک سیدنا الاستاد چیزی اضافه نیامده است اما بنا بر مسلک شهید ده تومان اضافه آمده است که یا تا ماه شوال خرج می شود که خمس ندارد و اگر خرج نشد، خمس آن را باید بدهد.
پس ثمره قولین در مخارج بین الربحین ظاهر می شود که علی مسلک سیدنا الاستاد ده تومان اضافه خمس ندارد علی مسلک مرحوم شهید خمس دارد.
لذا می توانید بگوید مسلک سیدنا الاستاد به نفع مالک و مسلک مرحوم شهید به نفع فقراء است.
ثمره دوم در ربح متاخر است که این فروض متعدده ای دارد.
یکی از فروض، در دو ربح یا در سه ربح پیاده می شود، مثلا فرض کنید اول شروع در کار، اول شوال است که در تجارت آن وز 100 تومان استفاده کرده است. تجارت دوم روز 29 رمضان بوده است که مخارج شوال تا شوال،100 تومان بوده است و ربح روز 29 رمضان، 100 تومان است، خمس این را باید بدهد یا خیر؟
بنا بر مسلک سیدنا الاستاد این خمس دارد و علی مسلک مرحوم شهید الان خمس ندارد و از فردا تا ماه رمضان خرج می کند روز 29 ماه رضمان اگر چیزی از 100 مانده است خمس بدهکار است و الا بدهکار نیست.
بنابر مسلک سیدنا الاستاد خمس دارد چون این 100 تومان با ربح قبلی یکی می شود که می شود 200 تومان و از این 100 تومان خرج کرده است از منافع کم می شود و 100 تومان زیاد آورده است و باید خمسش را بدهد.
اما اگر طریقه مرحوم شهید انتخاب شود، ربح اول شوال کلش خرج شده است و روز 29 رمضان 100 تومان ربح کرده است و تا یک سال می تواند استفاده کند چون سال این پول نشده است تا آخر سال جدید اگر تمام شد، خمس واجب نیست و الا باید خمس مقدار باقی مانده را بدهد.
طبعا در ربح متاخر مسلک سیدنا الاستاد ضرر مالک و نفع فقراء است و مسلک شهید ضرر فقراء و نفع مالک است به خلاف ثمره اول.
پس الی هنا ثمرة القولین در ربح متاخر ظاهر می شود.
همین را سه ربح حساب کنید، در اول شوال 100 تومان در اول ربیع 100 تومان و در 29 رمضان 100 تومان ربح برده است و ربح 29 رمضان مانده است که مثل فرض قبل بنا بر مسلک سیدنا الاستاد خمس دارد و بنا بر مسلک شهید اگر تا سال بعد باقی بماند خمس دارد و الا خمس ندارد.
فرض سوم که ما هو المتعارف است این است که فرض کنید نانوا به هزار نفر در روز می فروشد و هر روز 1000 ربح دارد، هر کدام از ارباح در روز بعد خرج می شود و طبعا روز اخر سال، 1000 ربح دارد که خرج نشده است.
این علی سیدنا الاستاد ربح روز آخر خمس دارد چون سال شرعی تمام شده است و علی مسلک شهید خمس ندارد چون سال ربح این روز ندارد که اگر تا سال بعد باقی بماند خمس دارد و الا خمس ندارد.
نتیجه ما ذکرنا این می شود که ثمره بین مسلک سیدنا الاستاد و مرحوم شهید در ربح متاخر روشن می شود که علی مسلک سیدنا الاستاد خمس دارد و علی مسلک شهید خمس ندارد.
باقی می ماند مقایسه بین دو طریق باقی می ماند که دو جهت دارد:
یک جهت این است که بین مالک و فقراء مقایسه صورت می گیرد که طریق اول به نفع مالک است بنا بر یک مسلک و بنا بر مسلک شهید به نفع فقراء بود.
در ثمره دوم طریق دوم به فرمایش سیدنا الاستاد به نفع فقراء بود و بنا بر مسلک شهید به نفع مالک بوده است.
جهت دوم این است که هر دو طریق قیاس به فقراء فقط یا مالک فقط شود. مسلک بگوئید طریقه استاد به نفع مالک است یا به ضرر او؟ به فقراء کار نداشته باشید.
می گوئید طریق اول در یک مورد به نفع مالک است و در یک مورد بر علیه مالک است، مثلا در طریق اول چرا به نفع مالک است چون خمس نمی خواهد بدهد اما در بعضی از موارد طریق دوم به ضرر مالک است چون خمس باید بدهد. بنا طریق سیدنا الاستاد در ثمره اولی دائما به نفع مالک است و در ثمره دوم دائما به ضرر مالک است.
بنا بر طریق شهید در ثمره اول، علیه مالک است و در ثمره دوم به نفع مالک است.
پس کسی نمی تواند کار کند که بنا بر هر دو ثمره به نفع مالک باشد. مگر اینکه گفته شود تبعیض در تقلید اشکال ندارد که در یک ثمره از یکی و در ثمره دیگر از دیگری تقلید کند که این تبعیض هم اشکال ندارد.
نسبت فقراء تنها هم معلوم است که کدام طریق به نفعش و کدام طریق به ضررش است.
این در رابطه با جهت دوم از بحث که به اصطلاح ثمرة المسلکین بود.
الجهة الثالثة فی الاقوال فی المسئله و ادلة الاقوال.
قبل از این بحث، چند خط جواهر خوانده شود: «و عليه يتجه حينئذ سقوط الخمس عمن كان له ربح قام ببعض مئونة سنته نصفها مثلا ثم حل له ربح آخر عند انقضاء مئونة الأول قام بالنصف الآخر من سنته و زاد لكن لا يحملها إلى زمان أول حصوله و هكذا و إن كان قد حصل له تمام مئونة سنة من الربح و زاد، بل و عمن يحل له في كل يوم ربح ككثير من أرباب الصنائع و الحرف، لكن لا يقوم كل واحد منها بمئونته إلى أول حصوله و لو مع ملاحظة توزيع المشترك بينهما من المدة عليهما سواء أريد بإخراج مئونة المشترك منهما التوزيع على حسب النسبة أو غيره» و هو و إن كان قد يوافقه ظاهر الفتاوى لكن كأنه معلوم العدم من السيرة و العمل، بل و إطلاق الأخبار، بل خبر عبد الله بن سنان المتقدم سابقا المشتمل على قوله (عليه السلام): «حتى الخياط يخيط قميصا بخمسة دوانيق فلنا منه دانق»كالصريح بخلافه».[1]
از اول تا الی زمان اول حصوله، کدام ثمره را می گوید؟ در عبارت بعد خیلی مشکل است و فردا سوال می کنم.
و للکلام تتمة سیاتی ان شاء الله تعالی.