درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1402/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
/ نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/زمان شروع
موضوع: / نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/ زمان شروع
در کلمه ساعة کما فی اربعة من الروایات، علی تقدیر بحث ندارد، زیرا آنی که معتبر است، به معنای وقت است و آنهایی که معتبر نیست یا مشکوک است، احتیاج به بحث نیست و جای استدلال به آنها نمیباشد.
ولی در عین حال در کلمه ساعة در این روایات، خصوصا در کلمه ساعة دوم در بعضی از روایات، سه احتمال داده شده است:
احتمال اول: مراد از این کلمه، همین ساعت نجومی و متعارفه باشد که عبارت از شصت دقیقه است و آن یک جزء از24ساعت است.
این احتمال را اگرچه همه رد کرده اند اما جواهر اصرار به آن دارد و می فرماید مراد از این ساعت، همین ساعت متعارف است. ملاحظه کنید: «و فيه أن الظاهر إرادة النجومية منها»[1]
بعد حرفی زده است که وقت ما را گرفت و به نتیجه نرسیدیم.
این یک نظریه که تصریح می کند مراد از این ساعت در این روایات، همین شصت دقیقه است.
احتمال دوم: مراد ازساعت، وقت و زمان غیر محدود باشد. این احتمال هم در لغت است و هم روایات است و هم در قرآن آمده است. مراد از«اقترب الساعة» زمان قیام قیامت است، در روایاتی که خواندیم، چهار مرتبه به مجرد زمان استعمال شده است.
احتمال سوم: مراد از ساعت، جزء غیر محدود باشد. می گوید یک ساعت با فلانی صحبت کردیم، عرف کثیرا ما این را استعمال می کند. عرف می گوید یک ساعت حرف زدم، یک ساعت فلان کار را انجام دادم ومنظور جزئی از زمان است و محدود نمی باشد و ممکن است یک ساعت باشد یا ده ساعت باشد.
بر این اساس باید توجه داشته باشید که اقوال روی کدام احتمال پیاده شده است، علی احتمال ٍ با مثل می سازد و علی احتمال ٍ با قدمین می سازد و علی احتمال ٍ با مجرّد زمان می سازد.
این سه احتمال باید دقیقا در نظر گرفته شود تا در وقت استدالل روشن باشد که آن اقوال بر کدام احتمالات پیاده شود. علی تقدیر با قدمین می سازد، بامثل می سازد، با ذراع می سازد.
بله بنا بر نظریه ما که گفتیم روایات همه غیر معتبر است الا یک روایت که گفتیم منظور از ساعت مشخص است که چیست و مراد آن زوال شمس است.
تا به حال دو کلمه اشاره شد:
1. اشاره شد کلمه ضیق سه احتمال دارد.
2. اشاره شد کلمه ساعة سه احتمال دارد.
کلمه سوم: کلمه سوم که شاید اجمالش از همه بیشتر باشد این است که نماز ظهر دو وقت دارد و نماز جمعه یک وقت دارد که در دو روایت معتبره و در دو روایت مرسله آمده است.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مُضَيَّقَةً وَ أُمُوراً مُوَسَّعَةً- وَ إِنَّ الْوَقْتَ وَقْتَانِ- وَ الصَّلَاةُ مِمَّا فِيهِ السَّعَةُ- فَرُبَّمَا عَجَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رُبَّمَا أَخَّرَ- إِلَّا صَلَاةَ الْجُمُعَةِ- فَإِنَّ صَلَاةَ الْجُمُعَةِ مِنَ الْأَمْرِ الْمُضَيَّقِ- إِنَّمَا لَهَا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ- وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَقْتُ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ.»[2]
منها: «قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَقْتُ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- وَ وَقْتُهَا فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ وَاحِدٌ- وَ هُوَ مِنَ الْمُضَيَّقِ- وَ صَلَاةُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي وَقْتِ الْأُولَى فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ.»[3]
منها: « وَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الصَّلَاةِ- فَجَعَلَ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ- إِلَّا الْجُمُعَةَ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ- فَإِنَّهُ قَالَ وَقْتُهَا إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ- وَ هِيَ فِي مَا سِوَى الْجُمُعَةِ- لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ- وَ قَالَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُصَلِّيَ قَبْلَ الزَّوَالِ- فَوَ اللَّهِ مَا أُبَالِي بَعْدَ الْعَصْرِ صَلَّيْتُهَا أَوْ قَبْلَ الزَّوَالِ.»[4]
منها: « أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ «4» عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً- لَيْسَ تَجْرِي إِلَّا عَلَى وَجْهٍ وَاحِدٍ- مِنْهَا وَقْتُ الْجُمُعَةِ- لَيْسَ لِوَقْتِهَا إِلَّا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ.» [5]
این وقت واحد اجمال دارد که منظور چیست.
این سه کلمه در وقت استدلال ان شاء الله تعالی اگر فراموش نکنیم، شدیدا مورد حاجت قرار می گیرد.بر این اساس ان شاء الله تعالی بعد از تعطیلات شهادت حضرت زهرا سلم الله علیها، اگراین سه مطلب فراموش نشود، باید وارد اقوال خسمه و ادله آن شویم.