درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1402/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
/ نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/زمان شروع
موضوع: / نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/ زمان شروع
در تتمه بحث دیروز، روایت شراک نقل کردیم، عرض کردم در غیر این روایت هم وجود دارد:
منها : « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَقْتُ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ شِرَاكٌ أَوْ نِصْفٌ- وَ قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ الزَّوَالَ- مَا بَيْنَ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَى أَنْ يَمْضِيَ قَدَمَانِ- فَإِنْ كَانَ قَدْ بَقِيَ مِنَ الزَّوَالِ رَكْعَةٌ وَاحِدَةٌ- أَوْ قَبْلَ أَنْ يَمْضِيَ قَدَمَانِ- أَتَمَّ الصَّلَاةَ حَتَّى يُصَلِّيَ تَمَامَ الرَّكَعَاتِ- فَإِنْ مَضَى قَدَمَانِ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ رَكْعَةً- بَدَأَ بِالْأُولَى وَ لَمْ يُصَلِّ الزَّوَالَ إِلَّا بَعْدَ ذَلِكَ- وَ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ مِنْ نَوَافِلِ الْأُولَى- مَا بَيْنَ الْأُولَى إِلَى أَنْ تَمْضِيَ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ- فَإِنْ مَضَتِ الْأَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ- وَ لَمْ يُصَلِّ مِنَ النَّوَافِلِ شَيْئاً فَلَا يُصَلِّي النَّوَافِلَ- وَ إِنْ كَانَ قَدْ صَلَّى رَكْعَةً فَلْيُتِمَّ النَّوَافِلَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهَا- ثُمَّ يُصَلِّي الْعَصْرَ وَ قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ- إِنْ بَقِيَ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنْ صَلَاةِ الزَّوَالِ- إِلَى أَنْ يَمْضِيَ بَعْدَ حُضُورِ الْأُولَى نِصْفُ قَدَمٍ- وَ لِلرَّجُلِ إِذَا كَانَ قَدْ صَلَّى مِنْ نَوَافِلِ الْأُولَى شَيْئاً- قَبْلَ أَنْ تَحْضُرَ «1» الْعَصْرُ- فَلَهُ أَنْ يُتِمَّ نَوَافِلَ الْأُولَى- إِلَى أَنْ يَمْضِيَ بَعْدَ حُضُورِ الْعَصْرِ قَدَمٌ- وَ قَالَ الْقَدَمُ بَعْدَ حُضُورِ الْعَصْرِ- مِثْلُ نِصْفِ قَدَمٍ بَعْدَ حُضُورِ الْأُولَى فِي الْوَقْتِ سَوَاءً.»[1]
تتمه دیگری نسبت به احتمال سوم است که عرض شد لعل مراد از روایات، مقایسه روز جمعهبه سایر روزها باشد،فرق است بین این مقایسه و بین مقایسه جمعه و ظهر.این احتمال در فرمایش محققهمدانی هم وجود دارد.می گوید این روایات فرق بین فضیلت و اجزاء را می گوید و ربطی به توقیت ندارد. عبارت این است « فالجمع بينها وبين الظهر والله العالم ثم إنه قد ظهر مما مر مستند جميع الأقوال المنقولة في المسألة عدى ما نسب إلى الأكثر من امتداد وقتها إلى أن يصير ظل كل شئ مثله كما في المتن وغيره وهذا مما لم نقف على ما يدل عليه صريحا بل ولا ظهور فلعلهم استنبطوها من النصوص المزبورة الدالة على أنه ليس لها الا وقت واحد حين تزول الشمس نظرا إلى انها كادت تكون صريحة في أن وقت الجمعة أضيق من وقت الظهر من سائر الأيام وان الوقت الاخر المجعول للظهر وهو بعد صيرورة الظل مثلا غير مجعول للجمعة فيدور الامر (ح) بين ان يكون المراد بالوقت الواحد المجعول لها هو أول الوقت الذي يتنجز التكليف بفعلها اي عند زوال الشمس أو يكون المراد به الوقت الأول من وقتي صلاة الظهر والذي هو من حين ما تزول الشمس إلى أن يصير ظل كل شئ مثله على المشهود فاتصاف وقتها بالضيق على هذا التقدير بلحاظ انحصاره في أحد الوقتين لا الضيق الحقيقي والمعنى الأول وان كان أوفق بظهور تلك النصوص »[2]
ما از طریق سقوط نوافل ظهر در روز جمعه وارد شدیم اما محقق همدانیمعلوم نیستاز آن راه جلو رفته باشد، بلکه از وقت الجمعه، وقت العصر جلو آمده است. اما در هر صورت مدّعی یکی است.
در نتیجه نسبت به مطالب دیروز، دو تتمه اضافه شد:
1. روایت دیگر نسبت به شراک.
2. وجوداحتمال سوم در کلام محقق همدانی.
کلمه دوم: کلمه دومی که در این روایات است، کلمه ساعة می باشد.
این کلمه، در چهار روایت از21روایت وارد شده است:
منها: « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلَّانٍ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُوَسَّعَةً وَ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً- فَالصَّلَاةُ مِمَّا وُسِّعَ فِيهِ تُقَدَّمُ مَرَّةً وَ تُؤَخَّرُ أُخْرَى- وَ الْجُمُعَةُ مِمَّا ضُيِّقَ فِيهَا- فَإِنَّ وَقْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ- وَ وَقْتَ الْعَصْرِ فِيهَا وَقْتُ الظُّهْرِ فِي غَيْرِهَا.»[3]
منها: « قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَقْتُ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- وَ وَقْتُهَا فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ وَاحِدٌ- وَ هُوَ مِنَ الْمُضَيَّقِ- وَ صَلَاةُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي وَقْتِ الْأُولَى فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ.»[4]
منها: « قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- إِلَى أَنْ تَمْضِيَ سَاعَةٌ فَحَافِظْ عَلَيْهَا- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ فِيهَا خَيْراً إِلَّا أَعْطَاهُ.»[5]
منها: « وَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَوَّلُ وَقْتِ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ الشَّمْسُ- إِلَى أَنْ تَمْضِيَ سَاعَةٌ تُحَافِظُ عَلَيْهَا- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ فِيهَا خَيْراً- إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ.»[6]
در این روایات، پنج بار کلمه ساعة به کار رفته است که در سه مورد تردیدی نیست که منظور زمان زوال شمس والذی یشهد لذلک، از وقت نماز جمعه در روایات، عناوین اربعه بلکه خمسه آمده است:
1. اذا زالت الشمس
2. حین زوال الشمس
3.عند زوال الشمس
4. ساعة من الشمس
این عناوین اربعه آمده است چون همه مثل عنب و انگور است و همه زمانی است که خورشید از دایره نصف النهار
عبور کرده است.پس در سه مورد قطعا مراد از ساعت، وقت زوال شمس است و دو کلمه ساعت است که اجمال دارد. در حدیث1اجمالی ندارد ومراد واضح استکه به معنای وقت است.
در حدیث12هم اجمالی ندارد و کلمه ساعة به معنای وقت است.
درحدیث13دوبار کلمه ساعة به کار رفته است و ساعت اول واضح است به معنای وقت است، اما منظور از ساعة دوم، ساعت نجومی است یا به معنای وقت است یا به معنای جزء از وقت است؟ نیاز به مقدمه ای دارد که خواهد آمد.
ساعة دوم در این رویت قطعا به معنای وقت نیست و تنظیر دارد.
در حدیث19هم ساعة به کار رفت است که این هم اجمال داردو احتمال دارد ساعت نجومی باشد یا به معنای وقت باشد و یابه معنای جزئی از وقت باشد.
در این روایات، سه روایت مرسله است، حدیث12و13بالاتفاق ازمرسلات صدوق است و کلام در حدیث19
است. جواهرمیفرماید:«و ارسله الشیخ عن الحریز»[7] ایشان می فرمایند این حدیث هممرسله است. دلیل ایشان بر مرسله این است که مرحوم شیخ در مشیخه، طرقی که به حریز دارد، اختصاص به تهذیب دارد و ایشان به کتاب مصباح و مبسوط طریقندارد. حال این روایت در تهذیب
نمی باشد و از کتاب مصباح مرحوم شیخ ذکر کرده اند.حرفی که در اینجاوجود دارد این است که مرحوم شیخ در فهرست، سه طریق به حریز دارد که هر سه طریق صحیح است.
و لکن ادعا این است که در فهرست، طرق شیخ به حریز، اعم از تهذیب و مصباح و سایر کتب ایشان است، اگر این حرف درست باشد که طرق مرحوم شیخ در فهرست، اعم از روایات تهذیب و مصباح باشد، اگر این حرف درست باشد، روایت صحیحة است و لذا جماعتی مثل جواهر وغیرهمی گویند همه این سه روایت مرسله است.
حال چیزی که مهم است این است که بفهمیم طرق شیخ درفهرست، اختصاص به تهذیب دارد یا اعم از همه کتب ایشان می باشد.
پس علی تقدیرحدیث19صحیحه است و علی تقدیر این حدیث مرسله است.
پس یک روایت صحیحه یقینا وجود دارد که در آن یکبار ساعة آمده است و آن هم به معنای حین الزوال است.
و للکلام تتمة سیاتی ان شاء الله تعالی