درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1402/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
/ نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/ زمان شروع
موضوع: / نماز جمعه/القول في وقت صلوة الجمعة/ زمان شروع
در کلمه اول، دو بحث بود:
1. دلیل بر ضیق نماز جمعه چیست؟ جوابش این است که پنج روایت می باشد.
2. مراد از ضیق چیست؟
در مراد از ضیق، که در این روایات وارده شده است، سه احتمال می باشد:
احتمال اول: مراد از ضیق، معنای حقیقی این کلمه است که معنای حقیقی آن، این است که شروع، مقارن با زوال باشد.اذان دقیقا مقارن با زوال باشد، خطبه را اگر نخوانده است، مقارن با زوال علی نحو الحقیقه باشد.
ما باشیم و ظاهر این کلمات،ابتدای نماز جمعه، اذان باشد یا خطبه باشد یا تکبیره باشد، مقارن با زوال حقیقی باشد.
احتمال دوم: مراد از ضیق، ضیق عرفی است.یعنی یک دقیقه کم زیاد هم باشد اشکال ندارد، یک دقیقه به زوال اگر تکبیر گفت کافی است، چون یک دقیقه و دودقیقه قبل و بعدرا عرف یکی می بیند.
احتمال سوم: مراد از ضیق، ضیق اضافی است. مثال اگر وقت فضیلت نمازظهر در روز چهارشنبه، نیم ساعت است، در روز جمعه، وقت فضیلت یا اجزاء،20دقیقه می باشد. ضیق یعنی از روز چهارشنبه کمتر دارد، روز چهارشنبه، نیم ساعت وقت است و روز جمعه20دقیقه وقت فضیلت می باشد، وقت جمعه به مالحظه وقت چهارشنبه، ضیق است، آن نیم ساعت است و این20دقیقه است.
هر کدام از این سه احتمال در وقت استدلال باید ملاحظه شود که با کدامیک از اقوال خمسه مطابقت دارد، با قول حلبی مطابقت دارد یا با قول قدم وقدمین مطابقت می کند یا با قول مثل و مثلین مطابقت می کند یا با قول قامت و قامتین یا ذراع و ذراعین مطابقت می کند.
قبال از این بحث باید دید که کدامیک از احتمالات ثالثه صحیح می باشد؟
اشکال به احتمال اول و دوم: احتمال اولا گر چه ظاهر لفظ است امابه دو قرینه نمی شود به این ظاهر اعتماد و عمل کرد، همچنین به احتمال دوم هم نمی شود عمل کرد.
قرینه اول: برای معصومین که دقیقا می دانند زوال چه موقعی است، خوب است،معصومین (علیهم السالم) الجل علمی که به موضوعاتی که می خواهند دارند، می فهمند که وقت زوال دقیقا کی است و در همان وقت تکبیر می گویند، اما مردم معمولی چه می فهمند زوال چه زمانی است؟ نه معنا عرفی می فهمند و نه معنای حقیقی.بله ممکن است در کل جمعیت اسالمی، چند نفر خبره باشند و این مثل ماه شب اول است که همه نمی فهمند و فقط چند نفر می فهمند، بلکه ماه از زوال اسهل است.
پس اگر معنای ضیق در روایات، معنای حقیقی باشد، این خطاب قابل امتثال نیست زیرا مردم نمی توانند بفهمند که زوال در چه زمانی است.پس اگر شما معنای حقیقی ضیق را بگیرد، تکلیف قابل امتثال نیست و تکلیف غیر مقدور یا متعذّر است. خطابی آمده است که99درصد مردم نمی توانند امتثال کنند و این را نمی توانیمبپذیریم چون متعذّر و متعسّر است و قابل امتثال نیست.
پس اولا احتمال اول که واجب باشد مردم تقارن حقیقی را امتثال کنند، امکان ندارد.بله در احتمال دوم شاید نیم درست مردم بتوانند این خطاب را امتثال کنند به تقارن عرفی.
قرینه دوم: احتمال اول و دوم، مخالف با جملة من الروایات است. زیرا در بعضی از روایات اینگونه دارد که نماز جمعه بعد از دو رکعت نماز در روز جمعه است، مقارن زوال، دو رکعت نماز مستحبی می خوانند و این وقت گیر است و تقارن حقیقی امکان ندارد. پس این دو رکعت را کی بخواند؟ بعد از زوال است.
یا در بعضی از روایات دارد که رسول خدا، بعد از ظل ّ بعد از زوال نماز خواند «قدر شراک». وقت شراک را هم مرحوم فیض در وافی دارد و هم غیر ایشان دارند که موضوع له شراک، مقداری از سایه است که آن مقدار سایه اندازه عرض انگشت باشد. اندازه عرض انگشت، شاخص سایه انداخته است، این چند دقیقه می خواهد؟ اول زوال که سایه منعدم است، چه مقدار سایه جلو بیاید که پیامبر نماز خوانده باشد؟ می فرمایند قدر شراک بوده است.
این حدیث را ملاحظه کنید: « وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّي الْجُمُعَةَ- حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ قَدْرَ شِرَاكٍ- وَ يَخْطُبُ فِي الظِّلِّ الْأَوَّلِ- فَيَقُولُ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ- قَدْ زَالَتِ الشَّمْسُ فَانْزِلْ فَصَلِّ- وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجُمُعَةُ رَكْعَتَيْنِ مِنْ أَجْلِ الْخُطْبَتَيْنِ- فَهِيَ صَلَاةٌ حَتَّى يَنْزِلَ الْإِمَامُ.»[1]
در روایت کان دارد که گویا پیامبر همیشه اینکار را می کردند که بعد از سایه انداختن یک سانتی یا دو سانتی، نماز جمعه را می خواندند.این با مسئله ضیق حقیقی و عرفی نمیسازد.
منها: « وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- فَقَالَ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ مُضَيَّقَةً- إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَصَلِّهَا- قَالَ قُلْتُ: إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ- صَلَّيْتُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ صَلَّيْتُهَا- فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا أَنَا- فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ لَمْ أَبْدَأْ بِشَيْءٍ قَبْلَ الْمَكْتُوبَ»[2]
از حضرت نسبت به نماز جمعه سوال می کند حضرت فرمودند زمانی که زوال شمس صورت گرفت، راوی سوال می کند اول دو رکعت می خوانم بعد نماز جمعه می خوانم. حضرت فرمودند ما اول ظهر نماز جمعه می خوانیم.در اینجا حضرت می توانستند بگویند این کار تو باطل است اما نگفتند، حضرت می گویند ما نمی کنیم معنایش این نیست که مردم هم نکنند. افضل این است که تقارن باشد که ائمه می توانستند انجام بدهند اما سائل که نمی تواند این کار را کند و می گوید اول دو رکعت نماز بخوانیم و بعد نماز بخوانیم و این با تقارن حقیقی و عرفی نمی سازد.
منها: « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمِصْبَاحِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَلَاةِ الْجُمُعَةِ- فَقَالَ وَقْتُهَا إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ- فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الْفَرِيضَةِ- وَ إِنْ أَبْطَأْتَ حَتَّى يَدْخُلَ الْوَقْتُ هُنَيْئَةً- فَابْدَأْ بِالْفَرِيضَةِ وَ دَعِ الرَّكْعَتَيْنِ- حَتَّى تُصَلِّيَهُمَا بَعْدَ الْفَرِيضَةِ.»[3]
حضرت می گویند اگر دو رکعت نماز را طولانی می کنی، رهایش کن و نماز جمعه بخوان و اگر طولانی نمی کنی،اول دو رکعت را بخوان و نماز جمعه را بعدش بخوان.
پس این روایات با احتمال اول نمی سازد که ضیق حقیقی باشد و همچنین با ضیق عرفی هم نمی سازد.در نتیجه این سه روایت دلالت دارد که بین زوال و نماز جمعه فاصله است و آن فاصله، شراک است یعنی فاصل به مقدار شراک باشد، آن فاصله دو رکعت نمازهایی است که در روز جمعه مستحب است و غیر از نمازهای یومیه می باشد.
فعلیه احتمال اول بلکه احتمال دوم برای99و نیم درصد مردم قابل امتثال نیست، در نتیجه قابل امتثال نباشد و واجب هم باشد، این احتمالا قطعا ساقط است.
قبل از بیان احتمال سوم، یک مسئله ای باید بیان شود که فرق بین روز پنجشنبه با جمعه چیست؟ در روز پنجشنبه و سایر روزها غیر جمعه،نوافل ظهر و عصر قبل از اذان حراماست، در روز جمعه نوافل ظهر و عصر بالاتفاق جایز است، می تواند نافله ظهر را قبل از ظهر بخواند، پس فرق بین جمعه و پنجشنبه این شد که در روز جمعه، نوافل نیست چون قبل از ظهر باید بخواند و در روز پنجشنبه نوافل بعد اززوال است.
حال این نوافل چند دقیقه وقت می گیرد؟ فرض کنید نافله ظهر و عصر ده دقیقه وقت می گیرد، در روز جمعه وقت فضیلت ده دقیقه کم می شود.ّبر این اساس وقت فضیلت در روز جمعه اقلا ده دقیقه کم می آید.
بر این اساس، میزان باید ضیق اضافی باشد، وقت فضیلت در پنجشنبه، سی دقیقه است ووقت فضیلت در روز جمعه،20دقیقه است و این نسبت به30دقیقه، قطعا ضیق است، زیرا ده دقیقه کمتر است.
فعلیه ظاهرا و الله العالم، اقل احتمالات این روایات، سه معنا است:
1. مراد از ضیق، ضیق حقیقی باشد که گفتیم اولا امتناع دارد و ثانیا خلاف روایات است.
2. مراد از ضیق، ضیق عرفی باشد، گفتیم اگر امتناع نداشته باشد، مخالف روایات است.
3. مراداز ضیق، ضیق نسبت به سایر ایام است.
دقت کنید، تارة ضیق نماز جمعه را با نماز ظهر مقایسه می کنیم،وقت نماز جمعه از نماز ظهر کمتر است، مضیّق است و أخری ضیقرا نسبت به بقیه ایّام ملاحظه می کنید،مثال جمعه با چهارشنبه را می خواهید قیاس کنید. این دو با هم فرق می کند، اگر مراد احتمال سوم باشد، باید مقایسه بین جمعه و پنجشنبه شود.
این احتمالات باید در وقت استدلال دقت شود، کسی که می گوید ضیق از اول تا آخر وقت، با کدام احتمال سازگار است و همچنین سایر اقوال با کدامیک از احتمالات تطبیق دارد.
این یک کلمه که هم ضیق و هم مراد از ضیق بیان شد.کلمه دوم، کلمه ساعة است که لا بأس به این کلمه که ان شاء الله تعالی در جلسه خواهد آمد.