درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1402/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم
شروط من یجب علیه وجوب الجمعه/ نماز جمعه/
موضوع: / نماز جمعه/شروط من یجب علیه وجوب الجمعه
در این مسئله و مسئله3و4، پنج یا شش عنوان ملاحظه می شود،این شروطی سبعه یاعشره یا بیشتر، اگر به طور اتفاقی در نماز جمعه شد، ا: اولا: نماز جمعه بر ایشان جایزاست؟
ثالثا: آیا نماز جمعه بر ایشان وجوب شرطی دارد؟
رابعا: آیا نماز ظهر از ایشان ساقط است یا خیر؟
خامسا: آیا عدد مکمل هستند یا خیر؟
سادسا: آیا خودشان می توانند اقامه نماز جمعه منفردا کنند یا خیر؟
مثال یکی از این شروط خانم ها بودند و از باب اتفاق در نماز جمعه آمده اند، آیا جایز است؟ واجب است؟ صحیحاست یا خیر؟ کفایت از ظهر می کند یا خیر؟ جزءعدد مکمل می توانند باشند یا خیر؟ خود خانم ها اگر5نفر شدند می توانند نماز جمعه بر پا کنند یا خیر؟
این عناوین که در این سه مسئله یکی یکی خواهد آمد.
در این بحث اولا چند کلمه از کلمات بزرگان خوانده شود و بعد وارد بحث شویم:
متن محقق در شرایع این است:«و کل هؤلاء إذا تکلفوا الحضور وجبت علیهم الجمعة »[1]
محقق یک کلی بی اساسی فرموده است و همه اعتراض کرده اند.می گوید اگر این افراد نمی خواسته بیاید اما خودش را به زحمت آنداخته
است،آن شش سوال باید بحث شود.
علامه در قواعد می فرماید:«و کلهم لو حضروا وجبت علیهم و انعقدت بهم»[2] ایشان دو تا از شش تا را اشاره کرده است و بحث را روی کل قرار داده است که احدی از شارحین اینها را قبول نکرده اند.
سیدنا الاستاد می فرمایند:«كل هؤلاء إذا اتفق منهم الحضور أو تكلفوه»[3] خود به خود به نماز جمعه رسیدند یا خودشان را به زحمت انداخت و آمدند. ایشان دو تا از شش عنوان را در این مسئله مورد بحث قرار دهد و بقیه را در مسائل آینده می گویند.
این بحث در دو مرحله باید انجام شود:
اول: این عناوین کلی چگونه بحث خواهد شد و آیا این عنوان کلی درست است یا خیر؟
دوم: ذکر بعضی از عناوین، مثال باید صبی را حساب کنیم چه باید گفت، یا مجنون را چگونه باید حساب کنیم.
این عناوین همه باید زیر چرتکه بیاید و اقوال یکی یکی ملاحظه شود و بعد ادله هم ذکر شود.
پس دو مرحله است، مرحله اول فی الکل و المرحلة الثانیة فی المصادیق.
اما مرحله اولی: عنوان کلی
قبل از ورود در این مرحله، ینبغی ذکر طوائف اربعه اربعه یا خمسه ازروایات. این روایات پنج اطلاق دارند، از هر کدام در کجا استفاده کنیم؟
طائفه اول:این طائفه اقلا دوازده روایت است که بعضی ازروایات آن مرسله است و بعضی از آنها مشکله ای ندارد
که آنها عبارت از این روایات هستند:
منها:« قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ.»[4]
منها:« وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ (عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ ) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ.»[5]
این روایت نه وجوب را می رساند و نه حرمت را، مفاد این روایت محبوبیت نماز جمعه است، مفاد آن رجحان نماز جمعه است.
منها:« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُقَالُ لَهُ قُلَيْبٌ ، فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّي تَهَيَّأْتُ إِلَى الْحَجِّ كَذَا وَ كَذَا مَرَّةً فَمَا قُدِّرَ لِي فَقَالَ لِي يَا قُلَيْبُ عَلَيْكَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّهَا حَجُّ الْمَسَاكِينَ .»[6]
این اصل رجحان را می رساند و قید دیگری ندارد.
منها:«ٍ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرٍ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ: لَأَنْ أَدَعَ شُهُودَ حُضُورِ اَلْأَضْحَى عَشْرَ مَرَّاتٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَدَعَ شُهُودَ حُضُورِ اَلْجُمُعَةِ مَرَّةً وَاحِدَةً مِنْ غَيْرِ عِلة»[7]
این حدیث هم اصل رجحان را می رساند و کاری با وجوب و حرمت ندارد.
طائفه دوم از اولی هشت روایت رجحان را می رساند اما معلل است.در این طائفه یک علتی ذکر شده است که
موجب توهمی شده است، ملاحظه بفرمایید:
منها:« وَ فِي اَلْمَجَالِسِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : مَا مِنْ قَدَمٍ سَعَتْ إِلَى الْجُمُعَةِ إِلاَّ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهَا عَلَى النَّارِ.»[8]
این علتی را به دنبال آورده است.
این طائفه یک بحث کلامی و اصولی دارد و آن این است که روایاتی که بیان ثواب می کند مثل این روایت یا روایاتی که ذکر عقاب می کند، آیا از این ذکر،استفاده وجوب یا حرمت می شود یا خیر؟
منها:« وَ بِإِسْنَادٍ يَأْتِي قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ اَلْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، فَسَأَلُوهُ عَنْ سَبْعِ خِصَالٍ فَقَالَ أَمَّا يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَيَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ ، فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ مَشَى فِيهِ إِلَى الْجُمُعَةِ إِلاَّ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَهْوَالَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ، ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى اَلْجَنَّةِ.»[9]
میگوید کسی که نماز جمعه خوانده است، در روز جمعه گفته می شود این نماز جمعه خوانده است و برود به طرف بهشت.
منها:« وَ فِي عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالاَ سَمِعْنَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: مَنْ تَرَكَ الْجُمُعَةَ ثَلاَثاً مُتَوَالِيَاتٍ بِغَيْرِ عِلَّةٍ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ.»[10]
این فقط رجحان را می رساند یا بالاتر از رجحان است؟ این علت دلالت بر وجوب یا حرمت دارد یا خیر؟
منها:« قَالَ وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَنْ تَرَكَ الْجَمَاعَةَ رَغْبَةً عَنْهَا وَ عَنْ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلاَ صَلاَةَ لَهُ.»[11]
فلا صلوة له دلالت بر حرمت ترک دارد یا خیر؟ دلالت بر وجوب دارد یا خیر؟
منها:« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ تَرَكَ الْجُمُعَةَ ثَلاَثَ جُمَعٍ مُتَوَالِيَةً طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ.»[12]
این دلالت بر حرمت ترک یا وجوب فعل دارد یا خیر؟
این طوائف در چند صفحه محقق همدانی آمده است اما از هر کدام یک کلمه گفته است، اگر می خواهید آنجا را بفهمید باید این طوائف را خوب یادداشت کنید. مثال ایشان می گوید ادله رجحان، باید بدانید که12روایت است.
ما معتقدیم که نه ثواب دلالت بر وجوب دارد و نه عقاب دلالت بر حرمت دارد و اگر بیشتر می خواهید بحث کنید باید به رسائل مراجعه کنید که در جایی این بحث را کرده است.
فعلیه طائفه اولی با این خصوصیات، چهار روایت مورد اختلاف ندارد و8روایت مورد اختلاف است که نظر ما این است که اینها هم دلالت بر رجحان دارد، چون ذکر ثواب دلالت بر وجوب ندارد و ذکر عقاب هم دلالت بر حرمت ندارد.
مهم همین طائفه است و اطلاق دارند و مقید به سبعه، تسعه و عشره نیست، برای همه نماز جمعه رجحان دارد.
طائفه دوم و سوم و چهارم و پنجم، ان شاء الله تعالی فردا خواهد آمد.