درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1401/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
كتاب الطهارة/نماز جمعه /توصیه به تقوی / صلوات بر پیامبر / جزئیات شرط خطبتین
موضوع: كتاب الطهارة/نماز جمعه /توصیه به تقوی / صلوات بر پیامبر / جزئیات شرط خطبتین
مسأله 8: «يجب في كل من الخطبتين التحميد، و يعقبه بالثناء عليه تعالى على الأحوط، و الأحوط أن يكون التحميد بلفظ الجلالة، و إن كان الأقوى جوازه بكل ما يعدّ حمدا له تعالى، و الصلاة على النبي صلّى اللّٰه عليه و آله على الأحوط في الخطبة الأولى، و على الأقوى في الثانية.و الإيصاء بتقوى اللّٰه تعالى في الأولى على الأقوى. و في الثانية على الأحوط، و قراءة سورة صغيرة في الأولى على الأقوى، و في الثانية على الأحوط، و الأحوط الأولى في الثانية الصلاة على أئمة المسلمين عليهم السلام بعد الصلاة على النبي (ص) و الاستغفار للمؤمنين و المؤمنات. و الأولى اختيار بعض الخطب المنسوبة إلى أمير المؤمنين سلام اللّٰه عليه أو المأثورة عن أهل بيت العصمة عليهم السلام»[1]
فرع سوم: صلوات بر پیامبر
سیدنا الاستاد می فرمایند: «و الصلاة على النبي صلّى اللّٰه عليه و آله على الأحوط في الخطبة الأولى، و على الأقوى في الثانية»[2]
این مسئله، کما فی الجواهر و غیر آن، ذات قولین است:
قول اول: صلوات فرستادن بر پیامبر در خطبه اول و دوم واجب است، در هر دو خطبه باید بگوید اللهم صلی علی محمد و آل محمد، در خطبه دوم هم صلوات باید گفته شود.
قول دوم: صلوات فرستادن در خطبه اول واجب نیست و فقط صلوات در خطبه دوم واجب است. این قول حکی از محقق و سید مرتضی و ابن ادریس.
و لذا در جواهر این گونه فرموده است: «و أما الصلاة على النبي محمد و آله عليهم السلام فخيرة الأكثر نقلا و تحصيلا وجوبها، بل هو من معقد إجماع الخلاف و الغنية و التذكرة و غيرها، بل لا خلاف فيه فيما أجد في الثانية... نعم خيرة المصنف في النافع و المعتبر و المحكي عن السيد و موضع من السرائر عدم وجوبها في الأولى»[3]
ایشان ابتدا فرموده است اکثرا گفته اند صلوات در خطبه اول و دوم واجب است به خلاف چند نفر بعد می گوید معقد اجماع چند کتاب این است.
البته احتیاطی که سیدنا الاستاد گفته است با اقوی منافاتی ندارد و احتیاط وجوبی است، تعبیر به احتیاط بخاطر این است که جمله ای از محققین مخالف هستند و می گویند در یک خطبه واجب نیست.
انّما الکلام در ادله این دو نظریه است:
ادله نظریه اول (ذکر صلوات در هر دو خطبه واجب است):
این نظریه را اکثر علماء داده اند و برای آن چند دلیل ذکر شده:
دلیل اول: اجماعی که در بعضی از کتب آمده است.
دلیل دوم: صحیحه محمد بن مسلم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَ ذَكَرَ خُطْبَةً مُشْتَمِلَةً عَلَى حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَعْظِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ اقْرَأْ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ وَ ادْعُ رَبَّكَ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص- وَ ادْعُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ تَجْلِسُ قَدْرَ مَا يُمْكِنُ هُنَيْهَةً ثُمَّ تَقُومُ وَ تَقُولُ وَ ذَكَرَ الْخُطْبَةَ الثَّانِيَةَ وَ هِيَ مُشْتَمِلَةٌ عَلَى حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْوَصِيَّةِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ الْأَمْرِ بِتَسْمِيَةِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى آخِرِهِمْ وَ الدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ يَكُونُ آخِرُ كَلَامِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ الْآيَةَ»[4]
در این روایت در هر دو خطبه صلوات ذکر شده است.
موید اول: خطبه منقوله که در هر دو خطبه صلوات ذکر شده است.
موید دوم: احتیاط و قاعده اشتغال.
این ادله شاهد بر این است که صلوات در خطبه اول و دوم واجب است.
ادله نظریه دوم (وجوب صلوات در خطبه دوم فقط):
عدم وجوب صلوات در خطبه اول، دو دلیل دارد:
دلیل اول: در موثقه سماعه در خطبه اول، ذکری از صلوات نشده است، در این روایت امام در مقام بیان اجزاء خطبه های نماز جمعه بوده است، حداقل این است که مقتضای اطلاق مقامی این است که ذکر خطبه واجب نباشد، خطبه اول مع الصلوات باشد، کفایت می کند، بدون صلوات هم باشد، کفایت می کند. در موثقه سماعه، فقط ذکر صلوات در خطبه ثانیه شده است اما در خطبه اولی ذکر صلوات نشده است: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَخْطُبُ يَعْنِي إِمَامَ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ ثُمَّ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً «5» ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ هَذَا أَقَامَ الْمُؤَذِّنُ فَصَلَّى بِالنَّاسِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي الْأُولَى بِسُورَةِ الْجُمُعَةِ- وَ فِي الثَّانِيَةِ بِسُورَةِ الْمُنَافِقِينَ»[5]
امام در مقام بیان اجزاء خطبه نماز جمعه بوده است و از صلوات در خطبه اول ساکت شده اند و معنایش این است که صلوات باشد یا نباشد، کفایت می کند.
دلیل دوم: صاحب ریاض می فرماید دلیل دوم اصل است، ما شک داریم که در خطبه اول صلوات واجب است یا خیر، شک در وجوب است و اصل برائت است.
در نتیجه دو دلیل برای عدم وجوب صلوات ذکر شده است: اطلاق مقامی موثقه سماعه و اصل.
بخاطر این دو دلیل یا بخاطر مخالفت محقق و سید و... سیدنا الاستاد قائل به احتیاط وجوبی شده اند.
ظاهرا و الله العالم و لو محققین فرموده اند، اما در هر دو خطبه صلوات واجب است، زیرا نسبت صحیحه محمد بن مسلم به موثقه سماعه، اطلاق و تقیید است، علی فرض اینکه موثقه اطلاق داشته باشد، در روایت محمد بن مسلم، تصریح به وجوب در خطبه اول کرده است.
فعلیه در خطبه اول، ذکر صلوات واجب است، زیرا این مقیّد آن اطلاق را تقیید می کند، فعلیه تفکیک بینهما فی غایة الإشکال است، زیرا مدرک منحصر به صحیحه مسلم و بعضی از خطبه های منقول و قاعده اشتغال و تاسی و... است، این فرقی ندارد بین خطبه اول و دوم.
فالتفکیک که سیدنا الاستاد گفته است، وجه درستی ندارد مگر اینکه احترام محقق و سید و... شده باشد.
از ما ذکرنا مشخص شد که جای تمسک به اصل نیست، زیرا مثبت و منفی، هر دو روایت معتبره دارند و نوبت به اصل نمی رسد.
فعلیه همانطور که اطلاق موثقه سماعه تقیید می شود کذلک موضوع تمسک به اصل برداشته می شود، چون تمسک به اصول، در طول امارات است و با وجود اماره منفی و مثبت، وجهی برای تمسک به اصل برائت و امثال آن نمی باشد.
فرع چهارم: توصیه به تقوی
سیدنا الاستاد می فرمایند: «و الإيصاء بتقوى اللّٰه تعالى في الأولى على الأقوى. و في الثانية على الأحوط»[6]
این عکس فرع سوم است، در آنجا احوط در اولی و اقوی در ثانیه بود و در این فرع احوط در ثانیه و اقوی در اولی است.
موعظه واجب است یا خیر؟ بر امام جمعه واجب است که مردم را وصیت به تقوی و موعظه کند یا خیر؟
در ذکر وعظ در نماز جمعه، ظاهرا علی ما فی بعض الکلمات، سه نظریه است:
نظریه اول: اکثر فقهاء می فرمایند موعظه مطلقا واجب است، هم در خطبه اول موعظه واجب است و هم در خطبه دوم موعظه واجب است. جواهر می فرماید: «و أما الوعظ فوجوبه خيرة الأكثر نقلا و تحصيلا، بل هو من معقد إجماع الخلاف و الغنية و ظاهر كشف الحق»[7]
نظریه دوم: عدم وجوب وعظ مطلقا چه در خطبه اول و چه در خطبه دوم. این نظریه را مرحوم فاضل هندی از سید مرتضی نقل می کند: «بل في كشف اللثام أن السيد لم يذكره في شيء منهما»[8]
نظریه سوم: در خطبه اول، وعظ واجب است، اما در خطبه دوم واجب نمی باشد. این نظریه نسب إلی جماعتی مثل محقق و...
فعلیه در فرع چهارم سه نظریه است.
ادله این نظریات در جلسه بعد ان شاء الله تعالی خواهد آمد.