درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1401/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
ذکر تشهد بعد از سجده سهو/سجده سهو /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/سجده سهو /ذکر تشهد بعد از سجده سهو
مسأله 5: «تجب في السجود المزبور النية مقارنا لأول مسماه، و لا يجب فيه تعيين السبب و لو مع التعدد، كما لا يجب الترتيب فيه بترتيب أسبابه على الأقوى، و لا يجب فيه التكبير و إن كان أحوط و الأحوط مراعاة جميع ما يجب في سجود الصلاة خصوصا وضع المساجد السبعة، و إن كان عدم وجوب شيء مما لا يتوقف صدق مسمّى السجود عليه لا يخلو من قوة، نعم لا يترك الاحتياط في ترك السجود على الملبوس.و المأكول، و الأحوط فيه الذكر المخصوص، فيقول في كل من السجدتين: «بسم اللّٰه و باللّه و صلّى اللّٰه على محمّد و آل محمّد» أو يقول: «بسم اللّٰه و باللّه اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد» أو يقول: «بسم اللّٰه و باللّه السّلام عليك أيّها النّبيّ و رحمة اللّٰه و بركاته».و الأحوط اختيار الأخير، لكن عدم وجوب الذكر سيما المخصوص منه لا يخلو من قوة، و يجب بعد السجدة الأخيرة التشهد و التسليم، و الواجب من التشهد المتعارف منه في الصلاة، و من التسليم «السلام عليكم» »[1]
مطلب اول: در فرع دوازده عرض شد که در چهار روایت، کلمه تشهداً خفیا دارد، این چهار روایت از این قرار است:
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا نَسِيَ الرَّجُلُ سَجْدَةً وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ قَدْ تَرَكَهَا فَلْيَسْجُدْهَا بَعْدَ مَا يَقْعُدُ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ وَ إِنْ كَانَ شَاكّاً فَلْيُسَلِّمْ ثُمَّ يَسْجُدُهَا وَ لْيَتَشَهَّدْ تَشَهُّداً خَفِيفاً وَ لَا يُسَمِّيهَا نَقْرَةً فَإِنَّ النَّقْرَةَ نَقْرَةُ الْغُرَاب»[2]
منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ الْيَسَعِ عَنِ الرِّضَا ع فِي ذَلِكَ أَنَّهُ قَالَ: يَبْنِي عَلَى يَقِينِهِ وَ يَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ بَعْدَ التَّسْلِيمِ وَ يَتَشَهَّدُ تَشَهُّداً خَفِيفاً»[3]
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ أَرْبَعاً صَلَّيْتَ أَمْ خَمْساً أَمْ نَقَصْتَ أَمْ زِدْتَ فَتَشَهَّدْ وَ سَلِّمْ وَ اسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ بِغَيْرِ رُكُوعٍ وَ لَا قِرَاءَةٍ يَتَشَهَّدُ فِيهِمَا تَشَهُّداً خَفِيفاً»[4]
منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يَدْرِي كَمْ صَلَّى وَاحِدَةً أَوِ اثْنَتَيْنِ أَمْ ثَلَاثاً قَالَ يَبْنِي عَلَى الْجَزْمِ وَ يَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ وَ يَتَشَهَّدُ تَشَهُّداً خَفِيفاً»[5]
مطلب دوم: اقوال در تشهد
در تشهد سجده سهو سه نظریه است:
نظریه اولی: مجرد شهادتین کفایت می کند.
مرحوم نراقی در مستند می فرمایند: «فالظاهر حصوله بمطلق الشهادتين»[6] می گوید صلوات جزء شهادت نیست و به دلیل خارجی است که می گوید اجماع است و این را خوب نگفته است و روایات زیادی داریم و شافعی هم همین رو گفته است.
نظریه دوم: صلوات در تشهد در سجده سهو، معتبر است.
این نظریه را مرحوم سید و جماعتی می گویند، این گروه می گویند مخیر است بین تشهد معهود و این تشهد فقط شهادتین و صلوات.
ملاحظه کنید سید می فرماید: «فمخيّر بين التشهّد المتعارف، و التشهّد الخفيف»[7]
نظریه سوم: سیدنا الاستاد می گوید در سجده سهو، تشهد متعارف واجب است: «و الواجب من التشهد المتعارف منه في الصلاة»[8]
تشهد متعارف همین است که همه مسلمانان می گویند: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد»
هر سه قول در تقریرات مرحوم نائینی آمده است.
این سه نظریه در تشهد سجده سهو وجود دارد.
مطلب سوم: ما سه نوع تشهد داریم:
تشهد اول: تشهد طویل که مضمون معتبره ابی بصیر است و در عروه مسئله 4 ذکر شده است که در آن زیادی از صفات پروردگار آمده است و همچنین زیادی از خصوصیات رسول اکرم در آن ذکر شده است. و علی ما ببالی اگر اشتباه نباشد، در لمعه هم اشاره به این تشهد کرده است.
تشهد دوم: تشهد متعارف که مسلمانان در نماز می خوانند.
تشهد سوم: تشهدی که سید در مسئله 7 بیان کرده است: «و هو قوله أشهد أن لا إله إلا الله أشهد أن محمدا رسول الله اللهم صل على محمد و آل محمد»[9]
این سه تشهد در مسئله سجده سهو، طویل و متعارف و قصیر اسمش را بگذارید.
مطلب چهارم: ادله اقوال
دلیل بر نظریه اول: مرحوم نراقی در مستند می گوید: «فالظاهر حصوله بمطلق الشهادتين، لإطلاق التشهد. لا للتقييد بالخفيف في الأخبار، لأنّه كما يمكن أن يكون المراد به مقابل التشهد الواجب في الصلاة، يمكن أن يكون المراد مقابل التشهد الطويل المستحب فيها و إن كان الظاهر الأول»[10] ایشون می گوید تشهد خفیف مجمل است و معنای درستی ندارد که استفاده کند و ممکن است مراد از خفیف در مقابل متعارف یا در مقابل طویل باشد و کی گفته است مراد از خفیف، متعارف است و مجرد شهادتین با صلوات خفیف است و متعارف در مقابل طویل خفیف است، پس به آن چهار روایت نمی توان استدلال کرد، زیرا مجمل است و شما احتمال می دهید مراد از خفیف مقابل طویل یا مقابل متعارف باشد.
پس من جهة شارع بیان نکرده است منظور از خفیف چیست و من جهة خفیف می تواند در مقابل طویل باشد و متعارف مراد باشد و یا در مقابل متعارف و طویل باشد که خفیف شود.
پس دلیل مرحوم نراقی یک کلمه است که چرا مطلق تشهد کفایت می کند؟ لاطلاق التشهد.
دلیل بر نظریه دوم: مرحوم سید در عروه می گوید چهار روایت تشهد خفیف را می گوید و مراد از تشهد خفیف، مقابل طویل است، فعلیه به مقتضای این چهار روایت، فتوا می دهد که مجرد شهادتین با صلوات کفایت می کند.
در واقع سید دو حرف دارد:
1. این شهادت کفایت می کند و بیشتر از آن نمی خواهد.
2. مراد از خفیف، این شهادت است که در مقابل معهود باشد نه در مقابل طویل.
دلیل بر نظریه سوم: دلیل بر تشهد متعارف، سیره است، به اینکه سیره مسلمین، تمام طوائف تشهد متعارف رو می گویند و بعضی بعض کلمات رو اضافه می کنند اما 90 درصد مسلمین، تشهد معهود را می گویند.
دلیل بر نظریه این است که کلمه خفیف از طرف ائمه معنا نشده است، مجرد تشهد خفیف، انصراف دارد به اونی که مردم انجام می دهند، اونی که 98 درصد در نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشاء، نوافل و واجبات انجام می دهند و این کلمه انصراف به متعارف دارد.
لذا سیدنا الاستاد می فرمایند ما هو الواجب تشهد متعارف است.
الی الآن ادله این اقوال روشن شد، دلیل بر نظریه اولی اطلاق است، دلیل بر نظریه دوم تشهد خفیف است و دلیل بر نظریه سوم، سیره مستمره بین المسلمین است.