درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1400/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
/ نماز احتیاط/فراموشی نماز احتیاط
موضوع: فراموشی نماز احتیاط / نماز احتیاط/
جلسه قبل کلامی از مرحوم شهید در دروس از مستمسک و جواهر نقل کردیم.
مستمسک می فرماید: «نعم من محتملاتقوله (ع): «لا سهو في سهو»عدم الاعتناء بالشك في المحل، بل نسبه في محكي الدروس: إلى ظاهر المذهب»[1]
ظاهر کلام مرحوم آقای حکیم این است که علاوه بر رکعات، شک در اجزاء هم همینگونه است و این اجماعی است. اما اجماعی بودن خیلی بعید است. قائل دارد اما اجماع نیست.
کما اینکه در جواهر می فرماید: «و كيف كان فعليه لا يلتفت إلى الشك في عدد ركعات الاحتياط بل و لا في أفعالها، بل في الدروس «نسبته إلى ظاهر المذهب زيادة على ما عرفت»[2]
این واضح است که شک در موجَب در رکعات و افعال مثل هم هستند و از قاعده شک فی المحل نمی خواهد استفاده کند، شک در رکعات باشد، اعتنا نشود و شک در حمد هم باشد، اعتنا نشود.
این نظریه قائل دارد اما بحث ما در این است که جمله آخر که به دروس نسبت می دهد، دو احتمال دارد: 1. شک در موجَب یعنی در رکعات اعتنا نشود که مذهب هم همین است و توضیح دادیم. 2. در افعال هم همین است. جواهر و لو کلمه فی المحل را نیاورده است و صریح در افعال نیست.
ما گفتیم موجَب رکعات است و افعال نیست و دلیل بر اینکه بتوان قاعده فراغ و تجاوز را کنار بزند، نداریم.
مسأله 7: «لو نسيها و دخل في صلاة أخرى من نافلة أو فريضة قطعها و أتى بها،خصوصا إذا كانت الثانية مترتبة على الأولى، و الأحوط مع ذلك إعادة أصل الصلاة، هذا إذا كان ذلك غير محل بالفورية، و إلا فلا يبعد وجوب العدول إلى أصل الصلاة إن كانت مترتبة، و الأحوط إعادتها بعد ذلك أيضا، و مع عدم الترتب يرفع اليد عنها و يعيد أصل الصلاة، و الأحوط الإتيان بصلاة الاحتياط ثم الإعادة»[3]
سیدنا الاستاد در این مسئله، حکم فراموشی نماز احتیاط را بیان می کنند.
این حکم باید در سه فرض پیاده شود:
فرض اول: در نماز ظهر شک بین 3 و 4 می کند و بناء را بر 4 می گذارد که دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده بخواند. به مجرد اینکه سلام داد، خواست نماز حضرت جعفر بخواند و شروع به نماز نافله کرد، در رکعت دوم نماز حضرت جعفر، یادش آمد که نماز احتیاط را نخوانده است، این چه بکند؟ یک رکعت نماز احتیاط می خواسته بخواند که نخوانده است.
یا فرض کنید نافله صبح را شروع می کند و رکعت دوم یقین پیدا کرد که نماز احتیاط را نخوانده است.
فرض دوم: این فرض من حیث الحکم تقریبا مثل اول است، در این فرض یقین به عدم الاتیان در نماز فریضه ای است که ترتیبی بین این نماز و نماز اول نیست، یعنی غیر مترتبین هستند. نماز ظهر را خواند و شک بین 3 و 4 کرد و بعد از نماز یادش آمد که 5 روز قبل نماز صبح را نخواند و گفت بهتر است اول نماز قضاء بخوانیم و بعد نماز عصر بخوانیم، در رکعت دوم نماز قضای صبح یادش می آید نماز احتیاط نماز ظهر را نخوانده است، در اینجا ترتیبی بین صبح 5 روز قبل و نماز ظهر امروز نیست.
در نماز واجب غیر مترتبه یادش آمد که نماز احتیاط نیامده است، این فرد چه باید کند؟
فرض سوم: این جریان در مترتبین بوده است، در نماز ظهر شک می کند بین 3 و 4 و بناء را بر 4 می گذارد، بعد از سلام فراموش کرد نماز احتیاط بخواند، گفت 4 رکعت نماز عصر می خوانم قربة الی الله، در رکعت سوم یا دوم نماز عصر یادش می آید که نماز احتیاط که در شک بین 3 و 4 در نماز ظهر باید بخواند، نیامده است.
و همچنین شک در نماز مغرب و شروع به نماز عشاء که ایضا مترتبین هستند.
البته این از باب مثال است و الا شک در نماز مغرب تقدم الکلام که باطل است.
در نماز دوم که مترتب بر اول است، یقین پیدا کرد که نماز احتیاط در نماز اول نیامده است.
فعلیه الفروض ثلاثة: 1. یقین به عدم اتیان در نوافل؛ 2. یقین به عدم اتیان به نماز احتیاط در فرائض غیر مترتبه؛ 3. یقین به عدم اتیان به نماز احتیاط در فرائض مترتبه.
البته این فرض سوم باز فروضی دارد که ما وارد جزئیات فرض سوم نمی شویم.
حکم فرض اول و دوم: سیدنا الاستاد می فرمایند راهش این است نماز را قطع کند و نماز احتیاط را بخواند و بعد دوباره نماز نافله را بخواند مثلا. بعد از تمام شدن نماز احتیاط، بعد نماز نافله را می خواند.
وکذلک در فریضه غیر مترتب که دو رکعت نماز قضا قصد کرده است و در رکعت دوم یادش می آید نماز احتیاطی که در نماز ظهر امروز واجب شده است، نیامده است. می فرماید راهش این است که نماز قضاء را قطع کند و شروع به نماز احتیاط در ظهر امروز کند و بعد از تمام شدن نماز قضاء را بخواند.
در این فرض خصوصا فرض دوم، چند احتمال است:
احتمال اول: قطع نماز حرام است چه نافله باشد و چه فریضه باشد. کما اینکه یک احتمال این است که نماز احتیاط نماز مستقل باشد.
با دو این مطلب باید گفت که قطع در اینجا حرام است، چون قطع نماز حرام است و از آن طرف نماز احتیاط مستقل است. پس اتمام نافله یا فریضه غیر مترتبه مشکله ای ندارد و نماز احتیاط مستقل است و سابقا گفتیم با مستقل بودن، فوریت و مبادرت هم ندارد.
و الی ذلک اشار بعضی از محققین منهم مرحوم آقاضیاء عراقی در تعلیقه عروه اشاره کرده اند که می گویند جواز قطع مشکل است.
اشکال اول: نماز احتیاط واجب مستقل نیست، یا انقلاب حقیقی یا ظاهری است و علی التقدیرین جزء است و مبنا ناتمام است.
اشکال دوم: در نافله معروف و مشهور می گویند قطع نماز نافله حرام نیست، اگر قطع نافله حرام نیست، چرا قطع نماز اینجا اشکال داشته باشد؟ در فریضه هم قطعا همین است که قطع آن حرام است اما دلیل بر حرمت معلوم نیست شامل این موارد شود. جاهایی است که نماز متعارف باشد نه نمازی که این پیچ و خم باشد. اگر دلیل حرمت اجماع باشد کما هو کذلک اجماع اطلاقی ندارد که شامل این مورد باشد.
فعلیه این احتمال که قطع حرام باشد، فی غایة الاشکال است.
احتمال دوم: بسیاری از محققین مثل مرحوم نائینی و... می گویند به مجرد اینکه یادش آمد، نماز نافله را یادداشت در قلب کند که کجای نماز است، نماز فریضه اگر هست، یادش بماند کجا بوده است و بعد نماز احتیاط بخواند و بعد از آن ادامه نماز نافله یا فریضه غیر مترتبه را بخواند.
مثلا تا قل هو الله احد خوانده است، همینجا وقفه کند و نماز احتیاط بخواند و بعد از الله الصمد شروع کند.
اشکال: این فتوا مبتنی بر جواز اقحام الصلاة فی الصلاة است. یک بحثی است که ادخال الصلاة فی الصلاة عمداً چه حکمی دارد؟ مثلا چهار رکعت نماز ظهر می خواهد بخواند و در رکعت دوم می خواهد نماز قضای گذشته بخواند، بعد از نماز قضاء، ادامه نماز بدهد، به این در فقه اصطلاحا می گویند اقحام الصلاة فی الصلاة. یعنی داخل کردن یک نماز در نماز دیگر.
این مورد اختلاف است: جماعتی از محققین می گویند اشکال ندارد و جماعتی می گویند با این کار هر دو نماز باطل است.
پس این احتمال دوم که اتیان به نماز احتیاط در اثناء نماز مستحب یا واجب، یک اشکالی دارد که اقحام الصلاة فی الصلاة جایز است یا خیر؟ کسانی که می گویند این مطلقا جایز است، این احتمال دوم را می توانند بگویند.
احتمال سوم: اکثر علماء مثل سیدنا الاستاد می گویند قطع واجب است.
دلیل بر این نظریه واضح است، چون نماز احتیاط جزء نماز قبلی است، اگر جزء است تا نماز قبلی تمام نشده است، نماز نافله و فریضه هر دو اشکال دارد، چون فوریت در نماز احتیاط می خواهیم، اگر فوریت نگفتیم، مبادرت می خواهیم. یک رکعت نماز احتیاط که مربوط به نماز ظهر امروز است، باید مبادرت به آن بعد از نماز کند، این در رکعت دوم نافله یادش آمده است، ادامه این نماز منافات با فوریت دارد و ادامه نماز حرام است. اگر نماز فریضه است، ادامه نماز قضاء، منافات با فوریت دارد و ادامه حرام است، در این صورت وجهی برای اتمام نمی باشد.
پس سه نظریه شد: 1. قطع نماز؛ 2. حرمت قطع نماز؛ 3. ادخال الصلاة فی الصلاة.
دلیل بر این سه نظریه بیان شد، دلیل نظریه اول، منافات با مبادرت است؛ دلیل حرمت قطع نماز، مستقل بودن نماز احتیاط است؛ دلیل ادخال الصلاة فی الصلاة، جواز اقحام الصلاة فی الصلاة است.
احتمال چهارم: قطع در نماز نافله واجب است و در فریضه غیر مترتبه، تخییر است. مثلا در نماز ظاهر یادش می آید که نماز احتیاط نماز صبح قضاء را نخوانده است، در اینجا مخیر است قطع کند و نماز احتیاط را بخواند یا اینکه نماز را تمام کند و بعد نماز اول را دوباره بخواند.
دلیل این نظریه این است که علم دارد باید یکی از دو نماز باطل شود و هیچ راهی ندارد، اگر در رکعت نماز قضاء یقین پیدا کرد که نماز احتیاط ظهر را نخوانده است، این دو حالت دارد یا تمام می کند که نماز اولی باطل می شود و یا قطع می کند که نماز دوم باطل است. پس یقین دارد نماز قضاء یا نماز اداء باطل می شود. و بما اینکه ترجیحی ارتکاب یکی از این دو نیست، فرد مخیر است هر کدام را می خواهد انتخاب کند.
این نظریه را بعضی از حواشی منهم مرحوم آقای حکیم در مستسمک و حاشیه عروه این را بیان کرده است.
اشکال: ظاهرا ترجیح با قطع است چون نماز احتیاط جزء است و تا جزء نماز نیامده باشد، این نماز صحیح نیست.
پس در فرض اول و دوم، ظاهرا باید گفت قطع واجب است و نماز احتیاط را می خواند و بعد فریضه غیر مترتبه را انجام می دهد.
حکم فرض سوم: در این فرض که مترتبین هستند که احتیاط ظهر را انجام نداده است و شروع به نماز عصر کرده است، اینجا مترتبین هستند. این فرض خود صوری دارد که ان شاء الله جلسه بعد خواهد آمد.