درس خارج فقه استاد سیدحسن مرتضوی
1400/11/12
بسم الله الرحمن الرحیم
فلسفه نماز احتیاط/نمازاحتیاط/کتاب صلوة
موضوع: کتاب صلوة/نمازاحتیاط/ فلسفه نماز احتیاط
نتیجه ما ذکرنا این شد که نماز احتیاط جزء صلات بنائیه و اصلیه است، به این دلیل که طائفه دوم از روایات، صراحت در جزئیت یا ظهور قوی در جزئیت دارد، بر این اساس نظریه اولی که می گوید فرغ و سلم، ظهور ضعیفی دارد که به برکت نص یا اظهر از ظاهر ضعیف رفع ید می شود.
مطلب دوم از مقدمه: فلسفه نماز احتیاط
مطلب دوم در مقدمه این است که فلسفه این دو رکعت یا یک رکعت چیست؟ چرا شارع این کار را حکم به وجوب کرده است؟
احتمال اول: علت و ملاک و فلسفه این حکم که مطلب دوم از مقدمه است است از ما ذکرنا روشن شد. اگر قائل شدیم که نماز احتیاط واجبٌ اصلیٌ و جزء نیست، فلسفه آن واضح است و آن این است که با نماز احتیاط، ملاک نماز اصلی اگر در واقع کم شده است، جبران می شود. فلسفه نماز احتیاط، جبران نواقص صلات بنائیه است، یعنی ملاکی در این است که این ملاک، ملاک ضعیف شده را جبران می کند.
پس فلسفه نماز احتیاط، جبران ملاک نماز اصلی اگر فوت شده است.
احتمال دوم: فلسفه و علت این حکم این است که این نماز احتیاط، خود، جبران نقص می کند. اگر در واقع سه رکعت بوده و یک رکعت کم آمده است، خود نماز احتیاط، جای جزء قرار می گیرد.
پس علی القول بالاصاله، ملاک را تقویت می کند و علی القول بالجزئیه، خود، ما نقص را تقویت می کند.
این نظیر نوافل است، در بعضی از روایات بلکه در بعضی از کلمات دارد که اگر در نماز فریضه نواقصی مثل عدم رعایت درست طمأنیه یا قرائت، می گویند با خواندن نوافل، جبران نقص می کند. اگر ده درصد نماز پایین آمده است، با آمدن نوافل، بجران می شود.
بر این اساس آیا نماز احتیاط نظیر نوافل است یا خیر؟ بنا بر قول بالاصاله و الاستقلال مثل نوافل است و علی القول بالجزئیة مثل نوافل نیست.
و الی ما ذکرنا اشار مرحوم نائینی در تقریرات صلات که در دو جا تصریح بما ذکرنا می کند. یکجا مفصل و یک جا مختصر.
ایشان می فرمایند: «جابرة لنقصها بسبب کونها محرزة لملاکها أو أنها بنفسها متمم للجبر المحتمل».[1]
می گویند نماز احتیاط یا خودش جبران نقص می کند اگر جزء است و اگر استقلال است، ملاک را تقویت می کند. نماز چهار رکعتی بوده است و این سه رکعتی خوانده است و ملاک نماز را جبران می کند.
همچنین در همین صفحه می فرمایند و اشاره بما ذکرنا می کند: «لکن ظاهر اخبار المتقدمة و منها موثقات عمار هو کونها بنفسها متمما لنقص الصلاة لا بملاکها»[2]
این فلسفه نماز احتیاط است، می گوید اگر گفتید اصل است، جبران ملاک رکعتی که نیامده است، اگر گفتید جزء است، خودش جابر است و یک رکعت نبوده که آمده است.
فعلیه ظاهرا و الله العالم فلسفه نماز احتیاط روشن شد.
بعضی از آدرسها لازم است نوشته شود:
جواهر، ج 12، ص 370
تقریرات مرحوم نائینی، ج 3، ص 165
مستمسک، ج5، ص 317
تقریرات آقای بروجردی، ص 488
مرحوم سید یزدی در رساله، ص 13
مرحوم آقای خویی، ج 6، ص 266
حدائق، ص 303
مستند، ج 7، ص 251
مصباح الفقیه مرحوم همدانی، ص 572
این کتابها کما ذکرنا همه این مقدمه را دارند، هم ماهیت صلات احتیاط را شرح می دهند هم احتمالات و هم اقوال را شرح می دهند و هم ثمرات را بیان می کنند. کما ذکرنا بالامس مرحوم آقای حکیم در مستمسک از همه بیشتر به این مسئله پرداخت است، اغلب جهات این مسئله را پرداخته است، البته ایشان حکومت ظاهریه قائل است و لکن تقدم الکلام حکومیت ظاهریه یا حکومت واقعیه یک بحث علمی فقط است، ثمره عملی ندارد.
مثلا یکی از آن ده مسئله ای که بعد خواهد آمد، حدث بین صلات احتیاط و نماز اصلی مبطل است یا خیر؟ علی الاصاله گفتیم مبطل نیست، علی الجزئیت گفتیم مبطل است. مهم این است که حالا که علی الجزئیه مبطل است، فرقی بین انقلاب حقیقی یا ظاهری است یا خیر؟ فرق نمی کند، هر کس انقلاب حقیقی یا ظاهری بگوید، می گویند مبطل است.
توضیح این ثمرات در مسائل آینده بیان خواهد شد.
این مسئله اگر خوب واضح شده باشد، باید مسائل نماز احتیاط بحث شود.
ذکرنا به اینکه نماز احتیاط، شرایط و صفات و موانعی دارد که این امور ثلاثه در این بحث ان شاء الله تعالی بیان خواهد شد.
سیدنا الاستاد قبل از بیان این شرایط، اشار بقوله: «ركعات الاحتياط واجبة،فلا يجوز تركها و إعادة الصلاة من الأصل»[3]
ایشان قبل از ورود به بحث، اصل وجوب صلات احتیاط را بیان فرموده اند.
دلیل بر وجوب صلات احتیاط:
اولا: عدم الخلاف بین المسلمین؛
ثانیا: جملة من الروایات که این روایات در باب 8 و 10 و 11 خلل خوانده شده است، اغلب این روایات امر به صلات احتیاط دارد، می فرماید اگر کسی شک بین 2 و 3 یا بین 3 و 4 کرد، بناء بر اکثر بگذارد و فصلّ، این امر است و امر هم دلالت بر وجوب سابقی ها می گفتند دارد و اگر دلالت نکند حکم عقل می گوید واجب است.
کل این روایات را ملاحظه کنید، در بعضی از روایات امر به اتمام دارد، صلّ دلالت بر وجوب نکند، اتمام دلالت بر وجوب دارد، مفاد و اتمِم وجوب صلات احتیاط دارد.
فعلیه لا ینبغی التامل من ان قوله واجبة، تمام است، للاتفاق و للروایات.
حال که این واجب شد، ترک هر واجبی حرام است.
در اینجا یک بحث دیگری وارد شده اند که بعد از شک بناء را بر اکثر می گذارد و نماز را تمام می کند و بعد می گوید نماز احتیاط را نمی خوانم و دوباره نماز را می خوانم، آیا این کار جایز است؟ قطعا حرام است. چون همین الله اکبر نماز اصلی را که می گوید، ابطال صلاتی است که یک جزء آن که نماز احتیاط است، نیامده است. پس تکبیره بنفسها ابطال صلات است و حرام است و نمی تواند مصداق واجب قرار بگیرد.
فعلیه واجبة، ترکها حرامٌ، اعاده فایده ندارد، چون باطل است. وسط نماز آمده است یک نماز دیگر شروع کرده است و تکبیره دوم بنفسها ابطال صلات است و حرام است.
و الی ذلک صاحب حدائق بقوله: «لو أعاد الصلاة من وجب عليه الاحتياط لم يجزئ لعدم إتيانه بالمأمور به، و ربما احتمل الإجزاء لإتيانه على الواجب و زيادة»[4]
اتیان به مامور به نکرده است.
این جمله را قبلا به نظر می آید شرح دادیم، صوری دارد، مثلا حدثی از او صادر شده است و یا صحبت کرده است و بعد نماز اصلی را می خواند و نماز احتیاط را نمی خواند و یا بدون منافی این کار را می کند، بعد از سلام، الله اکبر می گوید و دوباره نماز ظهر را می خواند.
این صوری دارد که می گویند لا یجوز الاعاده، این اجمالا و فی الجمله درست است، اما در تمام صور درست است و دوباره نماز خواندن باطل است؟ جایی که حدثی نیامده است یا در جایی که منافی آمده است و... علی الظاهر این را ما در بحث شکوک، مطرح کردیم.
بر این اساس باید گفت فی الجمله اعاده فایده ندارد، در بعضی از صور اتفاقی است که اعاده فایده ندارد کما اشار الی ذلک صاحب حدائق.