1404/06/31
بسم الله الرحمن الرحیم
استعمالات مجازی/كيفية استعمال المجازي /المقدمة
موضوع: المقدمة/كيفية استعمال المجازي /استعمالات مجازی
استعمالات مجازی
بحث ما در استعمالات مجازی است. گفتیم در استعمالات مجازی، بنا بر دیدگاه معروف اصولیون و علمای علم بیان، لفظ در غیر معنای موضوعله استعمال میشود.مثلاً لفظ «أسد» در حیوان مفترس وضع شده، ولی در جمله «رأیت أسداً یخطب» (یعنی مرد شجاعی را دیدم که سخن میگوید) لفظ «أسد» در معنای رجل شجاع استعمال شده است.پس بنا بر مشهور، مستعمل فیه دیگر همان معنای حقیقی نیست.
اما بحث این است که آیا استعمال در معنای مجازی نیاز به وضع جدید دارد یا نه؟ اگر دارد، آیا وضع شخصی است یا نوعی؟ و آیا استعمال در معنای مجازی نیازمند به علاقه (رابطه معنایی بین دو معنا) هست یا خیر؟
رابطهای که به استناد آن، لفظ در معنای جدید استعمال میشود، همان است که در علم بیان از آن با عنوان «علاقات مجاز» یاد میشود (یعنی مشابهت، جزئیت، علیت، سببیه و غیره). بعضی از قدما آن را در ۲۵ قسم آوردهاند، اما برخی دیگر (از جمله متأخران) معتقدند هر قرینهای که طبع سلیم و ذوق مستقیم آن را بپذیرد کفایت میکند.
آخوند
مرحوم آخوند فرمودند:استعمال در غیر معنای حقیقی نیازمند به وضع خاصی نیست و معیار صحت و حسن استعمال، همان طبع و ذوق عرفی است و مصحّح استعمال مطلق القرینه است.این نظرِ معروف اصولیون است.
سکاکی
در مقابل، عدهای مانند سکّاکی در مورد استعاره نظری متفاوت دارند:
او معتقد است در مجاز (خصوصاً استعاره) لفظ در همان معنای حقیقی استعمال میشود، ولی مراد جدّی گوینده متفاوت است.مثلاً در جمله «رأیت أسداً» لفظ «أسد» در همان معنای حیوان درنده استعمال شده، اما مراد جدّی گوینده، «مرد شجاع» است. پس مستعمل فیه همان معنای حقیقی است ولی مراد جدّی فرق دارد.
مرحوم ابوالحجّ اصفهانی (صاحب «نهایة الأذهان») این دیدگاه را توسعه داده و گفته این روش فقط مخصوص استعاره نیست، بلکه در همه مجازات و حتی کنایهها جاری است.او میگوید: در همهی مجازات، لفظ در همان معنای حقیقی استعمال میشود ولی مراد جدّی غیر از آن است.حسن و بلاغت این نوع استعمال نیز در همین امتزاج معانی و توسعهی ذهنی است.
مثلاً در آیه ما ﴿هذا بشرًا إن هذا إلا ملکٌ کریم﴾ [1] کلمهی «ملک» در همان معنای فرشته استعمال شده ولی ادعا شده که حضرت یوسف مصداقی از همان مفهوم بلندِ «فرشته» است.
در همین راستا نیز میفرماید در تعبیر «زیدٌ قمرٌ» لفظ «قمر» در همان معنای حقیقی (جرم نورانی آسمان) استعمال شده است، ولی ادعایی در کار است که زید مصداق آن مفهومِ نورانی تلقی شود.
پس حسن استعاره در این است که ما میان دو معنا، توسعه و تنزیل ادعایی برقرار کنیم:
یا توسعه در مصداق است (زید را یکی از مصادیق معنای قمر بدانیم)،
یا توسعه در ماهیت است (ادعا کنیم زید عین همان ماهیتِ قمر است).
ذوق سلیم و طبع مستقیم نیز همین را تأیید میکند، و اگر کسی بگوید در مجاز، لفظ در غیر موضوعله استعمال میشود (چنانکه مشهور معتقدند) به زعم اصفهانی از اوج فصاحت و بلاغت سخن سقوط داده است؛ زیرا چنین تبیینی نمیتواند زیباییهای حقیقی کلام را توضیح دهد.
در پایان، مثالهایی بیان شد؛ از جمله:
در شعر فرزدق در وصف امام سجاد (عليهالسلام) آنجا که گفت:
«هَذَا اَلَّذِي تَعْرِفُ اَلْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُوَ اَلْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَ اَلْحِلُّ وَ اَلْحَرَمُ» [2]
یعنی خود «بطحا » (مکه) امام را میشناسد، نه مردمش.
در این تعبیر نیز «بطحا » در همان معنای حقیقیاش (نام مکان) استعمال شده ولی مراد جدی شاعر، شرافت و عظمت شخصیت امام است که حتی مکان مقدس نیز نسبت به او معرفت دارد.