« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1404/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

راه تشخیص معنای حقیقی از مجازی؛ تبادر/الوضع /المقدمة

 

موضوع: المقدمة/الوضع /راه تشخیص معنای حقیقی از مجازی؛ تبادر

 

بحث اخلاقی

قال المعصوم علیه السلام : (من تعلم لله عزوجل عمل لله علم لله دعی ملکوت السماوات عظیماً) [1] چون در آستانه شروع مجدد سال

تحصیلی در حوزه علمیه مقدس قم هستیم خوب است این حدیث شریف را در شروع و در آستانه سال‌های جدید علمی و حرکت جدید و جاودانه ان‌شاءالله اجتهاد و کار تحقیقی این حدیث رانصب العین خود قرار بدهیم و تابلوی راهنمای کار بنده است هر کس در کار تعلم باشد تلقی کردن و فراگیری علوم مورد نیاز شیوه کار اون باشه و محتوای حرکت علمی اون باشد ولی این تلقی کردن و این فرا گرفتن در این اندیشه‌های علمی و توان‌های علمی برای خدا باشد علم، را مفاهیم‌های علمی را نتیجه‌های علمی و ذخیره‌های معنوی را برای خدا بیاموزد و جمع‌آوری کند و خود را به آن متخلق و به راستی آن توانمند و قدرتمند بسازد برای خدا تعلم لله عز وجل تعلمش برای خدا باشد و عمل الله و برای خدا هم عمل کندعلم او علم نافع باشد علمی باشد که او را به عمل وادارد و در عمل اون علم برای او توانایی ایجاد کند قدرت ایجاد کند توانمندی و کارآمدی حاصل اون علم باشد هم تعلمش برای خدا و هم عملش برای خدا. هیچ جایی و دایره‌ای از اندوختن اون علم و از عمل کردن اون علم جز دایره الهی در حرکت جهادی و اجتهادی و تلاش علمی او نقش‌آفرینی نباشد نیروافریینی نباشد هم تعلماً لله و هم عمل برای خدا عمل اون علم برای خداو علم لله و این علم را و این طریقت قدسی را در جامعه برای خدا فرا کند علم را گرفته است خود از اون علم در عرصه عمل مایه گرفته و اون علم را به دیگری منتقل کند اون علم را که نور است که نیروآفرین است که حرکت ساز که قدرت فضاست در جامعه برای خدا تعلیم کند به دیگران بیاموزد علم‌فروش باشد علم‌گستر باشد دانش و دانش‌گستر باشد این چنین انسانی که در این سه ضلع تعلم و در ضلع عمل و ضلع تعلیم این چنین فعال است این چنین کنش‌گری می‌کند این چنین فضاافروزی می‌کند این انسان موفق در این سه ضلع و در این سه میدان و در این سه عرصه« دعی فی ملکوت السماوات عظیماً» در باطن آسمان‌ها و نشئه‌های برتر قواره برتر این انسان انسان عظیم و انسان شکوهمند و انسان والامقام معرفی می‌شود .چقدر این حدیث در انسان انگیزه ایجاد می‌کند و چقدر رغبت و کوشش و طلب و تحرک در وجود انسان می‌آفرینند از اون احادیث انگیزه‌بخش جهت‌بخش حرکت‌زا اگر ان‌شاءالله این احادیث مورد تأمل و مد نظر اندیشه قرار می‌دن در انسان‌ها حیات جدید توان جدید تحرک جدید قدرت جدید و سهولت جدید ایجاد می‌کند. هم افراد را و هم جامعه رو از رخوت و سستی و بی‌انگیزه بودن و فراموشی و غفلت نجات بدهند سرتاسر انسان می‌شود شعله شکوهمند مطالبه حق احادیث عشق به خواندن و فرا گرفتن به توان گرفتن و به تحرک و پویایی را در انسان‌ها ایجاد می‌کند احادیثی است بسیار انگیزی ما نیازمندیم که بر ساحل پر تبدیم و نشاط‌آفرین این احادیث که سرشار از معارف آسمانی الهی و ربانی است بر این ساحل بنشینیم و جانمون را و افکارمون را و سائر و باطنمون را به این احادیث منور کنیم معطر کنیم تا بلکه به برکت این احادیث اون پویایی و اون تحرک و جهت‌دار بودن واقعی که انتظار است در ما ایجاد بشود در محیط‌های تحقیقی و درس و بحث و مباحثات علمی ما اون تحرک و پویایی که باید باشد و قابل انتظار است شاید بتوان گفت وقتی رهبر بزرگوار و از او شأن ما در یکی از آخرین پیام‌های خود در این شرایط بسیار حساس و در فضای جنگی جهان امروز فرمودند ما به اذن خداوند متعال و با تکیه بر امت همیشه در صحنه و مسلمان و انقلابیمون ان‌شاءالله در تلاش هستیم که جامعه خود را در دو بعد علم و دین به بالاترین مدارج برسانیم.همت بالای رهبری در این پیام مستحکم که افق آینده حرکت امت قهرمان را اینچنین ترسیم کردند رسیدن به قله‌های کمال هم در عرصه علم و هم در مسئله در عرصه دین. ما باید با توجه به این قله ترسیم شده در کلام رهبری با این احادیث خود را آماده کنیم به خودامید بدهیم به خود ان‌شاءالله این آرمان‌ها را تدوین کنیم تا اینکه تلقی این آرمان‌ها در ما انگیزه ایجاد کند در ما تحرک ایجاد کند با تحرک و با انگیزه و با نشاط درس‌ها را و مطالب را جدی‌تر از بیشتر ان‌شاءالله بخوانیم و مورد توجه قرار بدیم.

این حدیث شریف «من تعلم الله العز وجل عمل الله و علم الله و علم الله دعی فی ملکوت السماوات عظیماً »[2] همه عزیزان در آستانه شروع درس‌ها در عرصه کار گسترده علمی مورد توجه قرار بدهند

بحث اصول

تبادر

بحث و گفتگو در اثبات امور در اصول فقه موضوع بحث ماست. امر هفتم از اموری است که در جلد اول کفایه مرحوم محقق خراسانی آن امور را تنظیم فرموده‌اند و قریب با شش امر از امور را به ترتیب در این کتاب به اجمال مورد بحث قرار دادیم. به امر هفتم رسیدیم که عبارت است از « وانسباقه إلى الذهن من نفسه ـ»[3] خوب معلوم شد که دلالت الفاظ بر معانی ذاتی نیست. درست است که یک لفظ به ذات معنایی را برساند. این الفاظ اگر دلالتی دارند معنایی رو افاده می‌کنند مبنی این دلالت وضع است، قرارداد است. دلالت الفاظ بر معانی قراردادی است. حالا که قراردادی شد، بیاییم ببینیم که آیا راهی چشم معنای یک لفظ و موضع یک لفظ از غیر موضع چیست؟ راهی وجود دارد یا ندارد؟ اگر راهی وجود دارد آیا این راه‌ها محدود و معدوده احصا شده است یا این راه‌ها غافل به انسان نیست؟ بعد از اینکه دلالت ذاتی منتفی شد و مربوط شد در دلالت به وضع و قرار داد، برگشت بحث سر این است که علائم نشان دهنده معنا چیست؟ چند علامت از علامات نشان دهنده معنا در کفایه آمده. یکی از اون علامت‌ها تبادر است.

تبادر یعنی پیشی گرفتن، سبقت گرفتن. اگر لفظی به چشم انسان آمد، به گوش انسان برخورد کرد و از بین معانی متعدد در ذهن انسان با شنیدن این لفظ یکی از معانی به ذهن انسان بدون قرینه سبقت بگیرد، این امساق و این تبادر و این پیشی گرفتن از نشانه‌های کشف و دلالت موضع له و معنای حقیقت . ما بر اساس اینکه دلالت ناشی از ذات نیست، از وضع و قرارداد با پذیرفتن این پیش فرض چه معانی ناشی از وضع و قرارداد. اولین نشانه که در راه استکشاف و کشف معنا قراردادی و قبول داریم تبادر است. تبادر یعنی پیشی گرفتن یک معنا از یک لفظ بدون قرینه حالیه و مقامی. گاهی معنایی را از دست با کمک قرینه می‌فهمیم. شما می‌شنوید طرفی میاد میگه «رأيت أسداً يرمي». منظور شجاع را از این لفظ، یعنی از لفظ «اسد» با کمک «یرمی» شما متوجه می‌شوید، تصور می‌کنیم. این تصور معنای رجل و شجاع از شنیدن لفظ اسد که در کنار اون «یرمی» استعمال شده، اونجا هم کشف شما معنای رجل شجاع رو از «اسد» به دست آوردید. منتها این به دست آوردن و این انسباق و این استکشاف، استکشاف به کمک قرینه است. استکشاف به کمک قرینه علامت کشف معنای حقیقی نیست. اون تبادر مورد نظر ما نیست. باید استکشاف باشد و این استکشاف از قرینه نباشد. از چه باشد؟ از خود لفظ، از درون لفظ، خود لفظ یعنی از ذات لفظ. این تبادر کافی است که علامت حقیقت باشد. ببیند در روایت که انسباق و تبادر حاکی علامیت دارد و نشانه است. اونجا این تبادر و انسباق فرق می‌کند با انسباق و تبادر ناشی از قرینه حالیه یا مقامیه یا لفظیه و مقامیه. معلوم شد که یکی از نشانه‌های کشف معنای حقیقی تبادر است.

 


logo