« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد رجب علی مقیسه

1404/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

علامت حقیقت و مجاز؛تبادر/كيفية استعمال المجازي /المقدمة

 

موضوع: المقدمة/كيفية استعمال المجازي /علامت حقیقت و مجاز؛تبادر

 

علامات وضع

السابع علامات الوضع هفتمین امری که در کفایه مرحوم آخوند مورد تعرض قرار داده اند نشانه های حقیقت و مجاز است. باید ببینیم کاربرد این نشانه ها و علائم کجاست؟ گاهی محقق معنای حقیقی را و همچنین معنای مجازی را میداند. می داند که اسد وضعاً برای حیوان مفترس است. موضوع شیر است و میداند که معنای مجازی آن مرد شجاع است. هم به معنای وضعی عالم است و هم معنای مجازی را میداند جمله ای از مولا میبیند نمیداند مراد مولا چیست؟ مثل (جعلنی به اسد) را در کلمات مولا می بیند. هردو معنای مجازی و حقیقی برای مخاطب و کار بر روشن است. ولی نمیداند در این جمله کدام یک اراده شده. مراد کدام است؟ شک در مراد دارد. اینجا با اصولی از نظر عقلا و محاورات عقلایی مراد را تعیین می کنند. اصالت الحقیقه کاربردش همین جاست. مولا اکرم العلماء گفته است کاربر نمیداند آیا مقصود از این العلماء صنفی از علماست قشر خاصی از علما منظور است یا اینکه نه تمام ما ینطبق و علی العموم و معنای خود این لفظ مراد است. هم موضوع عام را میداند و هم به غیر موضوع علم دارد باز شک در مراد دارد اصالت العموم اصلی و قانونی است که عقلا در محاورات به آن تکیه میکنند. همینطور اصالة الاطلاق اصالة الظهور. گاهی میداند که لفظ اسد هم در حیوان مفترس و هم در رجل شجاع استعمال میشود ولی نمیداند که کدام یک از این دو معنا معنای حقیقی است اصلا موضوع برایش روشن نیست. در فصل اول مستعمل فیه برایش روشن نیست. شک در مراد بود علم به وضع اینجا معنای موضوع روشن نیست ولی میداند در هر دو استعمال میشود. علائم تشخیص معنای حقیقی از معنای مجازی جایی است که هر دو استعمال رو میداند اما کدام معنای حقیقی است یا معنای مجازی؟ پس هرگاه که استعمال در موارد مختلف باشد استعمال در حیوان مفترس استعمال در رجل شجاع این استعمالات متنوع مفرض ولی معنای حقیقی کدام است نمی دانیم. در اینجا علائمی و نشانه هایی را فهرست کرده اند که از طریق اون نشانه ها معنای حقیقی از معنای مجازی باز شناخته میشود. علائم تشخیص معنای حقیقی از معنای مجازی فراوان اند در هدایة المسترشدین بیش از 10 مورد از این علائم ذکر شده است اما همه این علائم رانپذیرفته اند. بعضی را تایید و قبول و نسبت به بعضی موضع انکار و رد گرفته اند.

تبادر

نخستین علامتی که محقق خراسانی در امر هفتم آورده است تبادر است. تبادرلغتاً و اصطلاحاً به ترتیب معنا میشود در لغت به معنای پیشی گرفتن در امری از امور است. ممکن است دو ورزشکار که به سمت یک هدف در حال دوندگی هستند یکی بر دیگری نسبت به رسیدن به هدف متبادر بشود یعنی پیشی بگیرد. در عرصه های مختلف هم باز تبادر به حسب معنای لغوی معنا میدهد مصداق دارد. از نظر لغوی معنای تبادر معنایی است وسیع اما در اصطلاح تبادر در معنای خاصی به کاربرده میشود در اصطلاح اُدبا تبادر یعنی پیشی گرفتن یک معنا از معانی دیگر به ذهن لفظی را شخصی که به لغات و به زبان آشنایی دارد میشنود یا میبیند مثلا جعلنی به اسد جعلنی به ماء و از این قبیل مثالها کسی که عالم به زبان است وقتی این الفاظ را می شنود از بین انبوهی از معانی که در ذهن دارد پس از شنیدن هر لفظی یک معنا در ذهن به ذهن خطور میکند و این خطور و به ذهن آمدن و از بین معانی این معنا پیشی گرفتن ناشی از قرینه هم نیست از ذات لفظ این معنا به ذهن آمد این معنای تبادل است در اصطلاح پیشی گرفتن یک معنا از معانی دیگر تبادر است. همانطور که اشاره شد تبادر معنا به ذهن یا بدون قرینه است و از ذات لفظ به معنا می اید به ذهن می آید این تبادر علامت حقیقت است یعنی علامت وضع این لفظ برای این معناست اما گاهی منشا تبادر ممکن است کثرت استعمال باشد. تبادر ناشی از فراوانی استعمال علامت حقیقت نیست. پس اولین علامت برای تشخیص معنای حقیقی از غیرش تبادر شد.

اشکال

در اینجا اشکالی بر علامت بودن تبادر هست که مبتنی بر تمهید مقدمه ایست به این بیان که آیا جاهل به وضع از این علامت برای تشخیص معنا و موضوع استفاده می کند یا عالم به وضع برای جاهل به وضع که اصلاً بی خبر از بی خبر از معنا و موضوع است تبادر صورت نمی گیرد. تبادر یک عملی است ذهنی که این عمل ذهنی تنها برای عالم به وضع امکان پذیر است. جاهل به وضع تبادری برایش اتفاق نمی افتد حال که این چنین است دور مطرح می شود. به این بیان که از طرفی تبادر متوقف است بر علم به وضع تا عالم به وضع نباشد تبادر پیدا نمیشود و از طرفی با تبادر میخواهیم علم به وضع را تحصیل کنیم لذا تبادر هم باید پیش شرط علم به وضع باشه و هم مشروط به علم به وضع هم اول باید علم به وضع داشته باشیم تا تبادر بیاد هم تا تبادر نباشه علم به وضع پیدا نمیشود.

پاسخ این اشکال اینچنین است که قبول است که علم به وضع باید قبل از تبادر باشد. این هم قبول است که علم به وضع با تبادر حاصل میشود هر دو قبوله اما آن که قبل از تبادر است و شرط تبادر است علم بسیط است. علم فی الجمله و بسیط است و آنچه با تبادر حاصل می شود علم تفصیلی است. برای تحقق تبادر فی الجمله آدم باید عالم باشه به وضع تا تبادر با یه علم ارتکازی اجمالی محقق بشود شرط تبادر علم فو جمله است خیلی کم معونه اما حاصل به تبادر علم چیست؟ تفصیلی درسته؟

پس ما در امر هفتم وارد علائم تشخیص معنای حقیقی از معنای مجازی شدیم. گفتیم علائم بیش از 10 تاهست کما اینکه در هدایة المسترشدین اولین علامتی که در کفایه برای معنای حقیقی گفته شده تبادره. تبادر از حیث لغت معنا کردیم از حیث اصطلاح معنا کردیم و در اعلامیت تبادل اشکالی مطرح شد و بعد از طرح اشکال به جواب اون هم پرداختیم .

 

logo