1403/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
تقسیم تعلیق در انشاء/الوضع /المقدمة
موضوع: المقدمة/الوضع /تقسیم تعلیق در انشاء
انشاء در وعاء اعتبار
منشئ معنای انشایی را محقق می کند وبا مثل بعت وانت طالق در انشائات در باب عقود وایقائات ملکیت را به وجود انشایی محقق می کند ودر انشائات طلبی با انشاء محقق می شود ولی وجود انشاء گرچه وجود حقیقی است نه خارجی و ذهنی ونه فرض محض ونه وجود عرضی و مجازی بلکه به وجود انشایی که سنخی از وجودیات اعتباریه است. اما از نظر مشهور طلب و منشأ در باب طلب و عقود وایقائات محقق می شود به وعاء تحقق معنای انشایی که وعاء اعتبار عقلایی است. با انشاء حاصل این انشاء در وعاء اعتبار عقلایی محقق میشود.
آیت الله روحانی
آیت الله روحانی تفاوتی بین این دو نظر در بحث تعلیق در باب عقود و ایقائات در آنجا افتراقی به صورت تفاوت و اشتراک نقل کردند: درباب انشاء گفته شده است تعلیق بردو قسم است: تعلیق مبطل که اجماع بر بطلان چنین تعلیقی باطل است و در معامله فاقد اثر است. ولی بعضی از تعلیق ها تعلیق مضر نیست چه معیاری بر بطلان و عدم بطلان تعلیق باید داشته باشیم؟ گفتند این تقسیم بر پایه این است که معلق علیه متفاوت است و همین منشأ این تفاوت است.
شرط و معلق علیه تارة از شروط دخیل در ماهیت معامله است اصلا ذلت معامله محقق نمی شود وتعلیق در مقام انشاء در این گونه از شروط مضر نیست همچنین اگر شرطی باشد که در مفهوم نقشی ندارد اما در صحت معامله موثر است. اما اگر شرط در مفهوم و صحت اثر تاثیری نداشت. شرطی که قوام مفهوم به آن بستگی دارد که مضر است و شرطی که در اثر معامله موثر است تعلیق این شرط هم مضر نیست. نوع سوم در مفهوم و صحت واثر تاثیری ندارد اجماع بر بطلان تعلیق در این قسم است.
اگر در مفهوم دخالت داشته باشد: ان کان هذا مالی و ملکی فقد بعته مشتری هم بگوید اشتریت. لابیع لا فی ملک وشرط در اینجا انعکاس همان واقع است یعنی بیع متوقع بر این است که ملک بایع باشد وشرط چیزی اضافه بر واقع نیاورده و آوردن شرط مبیّن واقع است . در مثال ملکیت ملاحظه فرمودید اصلاً قوام مبادله به این است که مال به منشئ ربطی داشته باشد و اضافه ملکی باشد این شرط جعلی و انشایی ولفظی ومازاد بر شرط واقعی نیست.
ان کان هذه زوجتی فهی طالق: یقین دارد که همسرش هست و با علم به این که همسرش هست ولی می گوید ان کان، این جا طلاق وقتی حاصل است که زوجیت حاصل باشد. پس انشاء بالذات متقوم به حصول زوجیت است این تعلیق چیزی مازاد بر واقع ایجاد نکرد واگر اجماع بر بطلان داریم این موارد را شامل نمی شود.
اگر مثالی آوردیم که شرط در مفهوم نقشی نداشت ولی در ترتب اثر نقش داشت: بعتک داری ان قبلتَ. شرط در این جاهم مازادی بر واقع ندارد چون بیع در ایجا وقتی موثر است که مشتری قبلت را بگوید.
علی مایکون فی صحة العقد
اما اگر گفتید بعتک ان جائک زید متفاوت است ودر مفهوم ودر ترتب اثر دخالت ندارد.
این تقسیم براساس نظر مشهور در باب انشاء درست است ولی براساس مبنای آخوند حق تقسیم نداریم وباید گفت مطلقا تعلیق باطل است چون بر طبق نظر مشهور وعائ تحقق امر عقلایی، عقلایی است و باید دید از نظر عقلا دخیل در صحت هستند یا نیستند.
آیا این تفصیا آقای حکیم درست است یا نیست باید بررسی شود؟
برای گفتمان سازی کلمات مرحوم نائینی خیلی اثر دارد به همین علت آیت الله وحید می گویند نائینی موسس است. حاج شیخ و شاگردانشان مثل مرحوم اراکی، امام و گلپایگانی راباید دقت کرد تا جریان قم ونجف هم شاگردان آخوند مثل نائینی وخویی واقا ضیا و حکیم را با دقت بررسی کرد.